قم| نگاهی به زندگی شهید قرنی؛ از ساماندهی ارتش تا نخستین سپهبد شهید انقلاب اسلامی
گروه استان ها_ در آسمان درخشان انقلاب اسلامی شهیدان مانند ستارگان میدرخشند که سپهبد شهید قرنی بیاغراق یکی از مهمترین و پورنورترین این شهدا به شمار میرود که در کنار مبارزه با استبداد طاغوت با مدیریت خود به ارتش ساماندهی بخشید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، واژه پرصلابت ارتش یادآور دلیرمردان بیادعایی است که همواره سرسختانه در خط مقدم نبرد با استکبار جهانی در کنار سبزپوشان سپاه پاسداران ایستاده و در این راه خون پاک خود را تقدیم اسلام و میهن کردهاند.
سپهبد شهید «محمدولی قرنی» شخصیتی بود که نه تنها در تثبیت موقعیت ارتش در نظام جمهوری اسلامی نقش اثرگذار داشت بلکه با شهامت و ایستادگی در مقابل فروپاشی ارتش، به این نیرو هویت بخشید.
شهید قرنی اول فروردین 1292 در خانوادهای مذهبی در تهران متولد شد، پدرش، میرزا آقاخان از مدیران مخابرات تهران بود که در10 سالگی پدر خود را از دست داد و پسازآن، در کنار مادرش زندگی سختی را گذراند. وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلبهار اصفهان و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون تهران آغاز کرد و در دبیرستان نظام ارتش به پایان رساند. در سال 1309 وارد دانشکده افسری شد و در سال 1313 با درجه ستوان دومی، در رسته توپخانه فارغالتحصیل گردید و علاوه بر دانشکده افسری، دوره ستاد دانشگاه جنگ و دوره سهماهه این دانشگاه را نیز سپری کرد.
وی به علت شایستگی و کاردانی، رتبههای نظامی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و در آخرین مرحله، پس از کودتای 28 مرداد 1332، با درجه سرتیپی در رأس رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و تا 20 بهمن 1336 در این سمت بود.
سپهبد محمدولی قرنی در دوران خدمت خود مسئولیتهای مهمی را همچون کفیل فرمانده گردان 2 هنگ 4 توپخانه، فرماندهی گردان 105، ریاست رکن دوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرماندهی پارک توپخانه لشکر 2 ، ریاست رکن سوم لشکر 2 مرکز، ریاست ستاد لشکر 2، معاونت اداره دوم سررشته داری ارتش، فرماندهی تیپ مستقل گیلان در زمان کودتای 28 مرداد 1332، رئیس رکن دوم و معاون ستاد ارتش را عهدهدار بوده است.
آغار مبارزه با فساد دستگاه طاغوت
انتقادات سیاسی شهید قرنی نسبت به رژیم طاغوت، از پایان سال 1335 و در دوران نخستوزیری حسین علاء آغاز شد و بهتدریج به نقطه اوج خود رسید و این بود که چند ماه بعد، از جایگاه رکن دوم ستاد ارتش برکنار شد. خود شهید دراینباره چنین میگوید: «به علت شغلی که داشتم، متوجه فساد دربار شدم. هم شخص محمدرضا پهلوی و هم اطرافیان او، بهشدت در این فساد سهم داشتند. من که خودم را مسئول میدانستم، چندین بار بابت این موضوع به شخص اعلیحضرت تذکر دادم، اما نتیجه نداشت»
شهید قرنی در سال 1339، متحمل دو سال و 8 ماه زندان شد و ازآنپس شدیداً تحت مراقبت امنیتی قرار داشت. از سال1341، مبارزات او علیه حکومت پهلوی پررنگتر شد؛ همزمان با آغاز مبارزه سیاسی حضرت امام خمینی (ره) علیه طاغوت، دلبستگی شهید قرنی به مطالعه کتب سیاسی و مذهبی، او را نیز در زمرۀ شاگردان جنبش اسلامی امام (ره) وارد کرد و به چهرههای مذهبی و انقلابی نزدیکتر شد بنابراین ساواک در سال1342، او را به همراه شماری دیگر از همفکرانش دستگیر و به مدت 9 ماه در زندان انفرادی حبس کرد. شهید قرنی به دلیل همکاری با روحانیت در جریان نهضت امام خمینی(ره) مجدداً به زندان رفت و در دیماه سال 45 آزاد شد.
همسر سپهبد شهید قرنی میگوید: «وی در زمان شاه و نظام طاغوت تا درجه سرلشکری ارتقا یافت، اما زمانی که متوجه اسلامزدایی و ستمکاری شاه و جنایات و خیانتهای آمریکا در ایران شد، به تمام مزایای مادی و منزلت سرلشکری پشت پا زد»
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید قرنی از سوی حضرت امام (ره) بهعنوان نخستین فرد نظامی به عضویت شورای انقلاب انتخاب و ضمن بازگشت به ارتش با درجه سرلشکری، بهعنوان رئیس ستاد ارتش انقلاب منصوب شد.
ساماندهی ارتش از هم پاشیده
شهید قرنی در نخستین روز کاریاش در دفتر ریاست ستاد ارتش، گفت: «ما وارث یک ارتش ازهمپاشیده هستیم که اسمش بود ارتش شاهنشاهی و مدعی بودند مجهزترین ارتشهای دنیاست. شاید هم از جهت تجهیزات و اسلحه و مهمات اینطور بود، اما آنچه را که این ارتش لازم داشت، ایمان، وجدان و آرمان بود که فاقد آن بود. ارتشی داشتیم که به جای حفظ تمامیت ارضی و دفاع از مردم، بهصورت یک ارتش شخصی درآمده بود و کسانی که میخواستند صادقانه خدمت کنند، به آنها اجازه فعالیت داده نمیشد...»
در همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی که منافقین و فداییان خلق و بسیاری گروههای ضدانقلابی دیگر، شعار انحلال ارتش را سر داده بودند، سرلشکر قرنی، در گفتوگویی اظهار داشت: «اگر ارتش ملی را به هر وسیله تضعیف کنند، استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر میافتد. در ارتش، شکلی به وجود میآورم که دشمنان کشور نتوانند کوچکترین لطمهای به ایران وارد کنند. ارتش بر مبنای ایدئولوژی اسلامی و عدل، باید بهتدریج و با مرور زمان صورت بگیرد...»
ماجرای حزب دمکرات کردستان و گروهک کومله، مسلح بودن آنان در منطقه حساس کردستان و خلع سلاح پادگان مهاباد که سبب شد ضدانقلاب در اواخر اسفند سال 57، پادگان لشکر 28 سنندج را در محاصره خود بگیرد، ازجمله مواردی است که شهید قرنی، بهعنوان رئیس ستاد ارتش باید در برابرش ایستادگی میکرد؛ ازاینرو این شهید بزرگوار با کمک نیروی زمینی و هوانیروز و با وجود خطرات زیادی که وجود داشت، توانست پادگان لشکر را از محاصره نجات دهد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، معاندین در طرح شوم خود برای جلوگیری از رشد نهال نوپای انقلاب اسلامی، ترور چهرهها و شخصیتهای مهم لشکری و کشوری را طرحریزی کردند و سپهبد قرنی، نخستین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که روز سوم اردیبهشت سال 58، پنج روز پس از نامگذاری روز ارتش از سوی امام عزیز (ره)، در نخستین عملیات ترور گروهک منحرف فرقان در منزل شخصیاش واقع در خیابان ولیعصر(عج) تهران مورد هدف قرار گرفت. صدای فریاد وی که میگفت «سوختم»، «سوختم» همسرش را به داخل حیاط کشاند و وی با پیکر غرقه در خون شهید قرنی روبهرو شد و بدین ترتیب نام این شهید بزرگوار بهعنوان نخستین شهید ترور و نخستین سپهبد شهید انقلاب اسلامی ثبت گردید.
ضارب شهید قرنی، یکی از اعضای گروهک محارب و منحرف فرقان به نام حمید نیکنام بود که دستگیر و اعدام شد.
پیکر شهید سپهبد قرنی پس از تشییع باشکوه در تهران، به قم منتقل و در حجره 37 صحن امام رضا(ع) حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد؛ کتابهای «مرزبان»، «اولین امیر، اولین ترور»، «ناگفتههایی از زندگی سپهبد قرنی»، «اشک هجران، مروارید غلطان» و «تحلیلی بر استعفانامه سپهبد شهید محمدولی قرنی» کتبی است که تاکنون در مورد زندگی و شهادت شهید قرنی منتشرشده است.
انتهای پیام/450/ ع