"تومیریس" فیلمی سراسر جعل و توهین نسبت به ملت ایران است/ کارگردان تقدیرشده در جشنواره فجر علیه ایران فیلم ساخت
خسرو معتضد معتقد است که فیلم تومیریس تلاش آلیا نظربایف است که با تأسی از هالیوود برای رسیدن به ریاستجمهوری ساخته شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم سینمایی «تومیریس» فیلمی در دنباله سیاستهای هالیوودی علیه ملت و تاریخ ایران است. انتشار این فیلم در هفته اول آبان و مصادف با تولد کوروش نیز بسیار هوشمندانه و زیرکانه بود.
زمانی که خبر ساخت و اکران این فیلم منتشر شد سازندگان فیلم در فضای مجازی و رسانهها جوسازی کردند تا فیلمشان بهتر دیده شود. امروز نیز این فیلم سطحی در حال دانلود است و باید دید که فکر هالیوودی اینبار در پوسته قزاقستان چگونه تاریخ و شرافت ایران را هدف گرفته است،
بههمین بهانه در مصاحبهای با خسرو معتضد استاد تاریخ ایران به گفتوگو پرداختیم. خبرگزاری تسنیم فیلم را برای این استاد ارسال کرد و او بعد از تماشای فیلم به گفتوگو با ما پرداخت.
برای راحتی و استفاده بهتر از صحبتهای این معلم تاریخ ما به شنیدن صحبتهایش نشستیم و از پرسش میان صحبتهای او پرهیز کردیم:
بودجه فیلمی که برای کشور فقیر قزاقستان سنگین است
فیلم تومیریس فیلم خوبی برای آدمهای بیکار است فیلمی که از نظر هالیوودی و جنبههای اکشن بد نیست اما از نظر تاریخی جعل تمام است و نسبت به ملت ایران اهانت کرده است. سازنده این فیلم در عین نامردی فیلمی با بودجه سنگین میلیون دلاری ساخته است که برای کشور فقیر قزاقستان خیلی زیاد است.
نمایی از فیلم تومیریس
این فیلم گنداب جعلیات جغرافیایی و تاریخی است. در قزاقستان نورسلطان نظربایف دختری دارد بهنام آلیا که در حقیقت چون مسلمان هستند نام درستش آلیه است؛ اصلاً 70 درصد مردم قزاقستان مسلماناند، خانم آلیه هم میخواهد که رئیس جمهور این کشور بشود. زمانی که پدر او بر سر کار بود کارهایی میکرد که با عرف مردم قزاقستان همسو نبود. بعد از اینکه پدرش را از کار برکنار کردند او مانند دختر قذافی و... دوست دارد که به ریاست جمهوری قزاقستان برسد.
اما، قزاقستان کجا است و چگونه کشوری است؟ اولاً که یکی از فقیرترین کشورهای جهان است و جمعیتی حدود 19 میلیون نفر دارد، در فضای مجازی بهاشتباه نوشته شده است که وسعتش 7 برابر ایران است، در حالی که کمی از ایران بزرگتر است، از نظر جغرافیایی بسیار محروم است و با این وسعت، جمعیت بسیار کمی دارد.
تومیریس تلافی فیلم سخیف بورات از ایران است
احتمالاً فیلم بورات را دیدید، فیلمی که در آن قزاقستانیها بسیار احمق نشان داده میشوند، این فیلم در واقع کار یهودیهای آمریکایی است حالا قزاقها برای انتقامگیری و اینکه خودی از خود نشان بدهند هیچ دیواری از دیوار ایران کوتاهتر گیر نیاوردند، خصوصاً اینکه کوروش همواره مورد ستایش یهود بوده است و آنها را نجات داد، آنها در این فیلم تلافی کردند.
متأسفانه کوروش در کشور ما مهجور است و برای همین درباره آن تحریفهای زیادی شده است.
پوستر فیلم
کوروش انسانی ملایم بود که تمام نویسندگان بزرگ تاریخ از او بهنیکی یاد کردهاند. بابل امپراطوری جنایتکاری بود که کوروش علیه آن برخاست و یهودیان را نجات داد. صدام هم از امپراتوری آنها خصوصاً آشور خوشش میآمد و در کاخش تابلوهای بزرگی از آنها نصب کرده بود. کتاب «دیاکانوف» را که بهنظر من بهترین کتاب درباره این امپراتوریها است که بخوانید میبینید که علیه ملت ایران چه کردند؛ آنها را میبردند در سرزمین نینوا و سرهای آنان را با پتک متلاشی میکردند، در یک روز هزاران نفر را نابود میکردند برای اینکه خدای آنان ایستار بود خدایی که به خون علاقه داشت و برای رضایت او ایرانیها را میکشتند و نابود میکردند.
فرهنگ سترگ ایران در حال غارت است
اگر به این تابلوهایی که درباره آنها کشیده شده است نگاه کنید میبینید که چقدر از جنایت و سر قطع کردن و دست و پا بریدن نقاشی کشیده است اما کوروش به اعتراف هرودوت انسان ملایمی بود که اهل این وحشیگریها نبود. اما بهعلت غفلت ما و به تعبیر مرحوم اقبال آشتیانی، معنویات ما را دارند غارت میکنند، نگاه کنید به تحریفهای چندساله اخیر؛ میگویند که "فردوسی افغانی بوده است"، "مولوی ترک بوده است"، در حالی که مولوی یک بیت ترکی ندارد اما از آن خود کردهاند. ترانههای آمریکایی که با اشعار مولوی ساخته شده است به یکمیلیون تیراژ میرسد و کتاب مثنوی او چندین هزار بار تجدید چاپ میشود.
بگذریم، قزاقها هم کسانی بودند که در زمانهای دور با اشراف لهستان جنگ میکردند، ما حتی در زمان ناصرالدین شاه هم کشوری بهنام قزاقستان نداریم بلکه مردم ایرانیتبار سکایی بودند که در کتیبههای داریوش از سکاییها یاد شده است، سکایی یعنی اقوام اطراف ایران اما نژادی بهنام قزاق در آن روزها نداشتیم، بلکه مردمی ترکتبار بودند که از قرن 5 میلاد به این سرزمین کوچ کردند در حالی که کوروش 5 قرن قبل از میلاد زنده بوده است.
نمایی از فیلم تومیریس
ترکهای قبچاق و قزاقها در حوالی دریای اورال و دشت قبچاق زندگی میکردهاند تا اینکه مغولهای تحت فرمان چنگیزخان این کشور را تصرف کردند و پسر چنگیزخان قزاقستان کنونی را تصرف کرد.
حقیقت این است که قزاقها دنبال تاریخسازی با آثار فرهنگ و هنر ایرانیاند حتی در این کشور 500هزار شیعه وجود دارد که به ایران و تاریخ آن علاقه دارند. الآن از میان کشورهای تجزیهشده از جمهوری شوروی برخی از مقامات آنها تصاویر خود را کنار شاه عباس میگذارند و میگویند که "شاهان ترک در حال حکومتاند."، شاهعباسی را که مادرش از سادات مرعشی بوده و اجدادش از کیاهای مازندران بودهاند ترک جا زدهاند، در حالی که شاه عباس ایرانیترین شاه این کشور بوده است و حتی پایتخت این کشور را به قلب ایران یعنی اصفهان برده و مشوق ادب و هنر بوده و حتی ترکهای عثمانی را بیچاره کرده است، پس این تاریخسازی برای خودشان از تاریخ و فرهنگ و هنر ایرانی است.
فیلمی که با کمک هالیوود ساخته شده است
آلیا انسان جاهطلبی است که تلاش کرده است خودش را برای ریاستجمهوری آماده کند و سعی میکند که خودش را شبیه آمریکاییها و غربیها کند، نظربایف آمده است و با این فیلمِ پانترکیسم برای بزرگ کردن خودش کاری کرده است. این فیلم از نظر سینمایی و مخاطبپسندی دیدنی است اما تماماً دروغ است، بهنظر من این فیلم بدون کمک هالیوودیها ساخته نمیشد و حتماً سازندگانش مشاورانی از هالیوود برای ساخت آن دارند.
کارگردان تقدیرشده در جشنواره فجر علیه ایران فیلم ساخت
این فیلم از نظر جغرافیایی نیز بسیار تحریف دارد، جیحون منطقهای است در شرق دریای خزر و میان آن و سیحون جایی است بهنام «میانرودان» اما در فیلم اینجا را قزاقستان مینامد! اینجا چهربطی به قزاقستان دارد؟ کارگردان نادان، اگر میخواهی فیلم بسازی اول برو مطالعه کن.
آلیا نظربایف
نکته مهمی که اینجا باید اشاره بکنم این است که این کارگردان که اصلاً فیلمساز درجهچندمی است تنها جایزهای که دارد از جشنواره فیلم فجر خودمان است و این انسان نامرد رفته است علیه جایی که جایزه گرفته فیلم ساخته است.
بازیگر این فیلم در واقع اصلاً جذاب نیست بلکه بیشتر برای این فیلم آن را ساخته و پرداخته کردهاند تا مانند الگوهای هالیوودی بتواند فیلم بازی کند، از این جالبتر اینکه صورتش هم شبیه همین آلیا نظربایف شده است تا بیشتر خودش را در فیلم یادآوری و جا کند برای رسیدن به ریاستجمهوری.
اما بازیگر کوروش کیست؟ یک سوری بیغیرت که در حق ایران با تمام کمکهایی که به آنان کرده جفا کرده است، کوروش این فیلم مانند شاه سلطان حسین انسانی بیغیرت و بهدردنخور است.
تحریف دیگر این فیلم این است که «ماساگتها» را که البته قومی جنگآور بودند به مغول تشبیه میکند در حالی که آن روز هنوز مغولها به این منطقه حمله نکردهاند، سناریست تلاش کرده است سکاییها را ترک معرفی کند در حالی که ترکهای قرن 5 به آنجا آمدند.
در فیلم میبینیم که فارابی در حال تقریر تاریخی این ماجرا است. فارابی یک فیلسوف است و من هرچه دیدم، از میان آثار فارابی هیچ چیزی درباره تومیریس پیدا نکردم، در ثانی در نوشتههای هرودوت این زن یک فرد میانسال و پیر است که همسرش مرده است، در هر حال در فیلم میگوید که مادر تومیریس از همسرش میخواهد که "حالا که من نتوانستم پسر به دنیا بیاورم این دختر را مانند مرد تربیت کن."، از اینجا به بعد قصهپردازیهای هالیوودی آغاز میشود، در حالی که در آثار هرودوت از این سناریوپردازیهای هالیوود این خانم حقوقبگیر نظربایف، هیچ چیزی نداریم، در فیلم طوری پدر به دختر آموزشهای رزمی کاراته و جودو و ووشو یاد میدهد که یاد فیلمهای بروسلی و جکی چان میافتید.
نظربایف تلاش کرده است این بازیگر بسیار جذاب از نظر جنسی نشان داده شود که نشانه دیگری از یک فیلم هالیوودی است.
در ادامه این بازیگر بهکمک بدلهایش طوری بازی میکند که دستکمی از رستم دستان ندارد و شبیه ابراهیم خلیلعقاب است که با دندان اشیای سنگین را از زمین بلند میکرد، تومیریس فقط آدم میکشد زیرا ماساگتها نه کشاورزی و نه دامداری بلد بودند، فقط آدمکشی. برای اینکه فیلم طولانی شود چند جنگ قبیلهای راه میاندازند سرانجام تومیریس ازدواج میکند.
ایرانیهای زمان کوروش عمامه داشتند؟
تمام این داستانسراییها از مغز خیالپرور و موهوم آلیا نظربایف بیرون آمده است، کارگردان بیشرفش هم گفته است که "مردم ایران از ما دلخور نباشند". در ادامه فیلم میبینیم که کوروش سفرایش را عمامهبهسر به این کشور میفرستد که تحریف دارد، عمامه چیزی است که بعد از ورود اسلام به ایران باب میشود زمان کوروش که اسلام وارد ایران نشده است. این تصویر عمامه را بهعمد گذاشتهاند تا کنار تحریف تاریخی متلکی هم به مسلمانان ایران گفته باشند، آیا در نقوش تختجمشید انسانی با عمامه به سر میبینید یا در طاقبستان؟ ما تنها کلاه مادها یا کلاه هخامنشی داشتیم.
بعد از آن سفیر کوروش پیشنهاد اتحادیه دولت خلق جمهوری قزاقستان را به آنها میدهد، تومیریس نگران میشود و کوروش برای او هدایایی ارسال میکند. شوهر او که در روایت هرودوت مدتها است مرده است، قبول میکند که سفری به بابل بکند و برای این سفر پسر 17ساله خود را به پایتخت باعظمت و باشکوه کوروش ببرد. تومیریس که نگران است چند جاسوس دنبال آنها میفرستد تا ببیند که چه اتفاقی میافتد، زمانی که کاروان به بابل میرسد نشانه اوج حقارت و پستفطرتی فیلمساز را میبینیم.
سکانسهای بابل اوج حقارت فیلم علیه ایران است
بابل با آن عظمت مانند شهر محقر و کوچکی ساخته شده است، جالب است که از ابتدای فیلم ما میبینیم که یک حیوان عجیبی در خواب از میان آتش به تومیریس حمله میکند که بهنوعی تقدس آتش را که در ایران باب بوده است زیر سؤال میبرد. یکی از خوابهای او دقیقاً در مقابل بابل رخ میدهد! بابل شهری بوده است که 50 کیلومتر طول و عرض این شهر بوده است و مردم آن زندگی خوبی داشتند اما در این فیلم مانند یک دهکده نمایش داده میشود که نشانه نهایت بیشرفی است، برای سینمای ایران متأسفم که یک فیلم در مقابل اینها نمیسازیم، در این شهر همه گدا و بیچاره و فقیرند و یا از اراذل و اوباش، آنوقت ما به همین کارگردان جایزه میدهیم، واقعاً ریشه اینهمه کینه و جفاکاری علیه ایران چیست که هر وقت اسم ایران میشود در تأسی از فیلمسازان آمریکایی میکوشند ایران را سیاه و فقیر و گرسنه و کلاهبردار معرفی کنند؟
بعد در مهمانی هرچه زن روسپی و بدکاره است را برای رقص میآورند در همین حین که پدر و پسر در حال نوشیدن و غذاخوردناند یکباره حمله میکنند و آنها را بهراحتی میکشند آن هم در سر سفره پادشاهی ایران، بعد هم سفیر عمامهبهسر ایران به کوروش میگوید که "الآن بهترین وقت خواستگاری است چون او بیوه شده است و میتوانید به کشورشان حمله کنید و آنجا را تصرف کنید."
تاریخ میگوید که کوروش با عده کمی حرکت میکند زیرا آنها را دستکم میگیرد، هرودوت میگوید که چون کوروش میدانسته است که اینها ملت بدبخت و گرسنهاند سفرهای پهن میکند و همه آنها میآیند سر سفره و مست میشوند، پسر تومیریس هم میان آنها است که اسیر میشود او به کوروش میگوید که "دست من را باز کن، من شاهزادهام"، بعد از این فرصت استفاده میکند و خودش را میکشد بعد هم خون او گردنش میافتد و در یک شبیخون لشکر تومیریس حمله میکند و سپاه اندک او را نابود میکند و سر کوروش را از تنش جدا میکند.
بنابراین فیلم تومیریس فیلمی سراسر تحریف و جعل کینهتوزی بر سر ملت ایران است، فقط و فقط برای اینکه خانم نظربایف بتواند با گنده کردن خودش به ریاستجمهوری برسد، واقعاً باید دید که سینمای ایران در مقابل چنین فیلمی که نمونه دیگرش یعنی 300 بود چه اقدامی میکند.
انتهای پیام/+