گفت‌وگوی خواندنی تسنیم با همسر ‌نخستین شهید سلامت استان مرکزی/پرستاری که عاشق خدمت ‌و شیفته خانواده بود+فیلم

گفت‌وگوی خواندنی تسنیم با همسر ‌نخستین شهید سلامت استان مرکزی/پرستاری که عاشق خدمت ‌و شیفته خانواده بود+فیلم

گروه استان‌ها- همسر "شهید شاه‌محمدی" نخستین شهید سلامت استان مرکزی گفت: شهدای سلامت برای رضای خدا و خدمت به خلق جان گذاشتند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از اراک، با آغاز شیوع ویروس منحوس کرونا پزشکان، پرستاران و در مجموع کادر بهداشت و درمان مجاهدانه و فداکارانه برای مقابله با این ویروس به میدان آمدند و در این راه صدها شهید سلامت بیانگر مجاهدت‌ها و ایثار کادر درمان کشور است.

کار بزرگ و سترگ مدافعان سلامت آن چنان ارزشمند بود که بارها رهبر معظم انقلاب اسلامی به این مجاهدت‌ها اشاره داشته و در سخنرانی خود از کادر درمان و مسئولان بخش بهداشت و درمان کشور تقدیر فرمودند.

"علی شاه محمدی" متولد سال 51 در روستای حک شهرستان شازند، نخستین شهید سلامت استان مرکزی و از مجاهدانی است که در مقابله با کرونا جان خود را برای سلامت مردم فدا کرد و به درجه رفیع شهادت نائل شد.

در ایامی که روزانه صدها نفر از مردم جان خود را به دلیل ابتلا به کرونا از دست می‌دهند، سراغ خانواده معظم شهید شاه‌محمدی رفتیم، خانواده‌ای که هنوز وقتی با خاطرات و یاد شهید شاه‌محمدی بغضشان می‌ترکد و گویی باز هم خود را در میان آن هم خاطره و در کنار این شهید سلامت می‌بینند.

"مهرانه رضایی" همسر این شهید سلامت در گفت‌و‌گوی تفصیلی با خبرگزاری تسنیم به خاطرات و معرفی شخصیت این شهید پرداخت هر چند فرزند شهید، در لابلای خاطرات مادر از پدرش بارها بغض ترکیده و دلتنگی پدر شهیدش را با بلور اشک بی‌صدا فریاد می‌زند.

20 سال با دل و جان و تمام وجود در کسوت پرستاری خدمت کرد

همسر شهید شاه‌محمدی با اشاره به شروع زندگی مشترک اظهار داشت: من و شهید شاه محمدی در محله حافظیه با اختلاف یک کوچه همسایه بودیم و همچنین با توجه به رشته تحصیلی‌ام که رشته مامایی بود به مدت دو هفته در بیمارستان امام خمینی(ره) با شهید شاه محمدی که در بخش جراحی مشغول بود همکار بودیم که همین امر سبب آشنایی و شروع زندگی مشترک ما شد.

وی افزود: از کودکی همراه خانواده بود و تمام خریدهای خانواده را علی‌رغم سن کم انجام می‌داد و همواره به مزاح می‌گفت زمانی که کوچک بودم کارهای خانواده و پدر و مادرم و حال که تشکیل خانواده داده‌ام کار فرزندانم را انجام می‌دهم، شاید همین خانواده دوستی را بتوان یک شاخصه مطلوب دانست به طوری که در تمام زندگی آرام و مودب بود.

رضایی با اشاره به اوقات فراغت شهید خاطرنشان کرد: در زمان‌هایی که شیفت نبود در کارهای منزل کمک می‌کرد و اوقات زیادی را برای خانه می‌گذاشت، ورزش همگانی در روزهای تعطیل و پیاده‌روی و کوه‌نوردی از برنامه‌های ما بود، از سویی آدم فنی بودن و تمام وسایل چوبی منزل با دستان شهید ساخته شده و به یادگار برای ما به جا مانده است، کارهای دستی بچه‌ها همه بر عهده همسرم بود و خیالم راحت بود.

وی ادامه داد: اوایل ازدواجمان شیفت‌های سنگین و فشرده‌ای داشت و ساعت یک ظهر تا هشت صبح فردا را در بیمارستان بود اما هیچ‌ گاه خستگی را بروز نمی‌داد و جای تمام دغدغه‌ها و خستگی‌ها پشت در بود، 20 سال با دل و جان و تمام وجود در کسوت پرستاری خدمت کرد.

پرستاری که عاشق خدمت بود و شیفته خانواده

همسر شهید شاه‌محمدی با بیان خصوصیات اخلاقی شهید گفت: یک سال پس از ازدواجمان پدر شهید فوت کرد و وی همیشه در خدمت مادرش بود و اطرافیان که خواب شهید را پس از شهادتش می‌بینند هنوز هم نگرانی مادر را دارد، با خویشاوندانش با مهربانی و اخلاق خوش رفتار می‌کرد.

رضایی تصریح کرد: از هیچ کمکی به افراد دریغ نمی‌کرد هر بار که با بچه‌ها جایی می‌رفت، بچه‌ها از کمک‌های بی‌چشم‌داشت شهید شاه‌محمدی تعریف می‌کردند، از سویی این شهید سلامت از هیچ کس کدورتی نداشت و همه را به آسانی می‌بخشید، یک روز دیدم پیرمرد فرتوتی با سنگ به شیشه می‌زند و با شاه محمدی کار دارد و وی تا این پیرمرد را دید رفت و به او کمک کرد، کمک به نیازمندان از مولفه‌های اخلاقی همسرم به شمار می‌رفت.

همسر شهید با بیان خاطره‌ای از کمک‌رسانی شهید گفت: یک شب از شهرستان گلپایگان از عروسی بر می‌گشتیم در نزدیکی اراک یک ماشین خراب شده بود فصل زمستان و هوا بسیار سرد بود برخلاف اصرارهای ما که از نظر امنیتی خطر دارد نگه ندارد اما پیاده شد ماشین خراب را یدک‌کش کردیم و به تعمیرکار آشنایی که می‌شناخت برد، بارها اصرار کرد اگر مکانی برای اسکان ندارید منزل مادرم هست و فراتر از وظیفه اش به افراد خدمت می‌کرد و ذهنیتی مثبت از انسان‌ها داشت.

شیوع ویروس کرونا و آغاز جهاد

رضایی تصریح کرد: از ابتدای اسفندماه که ویروس کرونا منتشر شد همسرم در بیمارستان امام خمینی(ره) دو هفته در بخش داخلی مشغول بود اما با اصرار همکاران و ما راضی شد به خاطر شرایط جسمانی مدتی بیمارستان نروند چون به خاطر ماسک و شیلد و تجهیزات لازم که باید استفاده می‌کردند با کاهش اکسیژن و سرفه‌های شدیدی روبه‌رو شده بود.

وی عنوان کرد: همسرم قبلا توده‌ای داشت که در سال 90 جراحی، شیمی درمانی و پرتو درمانی را شروع کرد و به سمت بهبودی رفت اما متاسفانه مجدد توده در سال 96 باز هم سبب بیماری شد و دوباره روند درمان از سرگرفته شد و دوباره جراحی، پرتودرمانی و شیمی درمانی انجام داد و خداوند وی را دوباره به ما بخشید و ما اصرار داشتیم تا در دوره بیماری کرونا مرخصی بگیرد تا کم‌تر به خاطر مشکل ریه اذیت شود.

وی خاطرنشان کرد: همیشه توکل شهید شاه محمدی به خدا بود و می‌گفت تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی‌افتد، همه چیز دست خدا است، از ابتدای خرداد که ویروس کرونا قدری فروکش کرد در اورژانس کار خود را شروع کرد، مدتی بعد سرفه‌های شدید داشت و به خاطر پیشینه بیماری ریوی گمان می‌کردیم به همین خاطر است اما کم کم سرفه‌های شدیدتر و علائم بی‌حالی و عدم اشتها نیز اضافه و اصرار ما هم برای مراجعه به پزشک افزون‌تر شد.

آغاز بیماری و جلوه‌های عاشقانه همسر و شهید

رضایی ادامه داد: 18 تیرماه برای آزمایش به بیمارستان رفت و ظهر همان روز که با وی تماس گرفتم و احوالش را جویا شدم گفت جواب تست کرونا مثبت بوده بنابر این سه روز بستری بود و در این سه روز چندین بار به ملاقاتش می‌رفتم، تک تک وعده‌های غذایی را با عشق غذا می‌پختم و برایش می‌بردم اما هر بار تاکید می‌کرد که "نیا" به همکارانش گفته بود یک صندلی بیرون برای همسرم بگذارید تا کم‌تر نگران شود اما عشق و نگرانی در من طالب رفتن بود.

همسر شهید شاه‌محمدی تصریح کرد: هیچ وقت نگران خودش نبود، ایثار و از خودگذشتگی در بند بند وجودش جای گرفته بود حتی زمان‌های کوتاهی که برای ملاقات می‌رفتم از احوال بچه‌ها می‌پرسید و اصرار می‌کرد بروم تا بچه‌ها تنها نباشند، روز آخر که برایش غذا بردم گفت حالم خوب نیست اگر تو نبودی غذا هم نمی‌خوردم و من تمام بغضم را قورت دادم و غذا برایش کشیدم.

وی بیان کرد: عصر جمعه مجدد برایش لباس تمیز بردم ولی مدام دغدغه بچه‌ها را داشت که اذیت نشوند، روزهای آخر چندین بار به صورت تصویری ارتباط داشتیم، حتی به یاد دارم پسر کوچکم نمی‌آمد صحبت کند که همسرم گفت عکس بگیرید و برایم ارسال کنید.

همسر شهید شاه‌محمدی ادامه داد: هر روز حال شهید شاه محمدی وخیم‌تر می‌شد، 21 تیرماه اول صبح با من تماس گرفت و گفت به icu منتقل می‌شوم و برای تنفس در ریه‌ام لوله می‌گذارند و دیگر قادر به صحبت کردن نیستم و قبل از گذاشتن لوله‌ها از همکارش درخواست کرده بود که فیلم کوتاهی برایش بگیرد.

رضایی عنوان کرد: حتی در فیلمی که فرستاده بود بارها روی بچه‌ها تاکید می‌کرد که مراقب بچه‌ها باشید، به هیچ عنوان فکر نمی‌کردیم چنین اتفاق‌هایی بیفتد، دو بار سخت و سنگین بیمار شده بود و مراحل دشواری سپری کرده بودیم و گمان نمی‌کردیم در مقابله با یک ویروس و راه خدمت به مردم از بین ما برود.

وقتی شهید راه سلامت به سوی معبود پرکشید

همسر شهید شاه‌محمدی با اشاره نحوه اطلاع از شهادت گفت: روز یکشنبه تا ساعت 8 شب در بیمارستان پشت در icu بودم تا اینکه همکارانش گفتند اینجا نشستن شما فایده‌ای ندارد اگر کاری بود با شما تماس می‌گیریم و من به منزل مادرم برگشته و دقایقی استراحت کردم که ناگهان  دیدم پدر و مادرم نیستند و خواهرانم حال مساعدی ندارند.

وی اضافه کرد: قبل از اینکه استراحت کنم از خواهرم خواسته بودم با بیمارستان تماس بگیرد و حال همسرم را بپرسد و زمانی که بیدار شدم مجدد از خواهرم پرسیدم که تماس گرفتی؟ حالش خوب بود؟ مدام طفره رفت که جواب نمی‌دهند تا اینکه به من الهام شد که اتفاقی افتاده و پرسیدم "حال علی خوب است؟" و گریه‌های خانواده‌ام نشان از رفتن مرد زندگی‌ام بود، نشان از اینکه دیگر فرزندانم پدری ندارند تا پا به پای آن‌ها بیاید و ستون خانه ما برای همیشه ما را ترک کرد.

رضایی افزود: با حال نامساعد من، فرزندانم نیز از شهادت پدرشان با خبر شدند و هر روز با خاطراتی که غریبه و آشنا می‌گویند از صفا و صمیمیت و انسانیت وی بیشتر می‌فهمیم و هر روز جای خالی وی بیشتر و عمیق‌تر می‌شود.

انتهای پیام/711/ح

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
گوشتیران
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon