نهج البلاغه | تکریم یا تخریب؟
متأسفانه طی ماههای اخیر شاهد برخوردهای دور از تکریم مدیران شهری با هموطنانمان بودیم که آنها بر این اقدام زشت خود به غلط برچسب قوانین مدنی نهادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تکریم در لغت به معنای گرامی داشتن، احترام کردن و نیکویی رساندن به انسان است و در اصطلاح، برخوردها، رفتارها و روابط مبتنی بر ارج نهادن انسانها به یکدیگر را گویند؛ این خصلت، همان گزارهای است که خداوند در قرآن، انسان را به آن آراست، آنجا که فرمود «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً؛ به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریدههای خویش برتری دادیم.» (اسراء70)
بنابراین اساس رفتار خداوند با انسانها مبتنی بر تکریم آنها است، مسئلهای که عمده افراد در تعاملات اجتماعی خویش به آن توجهی ندارند و در برخی قوانینمان نادیده گرفته شده است. با این توضیح باید دید مسئلۀ "تکریم" تا چه مقدار در روابط سیاسی و اجتماعی و نیز قوانین مدنی و مدیریت شهری ما دیده شده است. آیا وضعیت به شکلی است که انسان مؤمن و با انصاف به این نتیجه برسد که با مردم جامعه با تکریم برخورد میشود؟ متأسفانه طی ماههای اخیر شاهد برخوردهای نابهنجار و به دور از تکریم مدیران شهری با هموطنان عزیزمان بودیم؛ آنها که این اقدام غیر انسانی خود را به غلط برچسب قوانین مدنی و هشدارهای قضائی چسباندند.
در نگاه آموزههای دینی، مسئولان خادمان ملت و متولی رفع نیازهای آنها هستند؛ از این رو باید تمام تلاش خویش را جهت بهبود زندگی آنها به کار گیرند؛ لازمه آن، صبر و استقامت در برابر نیازهای جامعه و نیز مهرورزی و تکریم نسبت به مردم جامعه است. فرد مسئول در جامعه اسلامی موظف است همواره عزت، شرف و حرمت رعیت را حفظ کرده و آنان را مورد تکریم قرار دهد. هرگونه برخورد سخت با مردم و تحکّم و تکبّر در برابر آنان و نیز برخورد منفی و سلبی در قبال درخواستهای مشروعشان، از اخلاق انسانی و اسلامی به دور است و موجبات نارضایتی عمومی را فراهم خواهد آورد.
امیرالمؤمنین (ع) ضمن توصیههای خویش به عبدالله بن عباس، آن هنگام که وى را به فرماندارى بصره منصوب کرد، فرمود: «با مردم، به هنگام دیدار و در مجالس رسمى و در مقام قضاوت، گشادهرو باش و از خشم بپرهیز که سبک مغزى، به تحریک شیطان است و بدان؛ آنچه تو را به خدا نزدیک میکند، از آتش جهنم دور و آنچه تو را از خدا دور میکند، به آتش جهنم نزدیک میکند؛ سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِکَ وَ مَجْلِسِکَ وَ حُکْمِکَ وَ إِیَّاکَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَیْرَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَکَ مِنَ اللَّهِ یُبَاعِدُکَ مِنَ النَّارِ وَ مَا بَاعَدَکَ مِنَ اللَّهِ یُقَرِّبُکَ مِنَ النَّار». یا در جای دیگر ضمن توصیههایی به یکی از کارگزاران خود نوشت «پر و بالت را برابر رعیّت بگستران، با مردم گشادهروى و فروتن باش و با ملایمت رفتار کن؛ وَ اخْفِضْ لِلرَّعِیَّةِ جَنَاحَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ»
نتیجه اینکه رعایت آداب و اخلاق اسلامی از وظایف اصلی هر انسانی است، اما آنگاه که افراد در مقام مسئولیت قرار میگیرند، باید بر سعه صدر خویش بیفزایند تا در برخورد با مردم دچار چالشهای اخلاقی و تضادهای رفتاری نشوند. از این منظر میتوان گفت بر اساس آموزههای دینی مدیر و یا مسئولی که واجد ارزشهای اخلاقی نیست و به هر بهانهای از کوره در رفته، با خشونت نسبت به مردم عمل کرده و کرامت آنها را لکهدار میکند، صلاحیت تصاحب هیچ پستی را ندارد؛ چرا که چنین فردی مولّد کارگزارانی خواهد بود که همچو او بداخلاق، بداندیش و فاقد شخصیت انسانیاند.
انتهایپیام/