نگاهی به «سرزمین سبز»|سناریوی هالیوودی و پناهگاه آخرالزمانی آمریکایی
در فیلمهای آخرالزمانی هالیوودی که نمایانگر حمله طبیعت به بشریت است، آمریکا محل امن و پناهگاه بشر در روزهای واپسین جهاناند.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی|فیلمهای هالیوود سالهای سال است که به تقویت این باور که آمریکا ناجی بشریت است همت گماشتند. فیلمهایی پروپاگاندایی برای تبلیغ اقتدار و عظمت کاخ سفید و متحدانش که در واپسین روزهای حیات کره خاکی، این قهرمانان آمریکاییاند که سپر بلای بشر میشوند و او را از ورطه هولناک حوادث آخرالزمانی نجات میدهند.
میتوان این سبک آثار را در چند دسته تقسیم بندی کرد: فیلمهای آپوکالیپسی که موجودات فرازمینی به زمین حمله میکنند و زمین محل بروز حوادث میشود، فیلمهایی که یک بیماری، ویروس یا حتی زامبیها انسان را تهدید میکنند و در آخر آثار سینمایی که حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله و... زمین را تهدید میکند.
سناریوی اول: حمله بیگانههای شرور
میتوان در حالت اول به طور مشخص فیلم «روز استقلال» را معرفی کرد. موجودات بیگانه با سفینه غولپیکر وارد حیطه زمین میشوند و قصد نابودی آن را دارند. اما اسکادرانان هوایی ایالت متحده آمریکا این سفینه را نابود میکنند و بشریت را نجات میدهند. همینطور فیلمهای ابرقهرمانی مارولی نیز به شکل دیگری این باور را ایجاد میکنند.
پوستر فیلم روز استقلال
در فیلمهای مارولی یک شرور و ضدقهرمان خارقالعاده وارد زمین میشود. ابرقهرمانان کمیک بوکها اینجا وارد عمل میشوند. شخصیتهایی که شاید در نگاه اول یک نظامی و یا یک قهرمان آمریکایی به طور شفاف نباشد اما اولا عموما این ابرقهرمانان با همکاری یک انسان آمریکایی ناجی میشود و از سوی دیگر ابرقهرمان فیلم نیز در این سرزمین و با اتمسفر این کشور به گونهای که او را نیز باید یک آمریکای نامید در مقابل شروران فضایی و بیگانه ایستادگی میکند.
نکتهای که باید اینجا یادآور شد این است که این دسته از فیلمها نیز گونه زیرکانه دیگری نیز دارد. فیلمهایی مانند «ظهور» و «برخورد نزدیک از نوع سوم» که بیگانههای فضایی الزاماً موجودات شروری برای انسان نیستند و بیشتر مانند یک معما و راز برای بشر میمانند و نیروهای دانشمند و علمی آمریکا برای شناسایی و تشخیص با آنان وارد تعامل میشوند تا پرده از راز بردارند. در این سبک خبری از جنگ نیست و بیشتر در حال تماشای قدرت علم آمریکا به عنوان کانون و مرکز تبادل فکر و اندیشه با موجودات بیگانهایم. میتوان فیلم «تماس» با بازی جودی فاستر را نیز در این دسته قرار داد.
فیلم ظهور
سناریوی دوم: حمله ویروس مرگبار به بشریت
در دسته دوم یعنی تهدید ویروسی بهترین نمونهای که در سالهای اخیر به طور چشمگیری دیده شد فیلم «جنگ جهانی زد» بود. فیلمی با بازی براد پیت که ویروسی منجر به زامبی و انسانخوار شدن بشر شده است. این ویروس کشنده که به طور چشمگیری از همهگیری برخوردار است در سطح جهان در حال گسترش است و انسانها را به موجود وحشتناکی تبدیل کرده است.
جنگ جهانی زد
جالب آنجا است که محل امن و منطقه این فیلم که نجات یافتهها به آن پناه میبرند اسرائیل است. محلی که با دیوارهای بلند مستتر شده است تا زامبیها نتوانند وارد منطقه امن شوند. در اینجا اسرائیل به عنوان همپیمان اول آمریکا در واقع محل نجات است.
یکی دیگر از فیلمهای تازه ساخت که توانست تا مدتی مباحث تحلیلی فیلم را به خود اختصاص دهد فیلم «نابودی» با بازی ناتالی پورتمن بود که منطقهای در زمین ویروسی شده است و هرکس که وارد آن میشود به طور عجیبی دچار بیماری مهلکی میشود. این فیلم ضدقهرمانی راوی چند سرباز-دانشمند است که با ورود به آن قصد دارند تا علت چنین رخدادی را کشف کنند.
نمایی از فیلم «نابودی»
اما فیلم «قفس پرنده» فیلم دیگری است که توانست به خوبی صدا کند. این فیلم که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده بود درباره ویروس مرموزی بود که زمانی که در هوا جریان دارد و در مقابل چشمان یک نفر قرار گیرد او را نابینا میکند برای همین آدمها مجبور شدهاند که چشمان خود را ببندند تا نابینا نشوند.
فیلم قفس پرنده
ساندارا بولاک در این فیلم به خوبی نقش یک مادر نگران را بازی میکند تا از فرزندانش در مقابل این ویروس نجات دهد. این فیلم و یا فیلم «یک مکان آرام» که هر دو قهرمانان زن دارد و به طور روشن فمینیستی است، به صورت شفاف رنگ آمریکایی به این معنا که ناجی بشر در مقابل این ویروس باشند را ندارد اما در هر حال در لایههای زیرین خود با برجسته کردن قهرمان زن آمریکایی مانند «زن شگفت انگیز»، زن آمریکایی را قهرمانی معرفی میکند که در نهایت با تیمسازی و رهبری یک گروه در مقابل این بیماری پیروز خواهند شد.
سناریوی سوم: حمله طبیعت به بشریت
اما در فیلمهای دسته آخر یعنی فیلمهایی که حادثه طبیعی بلای جان انسانها میشود، شاهد گونه تازه واردی هستیم که در سینمای جهان کمتر دیده شده است. در این سبک فیلمهای هالیوود نه خبری از موجودات بیگانه است و نه ویروس و امر مرموزی حیات بشر را تهدید میکند بلکه بلایای طبیعی انسان و زندگی او را تهدید میکند.
نمایی از فیلم یک مکان آرام
یکی از نمونههای روشن و ویژه آن که در سالهای اخیر خبرساز شد فیلم 2012 بود فیلمی که بر اساس پیشگوییهای نوسترآداموس پیشگوی مشهور آخرالزمانی ساخته شده بود. پیشگویی که خبر از رخدادهای وحشتناکی داشت که در آن جهان رو به ویرانی میرود. فیلمی ساخته رولند امریش کارگردان روز استقلال، روز بعد از فردا و گودزیلا که از دیگر فیلمهای آخرالزمانی است که در دسته اول به روز استقلال او اشاره شد.
نمایی از فیلم 2012
در 2012 جهان رو به نابودی میرود اما آمریکا به عنوان قدرت مرکزی جهان رهبری نجات جهان را با قوانین علمی و فیزیکی برعهده دارد. فیلمی که البته حتی از نظر فیزیکدانان جهان فیلمی بسیار چرند خطاب شده است اما توانست در گیشه نزدیک به 800 میلیون دلار فروش داشته باشد.
فیلم گودزیلا نیز که در سالهای پایانی قرن 20 و در آغاز قرن جدید ساخته شد خود فیلم دیگری از نوع بالای طبیعی آخرالزمانی است که انسان را دچار تهدید کرده است و بار دیگر ناجیان آمریکایی این هیولای عجیب را نابود میکنند.
اما فیلم تازه اکران شدهای که این گزارش تحلیلی به بهانه آن نوشته شده است فیلم «سرزمین سبز» نام دارد. فیلمی که مانند 2012 از ایده مرکز-پیرامون برخوردار است. در این نظریه ملتها، کشورها و همه چیز حول محور یک هسته اصلی میچرخد. در این نگاه کشورهای در حال توسعه با الگوگیری از کشورهای توسعه یافته باید پیشرفت کنند.
اگر در فیلمهایی که یک موجود بیگانه به کره زمین حمله میکرد که عموماً هم به آمریکا به عنوان هدف اصلی حمله میکرد و سرابازان آمریکایی آن را نابود میکردند، در فیلمهای تازه دیگر خبری از این سبک نیست. زیرا اقتدار آمریکا در سالهای اخیر به طور چشمگیری رو به افول گذاشته است و ساخت فیلمهایی مانند روز استقلال بسیار شعاری مینمایاند.
هالیوود اما به جای آن دست به ساخت فیلمهایی زده است که آمریکا را دوست و حامی دیگر کشورهای جهان معرفی میکند و با تعریف رابطه میان خود و آنان، کشورهای دیگر را حول محور خود تعریف کرده و آنان را زیر چتر خود آورده و ایده قدرت مرکزی آمریکا را در آخرالزمان بازتعریف میکند.
در سرزمین سبز شهاب سنگ بزرگی در حال نزدیک شدن به جو زمین است که هر چند ساعت بخشی از آن وارد جو میشود و به زمین اصابت میکند. هر قطعه از آن مانند یک بمب بزرگ عمل میکند و همه چیز را نابود میکند. زمین تنها چند ساعت تا اصابت تیکه اصلی که مانند یک بمب فوق اتمی عمل میکند فاصله دارد. این شهاب سنگ تمام زمین را نابود میکند و تنها افرادی میتوانند زنده بمانند که وارد سرزمین سبز شوند. ورای این بحث که ارجاع کلمه سرزمینی که برای نجات انسان در روزهای واپسین کره خاکی میتواند به سرزمین موعود یا همان اورشلیم باشد، سرزمین سبز در آمریکا قرار دارد که به تقویت باور پناهگاهی امن برای نجات انسان میپردازد؛ جایی که تمام امکانات اولیه و مهم و حیاتی برای انسان تعبیه شده است تا بتواند تا زندگی را برای مدتی ادامه دهد.
نمایی از فیلم سرزمین سبز
در فیلم مشاهده میکنیم که آمریکا تنها تعدادی از شهروندان را برای نجات انتخاب کرده است. جان و خانوادهاش یکی از انتخاب شدههای فیلمند که برای نجات به سرزمین سبز دعوت شدهاند. این پیام که مخفیانه اعلام میشود به گوش دیگر شهروندان میرسد و باعث میشود که سیل عظیمی برای سفر به آنجا خود را به محل پرواز برسانند.
شاید در نگاه اول این ایده کمی ضدانسانی به نظر برسد که باتوجه به عملیاتی کردن آن توسط خود دولت آمریکا، ضدآمریکا تلقی شود اما رفته رفته متوجه میشویم که این انتخاب بسیار هوشمندانه است و راه دیگری برای آن باقی نمانده است زیرا در سرزمین سبز تنها جا برای همه نیست و باید تنها از هر رشته و تخصص یک نفر انتخاب شود تا بعد از نابودی تمدن و بشریت بار دیگر انسان بتواند تمدن را بسازد.
نمایی از فیلم سرزمین سبز
سکانس آخر فیلم که کره زمین را از بالای جو نشان میدهد خبر از وجود چند مرکز مشابه اما معدود در کشورهایی مانند هند و حتی لبنان میدهد اما تمام آنان حول آمریکا قرار دارند و با مرکز گرینلند پیام خود را مخابره میکنند. دوربین نیز روی آمریکا میایستد و فیلم تمام میشود. نجات یافتههای بشریت از هر نوع و تخصص یک نفر انتخاب شده است مانند کشتی نوح بعد از طوفان بلا در محلی آرام گرفته است تا بار دیگر تمدن و انسانیت از ابتدا آغاز شود. تمدنی که این بار با مرکزیت آمریکا آغاز خواهد شد.
بنابراین فیلمهای آخرالزمانی هالیوود با هدف برجسته کردن آمریکا به عنوان ناجی، مرکز قدرت، محل امن و سرزمین سبز به مخاطبین سینمایی جهان معرفی میشوند. همانطور که اشاره شد هدف اصلی هالیوود از معرفی آمریکا به این عناوین ناشی از تلاش برای نگه داشتن قدرت خود و جلوگیری از افول عظمت آن در جهان است. چیزی که روز به روز از آن کاسته میشود و باید دید که فیلمهای ضعیف هالیوود چقدر توان تقویت این باور را دارند؟
انتهای پیام/