لنزهای بیباک| عکاسی که در بخش راه میرفت و برای بیماران کرونایی حمد شفا میخواند/ ضجههای جانباز شیمیایی روحم را مچاله میکرد
«فاطمه عالی» عکاس خبرگزاری مهر میگوید که هدفش نشان دادن سختیهای حاکم بر مبارزه با کرونا است؛ به ویژه آن دسته از سختیهایی که بیشتر مردم از آنها بیخبرند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی ارکان مهم رسانهای در مبارزه با ویروس نحس کرونا عکاسان خبریاند که از آغاز فراگیری این ویروس شوم تا به حال در خط مقدم مبارزه با آن قرار داشتهاند؛ با وجود این، به نظر میرسد تاکنون آنگونه که باید به فعالیتهای این قشر زحمتکش و پرتلاش رسانهای و نقش کلیدی آنها در انتقال امید و انگیزه به آحاد جامعه توجه نشده است؛ به ویژه در دوران شیوع ویروس کرونا، مجاهدتهای این عکاسان در خط مقدم مبارزه با این ویروس نامبارک، چشمگیر و قابل توجه بوده است.
به همین بهانه تصمیم گرفتیم در قالب پرونده خبری ویژه دوران کرونا موسوم به «لنزهای بیباک»، به سراغ این قشر پرتلاش عرصه خبر برویم و به ثبت تجربیات و خاطرات آنها از عکاسی در عصر فراگیری کرونا بپردازیم.
در نخستین بخش از این پرونده، به سراغ «سعید سجادی» عکاس خبرگزاری آنا رفتیم و در دومین بخش از این پرونده نیز با «حسین یاراحمدی» عکاس باشگاه خبرنگاران جوان همصحبت شدیم و به ثبت تجربیات این دو عکاس خبری در مواجهه با کرونا پرداختیم؛ در سومین بخش از این پرونده نیز با «ساسان مؤیدی» عکاس شناخته شده سالهای دفاع مقدس درباره اهمیت عکاسی و قدر کار عکاسان خبری در دوران کرونا به گفتوگو نشستیم؛ در چهارمین بخش از این پرونده ویژه با «احمد ظهرابی» عکاس خبرگزاری ایسنا در قم همکلام شدیم؛ در پنجمین بخش از پرونده «لنزهای بیباک» به سراغ «سیدعباس میرهاشمی» عکاس شناخته شده سالهای دفاع مقدس رفتیم و با او درباب ارزش کار عکاسان خبری در عصر فراگیری کرونا به گفتوگو نشستیم و در ششمین قسمت از این پرونده ویژه خبری به سراغ «محسن عطایی» عکاس خبرگزاری فارس رفتیم و به مستندنگاری تجارب این عکاس خبری در مواجهه با کرونا پرداختیم؛ در هفتمین بخش از پرونده ویژه «لنزهای بیباک» با «محمدحسن ظریفمنش» عکاسخبرگزاری تسنیمهمکلام شدیم و به ثبت تجارب و خاطرات تلخ و شیرین این عکاس خبری در رویارویی با شرایط فراگیری کرونا پرداختیم؛ در هشتمین بخش از این پرونده ویژه خبری به سراغ «محمدرضا عباسی» عکاس خبرگزاری مهر رفتیم و با او درباره تجربه سخت و متفاوت عکاسی از شرایط کرونا به گفتوگو نشستیم و سرانجام در نهمین بخش از این پرونده ویژه خبری، به سراغ «محمد نسیمی» عکاس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور رفتیم و با او درباره تجارب خاص و منحصربهفردی که در دوران عکاسی از شرایط کرونایی به دست آورده است، به گفتوگو پرداختیم.
مشروح هریک از این 9 گفتوگو در لینکهای زیر قابل مشاهده است:
اکنون در دهمین بخش از این پرونده ویژه خبری، به سراغ «فاطمه عالی» عکاس خبرگزاری مهر رفتیم و با او درباره اهم تجاربی که در دوران عکاسی از شرایط کرونایی به دست آورده است، به گفتوگو پرداختیم. از جمله نکات قابل توجه درباره این عکاس خبری اینکه وی از معدود عکاسان خبری خانمی است که دوشادوش مردان از شرایط کرونایی کشور عکاسی میکند؛ از طرف دیگر او در مسیر دشوار عکاسی از کرونا خود نیز گرفتار این ویروس شده و خوشبختانه توانسته است آن را شکست دهد.
این عکاس خبری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، درباره نحوه آغاز عکاسی از شرایط کرونایی گفت: خرداد ماه 1399 بود که همراه با گروهی جهادی به سیستان و روستای مرزی قرقری رفتم؛ در راه برگشت به تهران فهمیدم که به کرونا مبتلا شدهام و سپس در بخش NBC (مراقبتهای ویژه تنفسی) بیمارستان بقیةالله بستری شدم. حدوداً یک ماه طول کشید تا دوران نقاهت را طی و اجازه حضور دوباره در فضای عمومی را پیدا کنم.
وی افزود: یک هفته پس از بهبودی، بار دیگر به بیمارستان بقیةالله رفتم و به همان بخشی که در آن بستری بودم، وارد شدم؛ اما اینبار برای تهیه گزارش تصویری از پرسنلی که در طول مدت بستریام زحماتشان را از نزدیک دیده و حس کرده بودم. همچنین دو بار هم به غسالخانه رفتم اما موفق به دریافت مجوز عکاسی نشدم؛ با اینوجود، توانستم بدون دوربین وارد شوم و به غسالهها کمک کنم.
عکاس خبرگزاری مهر یادآور شد:میتوانم بگویم که تجربه ابتلا به کرونا و بستری شدن در بیمارستان نگرشم را تغییر داد؛ با اینکه مادرم پرستار است و در روزهای آغازین شیوع کرونا در خانه نیز ماسک میزد و از ما فاصله میگرفت، اما به شخصه تا پیش از اینکه در بیمارستان حاضر شوم درک درستی از واقعیت کرونا و شرایطی که کشورمان با آن مواجه شده بود، نداشتم.
وی با اشاره به تلخترین لحظاتی که در طول عکاسی از کرونا با آن مواجه شده است، گفت: تلخترین لحظهها برای من زمانی بود که برای تهیه گزارش تصویری با موضوع پلاسما به بیمارستان رفتم و فرایند درگیری نوجوانها به این ویروس را از نزدیک دیدم؛ همچنین هنگامی که پرستارها و پرسنلی که در طول دوران بستریام در لباس خدمت بودند و از من و سایر بیماران پرستاری میکردند را روی تخت بیمارستان دیدم، عمیقاً متأثر شدم.
این عکاس خبری در پاسخ به این پرسش که آیا در طول عکاسی از کرونا با لحظات شیرینی هم مواجه شده است یا خیر، گفت: اعلام خبر شهادت یکی از پرسنل بیمارستان، مهمترین خاطرهای است که در طول دوران عکاسی از کرونا داشتهام اما تجربه عکاسی از کرونا برایم لحظات چندان شیرینی نداشته است؛ شاید اقبال بیشتر مردم به اهدای پلاسما که پس از بازتاب گزارشهای تصویریام از بخش پلاسما اتفاق افتاد، کمی برایم حس خوبی ایجاد کرده باشد اما آنچه عموماً شاهدش بودم، خستگی مفرط پرسنل و کادر درمانی بیمارستان بود. متأسفانه با وجود همه این سختیها، هنوز عدهای خود را ملزم به استفاده از ماسک نمیدانند و بدتر از آن، همچنان مهمانیها و دورهمیهایشان به راه است!
عالی در پاسخ به این پرسش که عکاسی از کرونا ترسناک است یا خیر، گفت: نه میتوانم بگویم که میترسم و نه میتوانم بگویم که نمیترسم؛ البته دکتر و مادرم مدام به من نهیب میزنند که اگر یک بار دیگر به ویروس مبتلا شوی، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارت باشد و من همچنان پس از گذشت چندین ماه از بهبودی، کمی سرفه و بدن درد دارم؛ اما فکر میکنم به عنوان عکاس خبری رسالتم این است که این روزها، این صحنهها و این فداکاریها را برای تاریخ و آیندگان ثبت کنم تا به یادگار بماند.
وی درباره محدودیتهایی که در دوران عکاسی از کرونا با آنها مواجه بوده است، گفت: اساساً در کار عکاسی خبری عکاسان خانم نسبت به آقایان با محدودیتهای بیشتری مواجهاند؛ از این رو باید ممارست بیشتری نسبت به کار داشته باشند اما خوشبختانه من تاکنون به لطف اعتماد دبیرم و حمایتهای او با مشکل محسوسی مواجه نشدهام. در سفر 2 ماه قبلمان به سیستان و بلوچستان که برای طرح نذر آب هلال احمر انجام شد، من تنها عکاس خانم حاضر در تیم رسانهای بودم که این امر مرهون اعتماد و حمایت دبیرم است.
این عکاس خبری با اشاره به مهمترین اهدافی که از عکاسی در شرایط فراگیری کرونا دنبال میکند، گفت: تصور میکنم ما اکنون در رینگ مبارزه قرار داریم و هدف اصلی من نشان دادن سختیهای حاکم بر این مبارزه است؛ به ویژه آن دسته از سختیهایی که غالب مردم از آنها بیخبرند.
عالی بیان کرد: فضای بیمارستان فضای بسیار سنگینی است و این سنگینی برایم بسیار محسوس بود؛ بهخصوص در لحظاتی که صدای جانباز شیمیایی مبتلا به کرونایی که بستری بود و ضجه میزد که دارم خفه میشوم را میشنیدم، روحم مچاله میشد. با اینوجود، سعی کردم با روحیهای خوب، با این اتفاقات کنار بیایم و کمتر به دیگران استرس وارد کنم؛ چراکه از تأثیر منفی استرس و نگرانی بر تضعیف ریه آگاهی پیدا کرده بودم؛ به همین خاطر صبر کردم مرخص شوم و پس از ترخیص، این باور را به دیگران القاء کنم که میشود کرونا را شکست داد.
وی ادامه داد: به یاد دارم در دومین شب بستری شدنم در بیمارستان، در نیمههای شب هنگامی که همه خواب بودند، برای اینکه بدنم خشک نشود از تخت بلند شدم و شروع به قدم زدن در بخش کردم؛ در همین حین، علائم حیاتی و میزان اکسیژن بیماران کرونایی را چک کردم و برای تکتکشان حمد شفا میخواندم؛ ناگهان پرستار بخش مرا دید و گفت: داری چه کار میکنی؟ گفتم دارم برایشان حمد شفا میخوانم؛ گفت: برای ما هم بخوان.
عالی افزود: پس از بهبودی هنگامی که به قصد عکاسی وارد بیمارستان و بخش بیماران کرونایی شدم، چند نفر از پرستاران نزد من آمده و گفتند که چقدر صدا و چهرهات آشناست! گفتم: "من همان مریض تخت سیزدهام"؛ یکی از آنها بغض کرد و در همان حال گفت: "خیلی خوشحالم که زندهای... یادت نیست که چه حالی داشتی... خدا را شکر که سلامتیات را به دست آوردهای." واقعیت این است که من به پزشکان و کادر درمانی احساس دین پیدا کرده بودم و با علم به آنچه که این ویروس میتوانست در صورت ابتلای مجدد بر سرم بیاورد، وارد بیمارستان شدم و کار عکاسی را آغاز کردم.
عکاس خبرگزاری مهر یادآور شد: نمیدانم این ویروس منحوس تا کی با ما خواهد بود اما این را میدانم که بسیاری از مردم خسته شدهاند؛ نه عید داشتند نه تابستان؛ خانهنشینی طولانی خسته و کلافهشان کرده است؛ هم به عنوان عکاس خبری و هم به عنوان فرزند یکی از کادر درمانی مبارزه با کرونا، میخواهم به مردم میگویم که خستگی و بیحوصلگیای که آنها تجربه میکنند، درصد بسیار ناچیزی از میزان خستگی و سختیای است که کادر سلامت و درمان کشور تا به امروز تجربه کردهاند؛ به عنوان فرزند یکی از پرستاران کشور میگویم که اگر شما دلتنگ بوسیدن و در آغوش کشیدن عزیزانتاناید، من علاوه بر اینها دلتنگی دیدن مادرم را هم دارم؛ گاهی به مدت چند هفته نمیتوانم مادرم را ببینم؛ با وجود اینکه با هم در یک خانه زندگی میکنیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: از راهکارهای بعضاً عجیب و غریبی که توسط دولت و ستاد مبارزه با کرونا برای کنترل اپیدمی ارائه میشود، گلایه دارم؛ نگرانی مردم و چگونگی تأمین نان شبشان را هم دارم. کاش مسئولین ما بیشتر به فکر باشند و گاهی خود را جای مردم بگذارند.
انتهای پیام/