نگاهی به فیلم «عجیب و غریب»| کشتار با ارهبرقی در کالبدی زنانه/ غلظت خشونت از نوع فمینیستی
فیلم «عجیب و غریب» با اتکا بر عناصر فیلمهای اسلشر مانند جمعه سیزدهم و کشتار با اره برقی در تگزاس زن را دعوت به خشونت در خیابانهای تاریک آمریکا دارد.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی| فیلم سینمایی «عجیب و غریب» ترکیبی از دو فیلم ترسناک جمعه سیزدهم و کمدی جمعه عجیب، فیلمی در گونه ترسناک-کمدی و یکی دیگر از ساختههای کارگردان PARANOMAL ACTIVITY است؛ فیلمهایی که در زمان اکران و توزیعشان در جهان طرفداران ژانر ترسناک را با سبک جدیدی از سینمای وحشت روبرو کرد. اگرچه که فیلم تازه «کریستوفر لاندن» با سبک فیلمهای مذکور او فاصله دارد اما به قواعد عمومی فیلمهای عامهپسند این سینما وفادار است و توانست در روزگار کرونایی سینمای جهان که بیشتر سالنهای آن بسته بودند بیش از 13 میلیون دلار فروش داشته باشد و بیش از دو برابر بودجه خود درآمد کسب کند.
داستان فیلم درباره دختر جوانی است که توسط شرور فیلم به نام قصاب بیلسفیلد در شب جمعه سیزدهم ماه با خنجری منحوس زخمی میشود و در ساعت 12 نیمه شب، دچار تناسخ میشود و روح بدمن فیلم در تن او و روح او به کالبد مرد بدذات فیلم رسوخ میکند. او که حالا در قالب و جسم یک مرد حضور دارد تنها تا ساعت نیمه شب فردا فرصت دارد تا بتواند با زخمی کردن بدن خودش با همان خنجر روح خود را بار دیگر به جسمش برگرداند...
فیلم دو عنصر عدد 13 و جمعه را دارد که در فیلمهای ترسناک دیگری نیز به مراتب تکرار شده است. بد نیست که بدانیم بالغ بر 20 فیلم سینمایی درباره جمعه سیزدهم ماه ساخته شده است و اولین بار فیلمی به همین نام «جمعه سیزدهم» در سال 1981 توسط «شان اس کانینگهام» بر اساس داستانی به همین نام نوشته ویکتور میلر، ساخته شده است. بعد از این فیلمهای متعددی در دنباله این فیلم ترسناک ساخته شده تا جایی که بعد از گذشت 40 سال هنوز با سوژه جمعه سیزدهم ماه فیلمهای ترسناک ساخته میشود.
پوسترهای فیلمهای جمعه سیزدهمی
اما ماجرای جمعه سیزدهم ماه چیست؟ با جستجو در میان منابع مرتبط با تاریخ و افسانهها معلوم میشود که در قصههای اقوامی به نام نورس که در شمال آلمان ساکن بودند و همینطور اسکاندیناوی، در مهمانی که 12 خدای اساطیری دور یکدیگر در تالار «والهالا» جمع بودند، خدای دیگری به نام لوکی که خدا حقه و نیرنگ است، به این مهمانی دعوت نشده بود. او دلخور از این عدم دعوت سرزده به مهمانی میرود و با نقشهای شیطانی یکی دیگر از خدایگان یعنی «هور» را فریب میدهد تا خدای دیگری به نام «بالدِر» که از خداهای دانایی است، را بکشد. با قتل آن خدا یکباره زمین تاریک میشود و نحسی جهان را فرا میگیرد.
لوکی خدای حقه در افسانههای اسکاندیناوی در یک نقاشی قدیمی
از سوی دیگر گفته میشود که کشته شدن حضرت عیسی (ع) طبق روایاتی در روز جمعه فردای سیزدهم ماه نیسان بوده است و این خود به نوعی دال بر نحسی عدد 13 است.
از این گذشته فیلمهای جمعه 13 فیلمهای اسلشر است. اسلشر به فیلمهایی اطلاق میشود که در آن دُز خشونت و قتل به حدی بالا است که بیماران قلبی و یا زنان باردار از تماشای آن به شدت پرهیز میشوند. در این سبک فیلمهای هالووینی که در ایامی به همین نام اکران میشوند، سکانسهایی خونین و بسیار منضجرکننده از خشونت دیده میشود. اگر فیلمهای معروف اره را در سالهای اخیر دیده باشید به درستی مصداق فیلمهای اسلشر را پیدا کردید. فیلمهایی که در آن یکباره قاتل آن که عموماً انسانی روانی و بیمار است با اره برقی و یا وسیله تیز و برنده دیگری دست به کشتار وسیع میزند و هیچ رحم و انسانیتی سرش نمیشود.
از این نظر فیلمهای هالووینی به اهمان اندازه که فیلمهای مستهجن و اروتیک با دست گذاشتن روی نفسانیات و شهوات مخاطب را وسوسه به تماشا میکند، ضداخلاق و انسان است. اگر فیلمهای شهوانی با ساخت سکانسهایی اینچنین مخاطب را به تماشا برمیانگیزد، سینمای خشونت و خونریزی با تولید این نماهای قرمز و سرخ مخاطب را به نوعی خشک و تاکسیدرمی میکند و او را با اعجاب از اتفاقات بسیار تلخ و غیرقابل باور میخکوب میکند. برای همین حتی از نظر احترام به حقوق مخاطبین، فیلمهای اسلشر به شدت ضدمخاطب است.
پوستر فیلم عجیب و غریب
اسلشرهای هالووین بخش تاریک و دوزخی فرهنگ و تاریخ آمریکا را روایت میکند. تاریخ سراسر خشونت، خشم، قتل و غارتی که در لایه لایه تاریخ و زندگی اجتماعی و سیاسی آن تنیده است و در سینما به عنوان ویترین فرهنگی آن نمود پیدا کرده است. اسلشرها ابژه و واقعیت غلیظ خشونت و کشتارند همانطور که هرزهنگاری واقعیت غلیظ شهوت، تجاوز و تعرض به عنف است و این دو در عموم فیلمها و پیکره هالیوود حضور جدی دارد.
نمایی از فیلم عجیب و غریب
عجیب و غریب اما یک تحول جدی و تغییر اساسی به فیلمهای جمعه سیزدهمی داده است. این بار در واقع قاتل روانی و شرور جای خود را به زن میدهد و این تغییر جنسیت تناسخگونه باعث میشود که شرور در 90درصد فیلم این بار یک زن باشد. در سیر تحول روحی دختر جوان فیلم که بسیار آرام و متین است بعد از رسوخ روح شرور در کالبد او او خود در واقعیت امر نوعی از خشونت فمینیستی و زنانه است که رحم ندارد و فقط دنبال خون ریزی است. جمله پایانی او در فیلم بعد از کشتن قصاب به صورتی بسیار خشن جالب است: من هم دیگر یک تیکه آشغال هستم. این جمله یعنی تغییر و تبدل زن آرام بلوند و دلنشین رویای آمریکایی به تجسمی از خشونت زنانه در روزهایی که خشونت و تعرض علیه زنان در این کشور بیداد میکند.
عجیب و غریب از زن هم در جهت جذابیت زنانه و هم از منظر خشونت بهره میگیرد و استفاده متداولی برای فروش فیلم را فراهم میکند.
نمایی از فیلم
دقیقاً نمونه دیگر این سبک و تغییر از خوب به بد را در فیلم نامتعادل که به بررسی آن پرداختیم دیده میشود. در آنجا نیز زن مهربان و ملوس آمریکایی در مواجهه با یک روانی خشن دیگر کمکم مجبور به تغییر میشود و او نیز در نهایت مانند قاتل روانی خونریز دست آخر به صورت فجیعی روانی را با قیچی میکشد و بار دیگر شاهد اصرار به بیان خشن شدن برای زن امروز آمریکا هستیم. زنانی که طبق آمارهای سازمانهای مختلف در جهان به کرات مورد تجاوز، ضربوشتم و تعرض قرار میگیرند و خود باید در مقابل این تاریخ خشونت جزئی از خشونت باشند.
انتهای پیام/