نگاهی به ثبت جهانی مینیاتور؛ غربت ایرانی، شهرت جهانی
اکنون مینیاتور در غربتی مهیب قرار دارد؛ دلبستگی مفرط هنرمندان و مدیران عرصه فرهنگ و هنر کشور به مبانی هنر غرب، هنر بومی مینیاتور را در زوال قرار داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، چهارشنبه 27 آذرماه 1399 روزی تاریخی برای هنر ایران بود؛ روزی که محمد حسن طالبیان؛ معاون میراث فرهنگی کشور از ثبت جهانی مینیاتور به عنوان هنری اصیل و ایرانی خبر داد؛ بدین ترتیب، پرونده چندملیتی هنر مینیاتور در جریان پانزدهمین اجلاس کمیته بینالدول میراث فرهنگی ناملموس یونسکو با کسب رأی مثبت داوران این کمیته در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و جهانی شد. پرونده ثبت جهانی مینیاتور توسط ایران، ترکیه، ترکمنستان، ازبکستان و آذربایجان تهیه شده است و اکنون کشورهای دیگری اعم از هندوستان، افغانستان و تاجیکستان نیز خواستار اضافه شدن به پرونده ثبت جهاتی مینیاتورند.
مینیاتور هنری است که به زعم کسر معتنابهی از محققان و هنرپژوهان در ایران متولد شده است؛ در ادامه به چین راه یافته و در دوران مغولها در هیئتی کاملتر به ایران بازگشته است و از آن پس هنرمندانِ ایرانی تلاش بیشائبهای را مصروف بسط و گسترش آن کردهاند. مینیاتور از جمله هنرهایی است که قابلیت به تصویر در آوردن تمامی طبیعت را در قالبی کوچک دارد؛ اما نباید چنین پنداشت که چون مقیاس تصاویر در نگارگری بسیار کوچک است، بنابراین تنها بخش کوچکی از طبیعت را میتوان در تابلوهای مینیاتوری تصویر کرد.
فرایند تکوین مکاتب مینیاتور ایرانی نیز از قرون پس از اسلام آغاز شده و در ادامه با ابتکاراتی در خطوط عربی تداوم یافته است. بهترین نسخههای قرآن کریم را هنرمندان مبتکر ایرانی نوشته و به تزئین و تذهیب مصحف شریف پرداختهاند. ایرانیان طلاکاری حواشی، سرلوحه قرآن کریم، طرحهای اسلیمی، ختایی و گردش ترکیببندیهای آنها را به شیوه مخصوصی ابداع کردند و به دنبال همین ابداع بود که نقاشی براساس متن کتب و نوشتهها نیز رواج یافت.
در این میان، نکته قابل توجه آن است که مینیاتوریستهای ایرانی، هرگز پیوندهای خود را با شعر، فرهنگ و شیوههای تفکر بومی نگسستند و افسانهها، اساطیر، قهرمانان ملی، سنن و شیوههای زندگی ایرانی، همواره بروزی آشکار در آثار آنان داشته است. این وابستگی به زندگی و اعتقادات ملی در آثار مینیاتوریستهای ایرانی به حدی نیرومند است که به مینیاتور ایرانی باوجود پیوندها و نقاط مشترک فراوانش با سایر مکاتب آسیایی (از جمله شیوههای نقاشی هندی، چینی و ژاپنی) وجهه متمایزی میبخشد و آن را از هنر سایر ملتها و ممالک منفک میسازد.
سبک مینیاتور ایرانی تا دوران صفویه ادامه یافت اما در اواخر این دوران با ورود نقاشی و تزاحم تکنیکهای متعدد غربی از پیشرفت مورد انتظار بازماند. در دوران قاجاریه و سپس پهلوی، برخی از هنرمندان قائل به اصول کهن مینیاتور سعی در زنده نگاه داشتن این مکتب هنری کردند و اکنون اساتید بنامی مانند: فرشچیان، آقامیری، بدرالسماء و دیگران در زمره آخرین مینیاتوریستهاییاند که سعی در زنده نگه داشتن این مکتب هنری ایرانی-اسلامی دارند.
اگرچه کشور ما مهمترین زادگاه هنر مینیاتور در جهان به شمار میآید، اما مروری مجمل بر سیر تاریخی و روند تطورات هنر مینیاتور در ایران حاکی از واقعیت تلخی است و آن اینکه اقبال عمومی به این هنر اصیل ایرانی و اسلامی روند نزولی محسوسی داشته است؛ بهنحوی که در سپهر کنونی هنر ایران در غربتی مهیب به سر میبرد و در پرتو دلبستگی مفرط جامعه هنری، هنرمندان و ایضاً مدیران فرهنگی و هنری کشور به مکاتب هنر مدرن، در مدار نسیان و اضمحلال تدریجی قرار گرفته است.
قرائنی نظیر عدم گنجانده شدن مبانی نظری مربوط به هنر مینیاتور در کتابهای درسی، فقدان رشتهای مستوفا و مجزا به نام مینیاتور در دانشگاههای کشور، عدم اهتمام کافی آموزشگاههای هنری به آموزش مینیاتور و به تبع آن فقدان تعلیم و پرورش نسل جوان هنرمندان دلبسته به مینیاتور، عدم احداث و تخصیص موزهای مجزا برای نگهداری و نمایش گنجینه غنی آثار مینیاتور ایرانی، اقبال فزاینده جشنوارههای هنری داخلی به آثار همسو با مبانی و مکاتب هنر غرب و به تبع آن کمتوجهی به آثار خلق شده در رشتههایی چون: مینیاتور، تذهیب و... جمله گواهیهای روشنی بر مدعای فوق است. میتوان گفت گرانباری شرایط کنونی هنر مینیاتور در کشور به نحوی است که عرصه را برای فعالیت معدود هنرمندان شاغل در این رشته نیز تنگ و دشوار ساخته است.
بدیهی است که در پرتو شیفتگی مفرط جامعه هنری و مدیران عرصه فرهنگ و هنر کشور به هنر مدرن و سازههای آن، هنر ایرانی-اسلامی و مصادیق ارزنده آن نیز به تدریح به دست فراموشی سپرده خواهد شد و انتشار خبر مهمی چون ثبت جهانی رشته مینیاتور نیز تأثیر محسوسی در بهبود حال این رشته و هنرمندان منزوی شده آن نخواهد داشت.
انتهای پیام/