یادداشت رحیمپور ازغدی| موانع پیش روی شورای عالی انقلاب فرهنگی
پس از سالها بحث در "نقشه جامع علمی" و هزاران برگ انشانویسی در باب پیشرفت ایرانی، هیچکس در سه قوه نمیداند که هر سال و بلکه هر ده سال، چه تعداد دانشجو در چه رشته ها، در چه سطحی وچرا میگیریم؟ و با کدام نیاز کشور؟ و باکدام امکان اشتغال و ...
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حسن رحیم پور ازغدی درآخرین بخش از پاسخ به پرسشهای ناظر به شورای عالی انقلاب فرهنگی ، به موانع دیگر شورا و نیز پاسخ پرسشی از میزان حقوق و دریافتی اعضا اشاره کرده است:
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
س) معیارهای شوری در بودجه بندی فرهنگی و آموزشی کشور چیست و اساساخود اعضای شورا ازچندجا حقوق میگیرند؟ مثلاخودجنابعالی؟
ج) هیچ بودجه ای در اختیار شورا نبوده ونیست. بودجهها تنها در کنترل دولت و مجلس است که البته خود در راس شورایند و قانونا باید سیاستهای مصوب را رعایت کرده و پاسخگو باشند.
راجع به حقوق هم ظاهرا بجز اعضای دبیرخانه، کسی حقوق بگیر شورا نیست. بنده هم 27 سال است مشغول کار پژوهشی و آموزشی تنها در یک نهاد فرهنگی هستم و حقوق بگیر هیچ سازمان و تشکیلات دیگری نیستم.
( توضیح: گرچه دروغ پردازی، مالیات ندارد و همواره شیوه آسان عوامفریبی بوده است اما ازباب وظیفه پاسخ به سوال، عرض میکنم نه بابت کنفرانسهای دانشگاهی و نه از صداوسیما که بخشی از این جلسات دانشگاهی را در اختیارعموم میگذارد، هیچ مطالبه مالی و مابهازای حقوقی شخصی در کار نبوده و نیست. از یک شبکه از سال 92 تا امروز پس از هفت سال، یک ریال نیز حتی برای عوامل فنی ضبط وتدوین، دریافت نشده است.
یک شبکه دیگر نیز آن هم صرفا به عوامل فنی ضبط و تدوین، سالی یکبار و حدود یک تومان برای هر برنامه به آنان پرداخت شده است. هر شایعه و گزارش دیگری در فضای مجازی در این باب، دروغ محض است.
آمار دروغی از مثلا حقوق و امکانات بیت المال نیز که مدتها قبل، ظاهرا در صدای آمریکا و سپس فضای مجازی، حقوق هشت و نیم تومانی پس از 26 سال سابقه را به دروغ، دهها بلکه صدها میلیون اعلام کردند، نمونه دیگری از همین دروغ پردازیهاست. )
س) چرا و چگونه میخواهند از شورا، انقلابزدایی و خمینیزدایی کنند؟
ج) امام، صریح بود و بدون حاشیه و کنایه، در حکم شورا نوشت دانشگاه نباید حیاط خلوتی باشد برای استادنمایان متخصص تحقیر ایرانی و پرستش ارباب غربی، بشمول ساواکیها و ماسونیها و کمونیستها و آنان که هم امروز به جای "تدریس"، مشغول "تدلیس"، و به جای "آموزش تخصصی علمی"، مشغول "تخلیه عقده های شخصی" هستند.
رسالت شورا از ابتدا این بود که دانشگاه، محیط سالمی برای تدریس و تحقیق درجهت اهداف جدید تعالی بخش و زمینه ساز شکوفایی و خلاقیت انقلابی نسلهای جدید باشد اما همین امروز نیز جناح بندیهای موذیانه و غیرشفاف حتی درون ساختار حاکمیت در جهت تقویت سنگواره های پیشاانقلاب و ممانعت از هر تحول اصلاح طلبانه انقلابی درجریان است و تلاش در جهت ارتجاع به دانشگاه نیم قرن قبل ادامه دارد.
سنگ اندازی برسر راه نظام آموزش و پژوهش متناسب با عصر جدید در جهت تمدن سازی ایرانی و اسلامی متوقف نشده و بیت المال، همچنان صرف بازتولید همان روشنفکرنماییهای قدیمی و کاسبکارانه و فسیلهای چپ مادی و راست سلطنتی نیزمیشود. کاش لیبرال بودند. دیکتاتورهای لیبرال نما، نشسته بر خوان خون شهدای انقلاب، هرگاه کم آورده اند از سیستم رسمی آویزان شدند و هرگاه احساس قدرت و امنیت کردهاند به همان سیستم، بیرحمانه لگد پراندند.
هرنوع تلاش اصلاح طلبانه و انتقادی در علوم اجتماعی در این 40 سال، گرفتار انواع سمپاشی های درون حکومتی اینان و وحشت افکنی رسانه های دشمن بوده و فکر تکامل علوم انسانی دائما ازسوی صاحبان قدرت، ترور شده است.
درهمه این سالها امکانات سیستم را بلعیدند و حقوق نجومی گرفتند اما مانع تراشیشان در برابر نوآوری و تولید فکر در دانشگاه و مراکز فرهنگی و هنری ایران جوان بر بنیادهای ملی و مستقل از غرب، چه وقت، کاستی گرفت؟
کدامیک رخصت میدهند تا زمینه برای تربیت هرچه کیفیتر متخصصان متعهد، مغزهای متفکر وطنخواه، نیروهای مجاهد ماهرو استادان مومن به استقلال کشور نهادینه شود؟ این کلمات امام است و گویی ناظر به روزگار ماست.
او به این شورا ماموریت داد که روح تفکر را تقویت کند، اراده تحقیق رابسط دهد، مبارزه با تقلید کور از شرق و غرب را در عین استفاده از دستاوردها و تجارب مفید دانش بشری یک لحظه تعطیل نکند.
بارها شورا و نهادهای علمی و حاکمیتی را به هدفگیری استقلال فرهنگی از غرب و تمرکز بر جوشش ملی فراخوان داد، اما بپرسید چه کسانی درحاکمیت، تاهم امروز با صد طعنه وتهمت، "استقلال" را "انزوا" تفسیر کرده و مانع پیشرفت خواندند و "ارتباط" را زمینه "وابستگی" کردند و گفتگوی انتقادی با غرب وشرق را به گفتگوی تمدنهای فرح پهلوی، آنهم با رژیم سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا، ونیز آرمان جامعه انقلابی برادروار را به تفسیر لیبرالیستی "جامعه مدنی" تبدیل کردند و آن را بنام انقلاب خمینی، سکه زدند ؟
چه کسانی، اقتصاد و فرهنگ و همه چیز مردم را به 5+1 گره زدند و بالاخره هیچکس نفهمید حاصل این جمع چند شد؟ چه کسانی، همه این سالها، همه قدرت وثروت کشور در دستشان بود و بازی "انتصابی،انتخابی" و "نظام _دولت"و "حاکمیت و حکومت" راه انداخته وسیستم را مثله کرده و هویت چندپاره و خود متناقض و آشفته خود را به "نظام شکست خورده" مدیریت کشور، تاویل کردند و نانش راخوردند. حال آنکه از منظر خلق، دلیل نابسامانی مهم نبود بلکه خودش مهم بود.
مردم، بهبود اوضاع میخواهند. اولویتشان این نیست که حق با کیست؟ میپرسند تعارضهای بیفایده و غیرپاسخگو در عرصه سیاستهای فرهنگی و آموزشی چه وقت و چگونه حل میشود؟
صورتبندی ژورنالیستی تعارضها، خوب است اما راه حل چیست؟ مسئول سیاست گذاری کیست و چرا "مهندسی فرهنگی" کشور و نسل نو در اتاقهای فکر و برنامهریزی در خارج از ایران صورتبندی شود و چه عناصری، "فرهنگ غیرانقلابی" و "انقلاب غیرفرهنگی" را جایگزین "انقلاب فرهنگی" کرده اند؟
ازاله غربزدگی از حاکمیت، هدف اصلی امام بود اما پس از او عمر حاکمیت، سالهای سال به اماله غربزدگی بجای ازاله آن گذشت.
پس از سالها بحث در "نقشه جامع علمی" و هزاران برگ انشانویسی در باب پیشرفت ایرانی، هیچکس در سه قوه نمیداند که هر سال و بلکه هر ده سال، چه تعداد دانشجو در چه رشته ها، در چه سطحی وچرا میگیریم؟ و با کدام نیاز کشور؟ و باکدام امکان اشتغال؟ و چرا بودجه و انرژی دانشگاههای ما بجای حل مشکلات این مردم، صرف مقاله نویسی برای چند مجله در اروپا وآمریکا میشود؟ و چرا و چرا..؟ باور میکنید هیچکس نمیداند؟ باورکنید.
انتهای پیام/