داوری هزار و ۷۱۲ اثر در جایزه جلال/ نزول کیفی ادبیات محصول نویسندگانی با تجربه زیستی محدود
داوران سیزدهمین دوره جایزه جلال معتقدند، آثار قابل اعتنا در این دوره بسیار محدود بوده و نزول کیفی ادبیات زنگ خطری برای پیوند آیندگان با ادبیات امروز است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیزدهمین جایزه ادبی جلال امشب با برگزاری اختتامیهای متفاوت که از برنامه شب روایت شبکه 4 سیما پخش خواهد شد، به کار خود پایان میدهد.
اگر از حال و هوای این دوره جایزه جلال که به دلیل اپیدمی کرونا متفاوتتر از هر دوره برگزار شده است، بگذریم باید گفت که سیزدهمین دوره جایزه از جهات دیگری نیز با سایر دورهها متفاوت بوده است. در این دوره برای نخستینبار 12 چهره برتر تاریخ ادبیات دفاع مقدس به انتخاب اهالی رسانه معرفی شدند. همچنین جوایز برگزیدگان و شایستگان تقدیر این دوره با تغییراتی روبرو شد.
جایزه ادبی جلال که به عنوان بزرگترین جایزه ادبی کشور به شمار میرود در سالهای اخیر مرجعی برای بررسی وضعیت ادبیات بوده است؛ ادبیاتی که به گفته بسیاری از منتقدان در دهه 90 رو به افول رفته و دیگر اثری از آثار درخشان دهه70 و 80 در آن به چشم نمیخورد.
به طور مشخص هیئت داوران در دهم دوره در بیانیه خود در دو رخبش داستان کوتاه و رمان به این موضوع اشاره کرده و وضعیتی را تشریح کردند که موجب شده بود تا از آینده ادبیات ابراز نگرانی کنند. علاوه بر آن در سالهای اخیر غلبه کردن کمیت بر کیفیت در ادبیات به موضوعی آشکار بدل شده است، موضوعی که بسیاری از دلسوزان ادبیات نسبت به آن هشدار دادهاند، چرا که اغلب نویسندگان جوان کمیت در آثار منتشر شده را فدای کیفیت کارهای خود کردهاند. اما ادبیات در سال 98 که سیزدهمین دوره جایزه جلال آن را بررسی کرده و قرار است نتایجش امشب روشن شود، چه وضعیتی دارد؟
هیئت داوران سیزدهمین دوره جایزه جلال در بخش رمان و داستان بلند، 820 عنوان کتاب، در بخش داستان کوتاه 342 عنوان در بخش نقد ادبی 76 عنوان و در بخش مسنندنگاری 474 عنوان کتاب را بررسی کرده است. در نهایت هیئت داوران در برخی بخشها تنها به معرفی دو یا سه نامزد به جای پنج نامزد اکتفا کردهاند؛ این نشان میدهد که وضعیت آثار منتشر شده در سال 98 چندان مطلوب نبوده است و رقابت بین آثار برای بالا آمدن زیاد نبوده است.
سعید تشکری داور بخش رمان این دوره جایزه جلال که به همراه علی چنگیزی و جواد افهمی کتابها را بررسی کرده است، درباره وضعیت داستان بلند و رمان گفت: فقدان اقلیم بزرگترین تهدیدی است که ادببات ما با آن روبروست، مشکل اساسی که رمانها با آن مواجه هستند این است که موقعیتهای خلق شده اصلا ایرانی نبودند، اگر ما چهار جلد 100 سال داستاننویسی در ایران میرعابدینی را کنارمان بگذارمی و به بررسی رمانهای دهه 40 و 50 بنشینیم میبینیم که گویی انگار نویسندگان ما رسم بازگشت به گذشته را در پیش گرفتهاند، در حقیقت خیلی از این داستانها توسط گعدههای فکری که تعدادشان نیز از انگشتان دست تجاور نمیکند، ارتزاق میشوند. به جای اینکه به تعداد نویسندهها تفکر خاص داشته باشیم، فرم غالب رماننویسی، تجربی بود تا فرمنویسی حرفهای. این در حالی است که جایزه جلال یک جایزه حرفهای است و نه تجربی.
تشکری: گرتهبرداری از ترجمه در رمانها یک تهدید برای ادبیات است
وی ادامه داد: فقدان دیگری که رمانها با آن روبرو هستند این است که نگاهها هنوز به ترجمه است این گرتهبرداری از ترجمهها خود یک تهدید برای ادبیات ماست، گویی هر اثر ترجمه باید یک الگوی ایرانی نیز داشته باشد. ما به معنای واقعی کلمه بیش از چهار دهه است که رمان ایرانی نداریم. اما رمان ایرانی چیست؟ رمانی که کاراکترهایش در یک اقلیم ایرانی در فضای پهناور ایران حرکت کنند، جایزه جلال برای تهرانیها نیست که فکر کنیم آنها حقوق برتر دارند.
تشکری: اغلاط زبانی فراوان در رمانهای امروزی
تشکری درباره ویژگیهای ادبی آثار نیز توضیح داد و اضافه کرد: بسیاری از رمانهای ما به لحاظ زبانی دارای اغلاط فراوان هستند، بسیاری از ما نویسندگان نخستین موضوعی را که حذف میکنیم، سبک نوشتاری خودمان است، من قبلا هم گفتهام، ویراستاران ما بزرگترین جنایت را با استفاده از زبان معیار در حق داستاننویسان میکنند، نویسنده یک زبان خاص خود دارد که به دست ویراستار به زبان دیگر تبدیل میشود، ناشر نیز از این امر حمایت میکند. نباید سبک نوشتاری همه را یکسان کرد.
وضعیت داستان کوتاه نیز در سالهای اخیر به مانند رمان بوده است، به باور منتقدان، نازل و شخصی بودن دغدغهها و مسئله نویسندگان در داستان کوتاه ایرانی به خوبی مشهود است،. دردمندی و رسالت اجتماعی بر خلاف دهه 40 تا 70 امروز کمتر در داستانهای کوتاه ایرانی مشاهده میشود.
به باور داوران جشنوارههای مختلف ادبی داستان ایرانی که به مزیت اقلیم، گویش، باورمندی، سبک زندگی، معنویت، شگفتیآفرینی و عناصر مهم دیگری مفتخر بوده است، حالا در سالهای اخیر به سمت پیروی یا الهام گرفتن محض از نمونههای موفق ادبیات غرب پیش میرود به نظر میرسد، همین توجه صرف به عنصر ساختار تا حدودی سبب شده است که هویت و اقتدار داستان ایرانی خدشهدار شود.
راضیه تجار: داستان کوتاه حرفی برای گفتن نداشت
راضیه تجار داور بخش داستان کوتاه نیز که به همراه عبدالمجید نجفی و داریوش عابدی به داوری آثار پرداخته است، در این زمینه گفت: آثار راه یافته به بخش داستان کوتاه سیزدهمین دوره جایزه جلال به لحاظ کمی از وضعیت خوبی برخوردار بود، اما در کیفیت حرفی برای گفتن نداشت. زمانی که مخاطب یک مجموعه داستان را در دست میگیرد باید باتنوع زیاد روبرو باشد، هر داستان باید دریچهای به جهان جدید باز کند، شخصیتهای جالب با موضوعات متعدد، فضای قابل تامل و....ارائه شود. پیام و جانمایه کار و هم چنین ارتباطی که داستان با مخاطب ایجاد میکند، جادوی داستان را به مخاطب نشان دهد؛ در حالی که متأسفانه این اتفاق در این دوره رخ نداد. در برخی آثار یک داستان در یک مجموعه خوش نشسته بود اما در مجموع کل اثر حائز اهمیت نبود.
وی ادامه داد: برخی از داستانها عملاً گرتهبرداری از داستانهای ترجمهای غربی بود. البته در این میان برخی داستانها نیز رگههایی از نگاههای قومی و باورهای ایرانی و اقلیمی در خود داشت که باز جای شکرش باقی است؛ البته نمیتوان گفت این فضای غالب در داستانها بود؛ بلکه فضای غالب همان الگوبرداری از داستانهای ترجمهای بود. این فضا به اندازهای قابل مشاهده بود که در بسیاری از داستانها به صورت مشابه وجود داشت و گویی از جایی به نویسنده دیکته شده است. المانهای مشترک، تصویرسازیهای مشترک و ... گویی مد روز است مدام در داستانها تکرار میشد و این نشان میداد که از دل داستان بر نیامده بلکه ادا و اصولی است که از داستانهای ترجمهای سرچشمه گرفته است.
تجار: داستانهای کوتاه نارس منتشر میشوند
داور بخش داستان کوتاه جایزه جلال تصریح کرد: خطر دیگری که داستانهای کوتاه را تهدید میکرد، این بود که آثار منتشر شده هنوز جای کار برای رسیدن به بلوغ داشتند؛ به عبارت دیگر زودتر از موعد منتشر شده و به اصطلاح نارساند. هیچ اثری نباید بدون ریزش خطاها، دستیابی به استخوانبندی مناسب و تراش و صیقل به دست مخاطب برسد.
مستندنگاری از جمله حوزههایی است که در سالهای اخیر به ویژه در سایه توجه به حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس از رشد قابل توجهی برخوردار شده است، در چند دوره اخیر جایزه جلال نیز حوزه مستندنگاری داشتههای بسیاری از خود رو کرده است. داوری بیش از 474 عنوان کتاب در بخش مستندنگاری نشان داده است که وضعیت به نسبت حوزههای داستان کوتاه و رمان در این حوزه مطلوبتر است، با اینحال هنوز خلأهایی بسیاری وجود دارد.
علامیان: کمیت استناد در کتابهای مستندنگاری میلنگد
سعید علامیان که به همراه گلعلی بابایی و مصطفی رحیمی داوریهای این دوره را بر عهده دارند، گفت: به لحاظ موضوع در این دوره با پیشرفتهای قابل توجهی روبرو بودیم. موضوعات بکر، جالب توجه و کمتر دیده شده در این دوره قابل توجه بود، موضوعاتی که تاکنون سابقه پرداخت نداشتند انتخاب شده و حاصل کار نیز خوب از آب در آمده بود. موضوعاتی که بخش تاریک تاریخ معاصر ما بود و در تاریخ شفاهی سالهای اخیر دیده نشده بود، موضوعاتی از دل جامعه که در سالهای اخیر رخ داده بود و بروز بود.
وی افزود: کمیت ادبیات مستند در حوزه استناد تاحدی میلنگد، یکی از مواردی که در این حوزه در اغلب کتابها با آن روبرو هستیم، نقص در استناد است، در روایتها حلقههای مفقودهای وجود دارد که موجب شده تا موضوع مبهم باقی بماند یا برشهایی ایجاد شود که خواننده در سیر مطالعه احساس میکند، بخشهایی ناگفته باقی مانده است. این موارد به ضعف استناد باز میگردد. ما در خاطرات اسامی آدمهای مختلف، تاریخها، زمانها را باید بسیار با دقت ذکر کنیم، دقت در این موارد استناد داشتن اثر را تضمین میکند، اگر افراد را خوب معرفی کرده باشیم، پانوشتهای خوب داشته باشیم، میتوانیم استناد اثر را بالا ببریم.
توجه بیشتر ناشران خصوصی به حوزه مستندنگاری
علامیان اضافه کرد: اما در برخی کتابهای مستند ما تناقضهای زیادی در خاطرات میبینیم که در زمان وقوع دچار شائبه هستند، این نویسنده است که باید زمان و مکان اجرا را با واقعیت تطبیق دهد، چون ممکن است راوی در اشتباه باشد. در سال 98 ناشران توجه بیشتری به این حوزه داشتهاند؛ به ویژه ناشران خصوصی سطح کار را ارتقا داده و به طرح جلد، کتابسازی و ویراستاری بیشتر توجه نشان داده بودند.
با وجود اینکه قفسههای لاغر کتابخانهها در بخش نقد ادبی در چند سال اخیر به همت منتقدان از آن وضع اسفناک بیرون آمده و منابع متعددی در حوزه نقد ادبی منتشر شده است، اما بنا به گفته منتقدان این منابع هنوز نتوانستهاند به جریانسازی و نظریهپردازی در نقد ادبی نزدیک شوند.
پارسی نژاد: رقابت در بخش نقد ابدی شدید بود
کامران پارسینژاد، داور بخش نقد ادبی این دوره جایزه جلال، که به همراه حمیدرضا شعیری و محمدرضا سنگری به داوری 76 عنوان کتاب پرداخته نیز معتقد است: در این دوره نیز معمولاً کارهایی که به دبیرخانه رسید، آثار قابل قبولی از نویسندگان شاخص و مطرح بود. به گونهای که ما در داوریها در انتخاب آثار شاخصتر برای کاندیدا شدن به آسانی نتوانستیم عمل کنیم، رقابت بین آثار شدید بود و ما مجبور به حرکت موشکافانه بودیم، بحثها تخصصی شده بود و مورد به مورد مجبور بودیم نظر دهیم.
وی یادآور شد: در داوریها به مسائل تخصصی بسیاری دقت کردیم یکی از مواردی که برایمان مهم بود، ارجاعاتی بود که پژوهشگر ارائه میکرد، برای ما دقیق بودن، تعداد کافی داشتن، ضرورت داشتن وجود این ارجاعات بسیار مهم بود. حتی دقت میکردیم چرا در بخشی ارجاع وجود ندارد یا چرا منتقد آنقدر دقیق ارجاع داده است. برخی از منتقدان تعداد منابع و ارجاعاتشان به اندازهای بود که مجبور بودند در انتهای هر فصل آن منابع را مطرح کنند.
حساسیت داوری در بخش نقدادبی جایزه جلال بالا بود
پارسینژاد اضافه کرد: ویژگی شاخص دیگر این بود که موضوع بدیع، تازه و جریانساز باشد، به هر حال جایزه جلال بزرگترین جایزه ادبی کشور به شمار میرود، که وجهه ملی نیز دارد، اثری که انتخاب میشود نماینده طیف بزرگی از جریانهای ادبی و ملی است پس اثر باید از ساختار محکمی برخوردار باشد و موضوع هم جهان شمول باشد. در حوزه ادبیات کشور تاثیرگذار باشد و به عنوان اثر شاخص ملی در نظر گرفته شود. چون حساسیت کار بالا بود، تعداد جلسات داوری زیادی برگزار شد و بنیاد در این زمینه با ما بسیار همکاری کرد.
داوران بخشهای مختلاف جایزه جلال به ویژه در دو بخش رمان و داستان بلند و داستان کوتاه به این موضوع اذعان داشتند که در این دوره آثار در خور و قابل اعتنا بسیار محدود بوده است. ضعفهای تکنیکی و ساختاری فراوان به خوبی در آثار قابل مشاهده بوده است، موضوع دیگری که داوران به آن اشاره داشتند، اغلاط زبانی و کپیبرداریهای بسیار از داستانهای غربی و ادبیات ترجمهای بوده است، موضوعی که در آینده نه چندان دور موجب بیگانه شدن مخاطب با ادبیات معاصر خواهد شد. این نزول کیفی آثار منتشر شده در سال 98 که هشدارهای اولیه آن از سال 95 و در همین داوریهای جایزه جلال مطرح شد، میتواند زنگ خطری برای ادبیات باشد.
ریشههای این نزول کیفی قطعا به ضعف در آموزش نویسندگان، سطحینگری و آسانگیری در فرایند انتخاب و چاپ و نشر و تبلیغ اثر مرتبط است. از سوی دیگر نویسندگان ما امروز تجربه زیستی محدود و ناکافیای دارند و متاسفانه نویسنده معاصر اهل پژوهش و کاویدن نیست.
انتهای پیام/