چشمان آیتالله مصباح همیشه باز، بینا و بصیر بود
آیتالله مصباح یزدی کسی بود که فتنههای عمیق را آشکار کرد؛ غبارهای غلیظ را کنار زد و عمارگونه جان و آبرو و هستی خود را فدای انقلاب و ولایت کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعه 12 دی و در ایام سالگرد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی بود که یکی دیگر از ستارگان درخشان معنوی کشورمان آیتالله محمدتقی مصباح یزدی را از دست دادیم و رهبر معظّم انقلاب اسلامی پس از اقامۀ نماز بر پیکر او، در پیامی چنین فرمودند:
«با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزه علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویایی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشه دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار و در حضور انقلابی در همه میدانهایی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسایی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلند مدت است.»
اما چند روز بعد حجتالاسلام کاظم صدیقی امام جمعۀ موقت تهران در برنامۀ زندۀ شبکۀ قرآن و معارف سیما به نقل روایتی عجیب از او در هنگام غسل دادن پرداخت و گفت: آیتالله مصباح از دو هفته قبل از فوت، دقیقاً وقت وفاتش را اطلاع داده بود و جایگاه خود را که یک باغ وسیعی است، به او نشان داده بودند.
او همچنین گفته بود: بر ما خیلی سخت میگذشت ایشان که دید ما بسیار ناراحت هستیم چشمشان را باز کردند و فرمود که ناراحت نباشید این ناراحتی تا دو هفته است بعد از دو هفته باغ وسیعی برای ما تدارک دیده شده است که ما را به آنجا میبرند. این دلداری را به ما داد و دقیقاً دو هفته بعد همهچیز تمام شد. یعنی ایشان از زمان فوتشان خبر داشتند و جایگاهشان را هم به ایشان نشان داده بودند (در یک باغ وسیعی ما را میبرند.)
وی خاطرنشان کرد: آیتالله مصباح یزدی را در خانه غسل دادند و کسی غسل داد که آیتالله حق شناس را غسل داده بود؛ دامادِ داماد ایشان آقای دکتر محمدی جزو مریدان آیتالله حقشناس بود او تعریف کرد آیتالله جاودان به ما پیام داد که اگر از آقای مصباح یک کرامتی دیدید به ما بگویید. غسال روایت میکند وقتی این پیام را دریافت کردم آرزو کردم که ایکاش آیت الله مصباح در آن دنیا شفاعتی بکند. تا این آرزو را کردم دیدم آیتالله مصباح چشمانشان را باز کردند و یک نگاه مهربانانهای کرد و دوباره چشمانش را بست.
این روایت در این چند روزه با واکنشهای بسیاری در شبکههای مجازی روبرو شد، طوری که شب گذشته حجتالاسلام صدیقی در مراسم بزرگداشت این عالم ربّانی در مسجد جامع قلهک از بیان این نقل قول عذرخواهی کرد و گفت: از روح بلند علامه مصباح، خانواده ایشان و مؤمنین که این سخنان موجب جسارت به آنان شد، با همه وجود عذرخواهی میکنم.
وی افزود: اولاً جا نداشت که من کرامت آیتالله مصباح را چنین چیزی بگویم، ثانیاً مطلب دقیق نبود. کرامت آیتالله مصباح کتابها، سخنرانیها، عمل صالح و فرزندان صالح ایشان است. علامه مصباح با آنکه فیلسوف و فقیه بود و شهرت جهانی داشت در برابر نایب امام زمان (عج) خود را همچون سرباز کوچک میدید. این ایثارها، ادبها و تواضعها کرامت است. مطلب من خیلی دقیق نبود، من نقلی را که شنیده بودم گفتم؛ از گفتن این صحبتها شرمنده هستم و از همه عذرخواهی میکنم.
حجتالاسلام ابوذر کاظمیان استاد حوزه علمیه در یادداشتی برای تسنیم در این باره نوشت:
بعد از وفات آیتالله مصباح بود که حجتالاسلام صدیقی در رسانه ملی، کرامتی را نقل کردند که ایشان از زمان مرگ خود مطلع بودهاند و همچنین بعد از مرگ، چشمان خود را برای غسالشان باز کردهاند؛ این نقل قول عاملی شد تا لیبرالها این سخنان را بهانه و دستآویزی تازه برای تخریب چهرهی آیتالله مصباح کنند. این موضوع را میتوان از چند جهت بررسی کرد:
1ـ یک سخنران باید اقتضای مجلس و مخاطبان خود را در نظر داشته باشد و سپس به نقل کرامات بپردازد. دربارۀ نقل کرامات آقای مصباح این موضوع مورد توجه قرار نگرفت و همین عامل موجب تخریب و ایجاد جو روانی علیه آیتالله مصباح و زیر سؤال بردن امور معنوی که در مبانی دین اسلام بدان اشاره شده است، شد که البته ایشان شب گذشته از بیان این نقل قول عذرخواهی کردند که این خود اتفاق مهمی بود.
2ـ از زاویه دیگر اینگونه میتوان تحلیل کرد که این حجم از ایجاد جوّ روانی و به تبع آن هجمه علیه آیتالله مصباح، نشان از بیاعتقادی این افراد به عالم معنا و ملکوت و قدرت روحی مردان الهی است که در تاریخ تجربه افراد عادی مانند رجبعلی خیاط نسبت به این موضوع بیان شده است و این هجم از موضعگیری را تنها میتوان به برملا شدن باطن این افراد و نزدیکی نگاه آنها به تفکرات لیبرالی و مادی دانست.
3ـ این موضعگیری و ایجاد هجمه ناخواسته موجب شد آن نگاه عمیق آیتالله مصباح درباره غربزدگانی که اسلامستیزی را در لوای ظاهری اسلامی پنهان میکردند، به گونهای تأیید شود. همانگونه که آیتالله مصباح در زمان حیاتشان سعی و تلاشی در برملا کردن باطن افراد لیبرال و ضد دین داشتند، امروز شاهدیم که کرامات ایشان بعد از مرگ نیز همچنان ادامه دارد و نقل خاطرهای از ایشان موجب برملا شدن باطن این افراد میشود.
کرامت آیتالله مصباح این نیست که بعد از مرگ، برای غسّال چشمان خود را باز کند بلکه چشمان او همیشه باز، بینا و بصیر بود؛ آیتالله مصباح شخصیتی است که قبل و بعد از انقلاب، به دنبال باز کردن چشمان دیگران به روی حقایق اسلام و فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام بود و در این جهاد بزرگ، چشمان بسیاری را بینا کرد. او کسی است که فتنههای عمیق را آشکار کرد؛ غبارهای غلیظ را کنار زد و عمارگونه جان، آبرو و هستی خود را فدای انقلاب و ولایت کرد.
امروز هم بعد از وفاتش، هنوز کرامت او ادامه دارد و با نقل خاطرهای از او شاهدیم که باطن عمروعاص صفتان روزگار برملا میشود و باید گفت: اینهاست کرامات عمار انقلاب.
انتهای پیام/