شعاری کذایی که علیه فرزندآوری تبلیغ شد
امروزه خانوادهها با قدرت تفکر خویش از راه مطالعه و تحقیق به این مهم رسیدند که تا فرزندانی نباشد نقش پدری و مادری پیاده نمیشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امروزه کارشناسان کشور معتقدند تکفرزندی و پایین آمدن رشد جمعیت بزرگترین معضل پیش روی ایران فردای ما است. کشوری که حداقل نیمی از جمعیت آن در سنین کهنسالی هستند و نیم دیگر کشور هم باید نیازهای آنها را به مواد مصرفی، تأمین کنند و هم از آنها نگهداری کرده و با مالیاتهای سنگین هزینه دارو و درمان آنها را بپردازند و در واقع با کمبود نیروی جوانی مواجه خواهیم بود که موتور متحرکه کشور است و بدون آن هیچ چرخی به گردش در نخواهد آمد، نه چرخ اقتصادی، نه علمی و نه غیره.
اگر کهنسالان نیمی از جامعه را تشکیل دهند رسماً کشور از نیروی مولد باید سه برابر و حتی بیشتر کار بکشد که لذت، آرامش و آسایش آنها مختل شده و در کنار همه تلاش ها هیچ پیشرفتی متصور نخواهد بود. کارشناسان امر اذعان دارند نسبت سالمندان باید کمتر از 10 درصد جامعه باشد و گروه مولد هم باید حدود 70 درصد جمعیت را تشکیل دهد تا بتواند چرخ اقتصاد را بچرخاند، گروه پایه یا همان خردسالان هم باید حدود 20 درصد باشد تا همیشه بنیان و ساختار جمعیتی کشور حفظ شود. و این نسبت جمعیتی در ایران امروز ما کاملا تغییر کرده است.
اینها جنبههای منفی و سیاه پایین آمدن رشد جمعیت در ایران فردای ماست و در کنار خانواده، مسئولان کنونی نیز باید احساس وظیفه کنند. اینکه ما سه میلیون زوج نابارور در کشور داریم و از سوی دیگر پیشرفتهای علمی گسترده و نتایج درخشان پزشکی در این زمینه در کشورمان وجود دارد، هزینههای بالای آن خیلی از این زوجهای نابارور را از لذت و نعمت فرزند محروم کرده است.
حل مشکل ناباروری زوجین، نه تنها به ارتقای سلامت جسمی آنان کمک خواهد کرد، بلکه سبب خواهد شد تا سلامت آنها و خانوادههای ایشان در تمام ابعاد سلامت مانند ابعاد اجتماعی، روانی و معنوی ارتقا یابد. و البته این مهم است که تعریفی درست از ناباروری و زوج های نابارور داشته باشیم و خدمات درمانی را نه تنها برای زوجینی که از نعمت فرزند محروم هستند، بلکه برای زوجینی که سالهاست فرزند دوم و سومی نداشتهاند نیز تخصیص دهیم.
ایجاد مراکز دولتی با خدمات کاملاً رایگان برای چنین زوجهایی میتواند تا حد به سزایی به اصلاح ساختار جمعیتی کشور بیانجامد. در کنار این مراکز و اینگونه فعالیتها، اختصاص مشوق هایی کارآمد برای خانوادههای با فرزندان بیشتر، مانند تأمین منزل مسکونی، رایگان شدن تمامی خرجهای بهداشتی و درمان و آموزشی آنها، تضمین اشتغال فرزند چهارم، معافیت از دوره خدمت ضروری و دیگر راهکارها از مواردی است که حتماً باید توسط نهادهای قانونگذار و اجرایی کشور به مرحله عملیاتی دربیاید نه آنکه فقط شاهد توصیههای ضمنی باشیم و خبری از مشوقهای تأثیرگذار نباشد.
بدیهی است یک سیاستگذاری اشتباه چندین ساله، کشور عزیز ما را با خطری جدی مواجه کرده که البته عدم ایفای نقش در اصلاح آن سیاست غلط اشتباهی بسیار بزرگتر به شمار میرود. آیندگان از ما میپرسند چرا به اندازه یک تبلیغ پرتکرار و سرسام آور و بیهوده تلویزیونی، رسانه ملی فرزند کمتر را برابر با ایرانی پیرتر معرفی نکرد؟
دو دهه گذشته در و دیوار شهرها و جادهها پر بود از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر. شعاری کوتاه و پر تکرار. همان زمان بودند کارشناسان و فرهیختگانی که عواقب سوء این شعار را هشدار دادند و حتی کتابها و مقالات بسیاری به نگارش درآورده و جنبههای مختلف عاقبت نافرجام و غلط این رویه را یادآوری کردند؛ اما دولت وقت وقتی به میدان آمد و با تمام قوا این شعار را تبلیغ کرد مگر صداهای دیگر شنیدنی بود؟ به هر حال آن شعار در کشور ما یک فرهنگ شد و همگان به خیال اینکه فرزند کمتر برابری با زندگی بهتری میکند، زندگی با فرزندان پر تعداد را از یاد بردند.
شاید بگوییم آن سیاست برای تاریخی خاص و تا زمانی محدود میتوانست راهکاری به شمار بیاید اما فراموش کردن اعلام پایان آن سیاست سبب آن شد که امروزه تک فرزندی و فرزندانی بدون ارحام اعم از خالهها و عمهها و دایی و عمو را شاهد باشیم. گذشت زمان دیگر گواه خوبی بر غلط بودن آن سیاست و شعار است و میبایست هم خانوادهها، بزرگترها، پدران و مادران توجه به این سنت غلط داشته باشند و علل واهی آن رویه زشت را از خود دور کنند و هم دولتها و دستگاههای حاکمیتی با همان توان که آن شعار کذایی را بر سر زبانها انداختند و به عنوان یک اصل در زندگیها داخل کردند، حال با همان توان و قدرت به جبران اشتباه خود پرداخته و فقط با ادبیاتی طلبکارانه یا توصیه محور به لزوم فرزندآوری بسنده نکنند.
امروزه خانوادهها با قدرت تفکر خویش از راه مطالعه و تحقیق به این مهم رسیدند که تا فرزندانی نباشد نقش پدری و مادری پیاده نمیشود، زندگی نشاط و شوری ندارد، لذت و رضایت از زندگی زناشویی به حداقل میرسد، خطر فروپاشی خانواده با تک فرزندی بیشتر است، فرزندان بیشتر ابزاری برای توانمندی خانواده هستند و زندگی را برکت میبخشند. این گزارهها را همه خانوادهها میدانند.
گزارههایی که هم در مطالعات روانشناسی به اثبات رسیده و هم در متون دینی به آنها پرداخته شده است. در سبک زندگی دینی تکثیر اولاد از اهداف و کارکردهای خانواده بر شمرده شده و مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی درباره آن در تفسیر عظیم الشأن المیزان آورده است: «عامل نکاح و ازدواج منحصر در تولید مثل و تربیت اولاد است و مسأله اطفای شهوت و یا اشتراک در اَعمال زندگی؛ چون کسب و زراعت و جمع کردن مال و تدبیر غذا و آب و وسایل خانه و اداره آن، اموری است که از چارچوب غرض طبیعت و خلقت خارج است و تنها به عنوان مقدمهای برای آن مهم است و یا فواید دیگری غیر از غرض اصلی بر آنها مترتب میشود.»
ایشان همچنین بیان داشتند: «یکی از مهمترین مقاصد در نظر شارع اسلام، زیاد شدن نسل مسلمانان و آباد شدن زمین به دست آنان است. آبادی شایسته و مخصوصی که ریشه شرک و فساد را میزند.»
البته که سیاستگذاران صهیونیستی یا نئومسیحیان یهودی نمیخواهند کشورهای اسلامی از جهت تعداد افراد بیشتر از آنان باشند چراکه افراد بیشتر به معنای وجود استعدادهای بیشتر و نیروی کار و نیروی نظامی بیشتر و کارآمدتر است. بنابراین با اهدای مکرر لوازم پیشگیری از بارداری و تبلیغ و صادرات انواع مختلف آنها در کشورهای اسلامی به دنبال نسلکشی خاموش در این کشورها بوده و تا حدی نیز موفق شدند، اما همانها وقتی برای کشور خود و دوستانشان نسخه میپیچند اینگونه بیان میکنند که: «خانواده غیر از یکی - دو سال اول که برای پرورش کودک لازم است، وجودی است مرده، و لذا تنها کارکرد خانواده همین است و بس!» این جمله ویلیام وُلف است. جملهای که آنها به خود میگویند و ما را از شنیدن آن محروم کردهاند.
* حجتالاسلام معین شرافتی استاد حوزه علمیه قم
انتهای پیام/