امام خمینی(ره) چه تأثیری بر شعر معاصر گذاشت؟/ او پیامبر بازگشت به هویت اسلامی و انسانی بود
امام خمینی(ره) سرمشقی برای بسیاری شاعران شد تا به شیوه او سخن بگویند. تا قبل از اینکه امام(ره) در این عرصه گام بردارد بسیاری از واژههای عاشقانه و عارفانه در محدوده ممنوعه قرار داشتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست «سیمای ادبی حضرت امام(ره)؛ با نگاهی به شعر انقلاب و نقش امام(ره) در گسترش آن» شب گذشته با حضور جمعی از شاعران از کشورهای فارسیزبان به صورت مجازی برگزار شد.
حسین اسرافیلی، از پیشکسوتان حوزه شعر، در سخنانی با اشاره به شخصیت تأثیرگذار امام راحل(ره) گفت: امام خمینی(ره) یکی از معماران فرهنگ بشری است که در کنار شخصیتهای سیاسی و فرهنگی در احیای هویت فرهنگی جامعه نقشی بسزا داشته است و به نوعی پیامبر بازگشت به هویت اسلامی و انسانی است.
وی ادامه داد: شعر فارسی یک شعر آرمانگرا، متعهد و نجیب است؛ آنگونه که می توان گفت شعر فارسی نماد آرمانها و ارزشهایی است که برای انسان در درجه اهمیت قرار دارد و شاعران پارسیگو از رودکی تا دوران صفویه همگی در این عرصه پیشتاز بوده اند و حتی گاه علمای بزرگ اسلامی چون علامه محمد حسین طباطبایی و علامه حسن زاده آملی نیز در شعر دستی توانا داشته اند و به زبان عشق و عرفان شعر سرودهاند.
اسرافیلی با بیان اینکه امام خمینی(ره) از جمله علمایی است که در حوزه شعر و ادب و عرفان دستی توانا داشته است، افزود: مهارت امام(ره) به گونهای است که در دوران معاصر کسی را هم شأن او نمییابیم که چنین تسلطی بر شعر و سرایش شعر داشته باشد؛ از این رو میتوان گفت که امام، شخصیتی کامل است که در کنار سیاست و فقه و علوم دینی از ادبیات نیز غافل نبوده است و شاعران بسیاری با الهام از اندیشههای ایشان شعر سروده اند آنگونه که میتوان گفت در طول تاریخ به اندازه عصر انقلاب شعر حماسی و آیینی سروده نشده است.
به گفته این شاعر پیشکسوت؛ از طرفی دیگر رابطه مریدی و مرادی امام با اهل فضل و ادب نیز سبب توجه بیشتر شاعران به این پیر فرزانه و با کیاست است و همین امر نیز سبب شده تا بسیاری از شاعران عصر انقلاب در اشعار خود به نوعی مراتب ارادت عاشقانه خود را به آن حضرت نشان دهند.
اسرافیلی تصریح کرد: امام خمینی(ره) سرمشقی برای بسیاری شاعران شد تا به شیوه او سخن بگویند و به عبارتی دیگر تا قبل از اینکه امام(ره) در این عرصه گام بردارد بسیاری از واژه های عاشقانه و عارفانه در محدوده ممنوعه قرار داشتند و بسیاری از شاعران جرأت به کار گیری آنها را نداشتند و امام بود که با ورود به این عرصه، اجازه و جسارت حضور را به شاعران هم فکر خود داد.
محمود اکرامیفر، شاعر، در بخشی از این برنامه به تأثیر امام خمینی(ره) بر ادبیات معاصر اشاره کرد و گفت: شعر و اندیشه امام خمینی(ره)، سرشار از مفاهیم ناب عاشقانه است. ایشان به عنوان یک مجتهد و سیاست مدار از تخیل شاعرانه بسیار بالایی بر خوردار است. امام(ره) توانست ممنوعیت از عشق گفتن را از حصار شاعران سنتگرا بیرون آورد. با حضور امام(ره) در عرصه شعر و شاعری، شاعران معاصر فرصتی دوباره یافتند تا از زیباییهای عشق بگویند و به ستایش معشوق بپردازند.
وی ادامه داد: جایگاه آن حضرت در عرصه شعر و عرفان هم شأن مولوی و ابوسعید ابی الخیر است و عرفانی که در اشعار امام(ره) وجود دارد، عرفانی ناب است که مفاهیم متعالی عرفانی را در ذهن متجلی می کند.
به گفته اکرامیفر؛ رهبری سیاسی و دینی، هیچگاه از عواطف و احساسات ناب شاعرانه ایشان نکاست؛ چرا که او به مانند دریایی بود که رودخانههای فراوانی از آن سرچشمه میگرفتند و میتوان درباره ایشان گفت که امام خمینی همه وجوه معرفتی و شخصیتی را با هم داشت و در نهایت یک رهبر مقتدر و سیاسی بود که توانست بزرگترین انقلاب فکری و عقیدتی دوران معاصر را رهبری کند.
وی یادآور شد: شاعرانی که اندیشه امام خمینی(ره) را به عنوان الگوی فکری خود انتخاب میکنند، باید با مراقبه و معرفت بیشتر از پل مجاز به سوی حقیقت معنایی حرکت کنند و عشق را مرکب راه خویش سازند و با شناخت و معرفت در راه این پیر عارف و اندیشمند گام بردارند.
جمعی از شاعران کشور نیز در این مراسم در آستانه سالروز پیروزی انقلاب و آغاز دهه فجر به استقبال این ایام رفته و تازهترین سرودههای خود را به این موضوع اختصاص دادند. بخشی از اشعار شاعران را میتوانید در ادامه بخوانید:
غلامرضا کافی
مهین یادگارا زمین را زمان را
بلندا نگارا همین را هم آن را
بلندا نگارا مهین یادگاری
تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را
زهی صیت نامت ز عالم فراتر
زهی عطر نامت گرفته جهان را
حنیف مقدم خلیل معاصر
که در هم شکستی ستمکارگان را
تو زنجیر زجر زبونان بریدی
هم از یاوه گویان بریدی زبان را
سر سرکشان را به چنبر کشیدی
که گردن شکستی تو گردن کشان را
ستم میگریزد ز درگاهت آری
که درخاک غلتیده آن آستان را
صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو
که کوه از تو دارد شکوه گران را
هم از شانههای تو دارد نشانی
اگر صخره بر خود نبیند تکان را
گره خورده با دین چنان صیت نامت
که فریاد تو یاد آرد اذان را
سلاح تو ایمان قرین تو قرآن
بریدی امان شاه صاحب قران را
نه تیغ و نه ترگ و نه هیهای لشکر
نه در کف گرفتی عنان و سنان را
نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی
نه تسخیر کردی قلاع فلان را
نه بازو شکستی نه بارو گشودی
نه در بند کردی فلان خاندان را
نه تاج زمرد نه تخت زبرجد
نه بر تن قبا دوختی پرنیان را
چه کردی که این خیل مشتاق محروم
به درگاه تو تحفه آورد جان را
حکومت به دلها مرام شما بود
که لرزاند تا بن دل حاکمان را
زهی فکر و تدبیر پیرانه تو
که در شورش آورد خیل جوان را
بزرگا اماما تو را دوست داریم
و هم نزهت نهضت جاودان را...
***
غلامعلی حداد عادل
در سکوت سرد شب فریاد مردی شد بلند
خیزش و خشم و خروش اهل دردی شد بلند
خواب شب آشفته شد از تندر توفندهای
آذرخشی، آتش گردوننوردی، شد بلند
گردبادی شد نمایان در دل هامون ز دور
شهسواری تاخت در صحرا و گردی شد بلند
پیشتر آرامش مهتاب در مرداب بود
ناگهان موج خروشان نبردی شد بلند
کرد گلگون سرخی خون چهرههای زرد را
شعلههای آتشینِ سرخ و زردی شد بلند
نغمه آزادی از هر گوشهای آمد به گوش
آتش از خاکستر خاموش و سردی شد بلند
بار دیگر کاوه آهنگری از ره رسید
پرچم آزادگی با دست مردی شد بلند
***
محمدمهدی عبدالهی
به پیشگاه بلند و آسمانى معمار کبیر انقلاب
قنوت گرم اجابت، دعاى دیگر داشت
سپیدهگاه ترنم، صفاى دیگر داشت
غروب ظلمت فرعونیان به سر آمد
نسیم خانه دلها، هواى دیگر داشت
امام آینهها، مظهر قیامت عشق
طلوع کرد و زمین مقتداى دیگر داشت
شبیه معجزه آورد انقلابش را
فروغ دیدهی موسى، عصاى دیگر داشت
شکوه خیبریش رمز اقتدارش بود
نگاه حضرت او کیمیاى دیگر داشت
چه التیام عجیبى براى جانها بود
بهار سبز کلامش، دواى دیگر داشت
سرود آمدنش را زمان به وجد آمد
که شاه بیت غزل رونماى دیگر داشت
**
در انقلاب خمینى (ره)، غزل غزل نور است
کلیم حضرت دل، آشناى دیگر داشت
***
عبدالرحیم سعیدیراد
ز نسیم نام تو ...
ای نگاهت امتداد سورة یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
تا بیایی باز هم یک صبح زیبا پیش ما
کوچههای دل برای مقدمت آذین شده
از نسیم نام تو شبها همه مهتاب بود
از طنین گام تو این روزها شیرین شده
سفرة یکرنگ ما نان و نمک میپرورید
حیف شد، بعد از تو باز این سفرها رنگین شده
آن طرف سیل کبوترها که همبال تواند
این طرف ماییم، با پروندهای سنگین شده
از افقهایی که همرنگ است با خون خدا
باز میگردند روزی اسبهای زین شده
***
فاطمه نانیزاد
به امام کودکیهایم
از پنجره گذشت فقط یک نسیم بود
طراح خوب حادثههایی عظیم بود
دریا میان سینه او جذر و مد نداشت
آرامشی که در حرکاتش مقیم بود
او ساده بود،خانه او، خانه ی گلی
و فرش تخت سلطنتش یک گلیم بود
پرواز ذکر از دو لبش طرح دیگری ست
معمار پر کشیدن هر "یا کریم" بود
دستش پر از نوازش دستان یک پدر
در دست کودکانهی طفل یتیم بود
ماه از نگاه روشن او نور میگرفت
خورشید طرح ساده او از قدیم بود
***
محمدحسین نعمتی
رفتی و میگذرد بعد تو سال از پی سال
رفتن نام تو از یاد محال است محال
چشمهای بود سکوت تو لبالب از عشق
کوزهای بود دلم پیش تو لبریز سوال
کاش میشد که تو بازآیی و خود را بینیم
قدر یک لحظه در آیینه آن روح زلال
شوق پروازی اگر بود به اعجاز تو بود
آسمانا چه کنم بعد تو با این همه بال
عهد بستیم که با ماه بمانیم همه
از شب هجرت خورشید تو تا صبح وصال
***
زهرا میریان کریمی
تقدیم به بهار بهمن ماه، امام خمینی(ره)
برگشتی و تقدیر دیگر ساز کردی
اما چه زوداز خانه ات پروازکردی
از داغ هجر تو تن خرداد لرزید
ای ماه! رفتن را چه زود آغاز کردی
کم شد حضورت آسمان شد تیره و تار
چشمان مارا سمت باران باز کردی
میبارد از چشمان ایران اشک ماتم
با غربت خود عالمی همراز کردی
بابای نسل انقلاب و پایداری
بر نسل ایران هویت احراز کردی
تاریخ را تا کهکشان نوربردی
تفسیر بودن را چنین ابراز کردی
تاریخ میداند که بر گلهای ایران
درماه بهمن چون بهار اعجاز کردی
انتهای پیام/