سمپاشی «طلوع نیوز» علیه فاطمیون؛ خیز دوباره دوستان «رابرت مرداک» علیه محور مقاومت
مطلبی که پیشتر در «طلوع نیوز» درباره فاطمیون منتشر شد، سناریویی نخ نما و دارای پارادوکسهای فراوان است که با ادبیات کاملا سفارشی رنگ و بوی نشریات و بلندگوهای رژیم صهیونیستی را میدهد.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، پنجشنبه گذشته (30 دلو/ بهمن) «طلوع نیوز»، رسانه متعلق به «موبی گروپ» که صاحب آن ـ سعد محسنی ـ از دوستان و شرکای اقتصادی رابرت مرداک صهیونیست است، در مقالهای با عنوان «لوای فاطمیون؛ طالبان خوب برای ایران»، بار دیگر علیه محور مقاومت به ویژه لشکر فاطمیون، محتوای کذب منتشر کرد.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
هر چند مطلبی که «طلوع نیوز» آن را منتشر کرده است فاقد یک متن منسجم، منطقی و دارای ارزش رسانهای است، اما از آنجا که این رسانه، پیشتر و در اوایل سالجاری (اردیبهشتماه) نیز در یک برنامه تبلیغی، «لشکر فاطمیون» را همتراز «داعش» خوانده و آن را خطری برای امنیت افغانستان دانسته بود، به نظر میرسد آهستهآهسته به دنبال ایفای نقش جدید خود در پازل کلانی است که از سوی امپراتوری رسانهای غربی، صهیونیستی برایش تعریف شده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
درباره «طلوع نیوز» گفته میشود در سال 2004 میلادی با بهرهگیری از دریافتیهای «اداره کمک های بین المللی ایالات متحده آمریکا» راهاندازی شده و به سرعت نیز گسترش پیدا کرده است. ازاینرو برداشتها این است که برنامههای آن در جهت حفظ منافع آمریکا تهیه و منتشر میشود.
جریان سازی به نفع اسرائیل
«سعد محسنی» سرمایهدار افغانستانیتبار استرالیاییـ انگلیسی، بنیانگذار، مالک و رئیس اصلی شرکت «موبی گروپ» است. وی متولد 23 آوریل 1966 در لندن و از شرکای «رابرت مرداک» صهیونیست است که از غولهای رسانهای جهان است. شبکه «فارسی وان» نمونهای از شراکت تجاری خاندان محسنی و رابرت مرداک در عرصه رسانه است. گفتنی است از شاخصترین موضوعات در رسانههای تحت مدیریت مرداک، جریانسازی به نفع اسرائیل است. این جریانسازیها گاهی علیه حوثیهای یمن، گاهی علیه حزبالله لبنان و گاهی علیه فاطمیون است. جریانی که بر اساس شواهد، «طلوع نیوز» مجری آن در افغانستان شده است.
اردیبهشتماه/ ثور امسال که تلویزیون طلوع، پیشگام تبلیغ علیه فاطمیون شد، در فاصله زمانی کوتاهی، عوامل غیردولتی و با منشأ نامشخص، عهدهدار سمپاشی علیه جبهه مقاومت معرفی شدند. هر چند که بعدها انگشت اتهام به سوی سازمان جاسوسی اسرائیل «موساد» به عنوان سناریونویس و سفارشدهنده این اقدام نشانه رفت.
در آن زمان واکنشهای منفی به این رپرتاژ آگهی باعث شد، گردانندگان صهیونیست سناریوی مذکور نتوانند در زمان کوتاه، ماهی مقصود خود را از آبگلآلود شده، صید کنند، اما یادداشت جدید «طلوع نیوز» نشان میدهد که این اقدام هر چند با فاصله زمانی نسبتاً طولانی، بخشی از پروژهای است که به دنبال ترسیم چهرهای ترسناک از «لشکر فاطمیون» در افغانستان به ویژه در میان اهل سنت است. این درحالی است که «لشکر فاطمیون» هیچ فعالیتی در افغانستان ندارد و به خلاف داعش که مراکز جذب نیروی آن در استانهای غربی و شرقی این کشور فعال است، هیچ تبلیغ و جذب نیرویی در گستره جغرافیای افغانستان ندارد.
هجمه علیه محور مقاومت
اما «طلوع نیوز» در هجمه جدید خود علیه «لشکر فاطمیون» که آن را در ستون یادداشتهای مخاطبان به نشر سپرده است و به نحوی از مسئولیت محتوای آن شانه خالی کرده است، چه نوشته است و چگونه اهداف محور عبری، عربی ضد مقاومت را دنبال کرده است؟
«طلوع نیوز» این یادداشت را که با عنوان «لوای فاطمیون؛ طالبان خوب برای ایران»، در سایت خود منتشر کرده، منتسب به فردی به نام «کانشکا نوابی» کرده است؛ وی یک فعال توئیتری است که مدرک کارشناسی ارشد روابط بینالملل را از دانشگاه SOS انگلستان گرفته است و مدت 20 سال نیز سابقه فعالیت در بخش دولتی و مدیریت سازمانهای مردمنهاد در افغانستان دارد.
با این همه، بدیهی است که هر رسانهای از اصول و اهداف خاصی پیروی کرده و «طلوع نیوز» نیز از این مسئله مستثنا نیست، لذا مطلبی را به نشر میسپارد که همراستا با سیاستهای خود میبیند. ازاینرو مقاله مذکور را که با ذائقه انگلیسی و تحلیل برخاسته از فضای دلخواه غربی به ویژه رویکرد ضد مقاومتی، نوشته شده است، به نشر سپرده است.
این مطلب که به نظر میرسد برگردان مقاله انگلیسی «کانشکا نوابی» است، در اولین جمله آورده است: «ایران یکی از بازیگران عمده در سیاستهای داخلی افغانستان است و تهدید طولانی برای امنیت ملی افغانستان محسوب میشود». سپس مینویسد: «با آنکه نفوذ ایران در افغانستان رو به افزایش است، توانایی نهادی افغانستان در شناسایی و مبارزه علیه تهدیداتی که از جانب ایران متوجهاش است، کمرنگ است، این ضعف ناشی از خلأهای موجود در ساختارهای اطلاعاتی افغانستان است».
ایرانهراسی را میتوان یکی از محورهای اصلی این مقاله «طلوع نیوز» برشمرد، هدفی که در دیگر پاراگرافهای این نوشته نیز دنبال میشود و نویسنده هیچ ابایی هم ندارد که برای اثبات ادعای خود، حتی نهادهای امنیتی افغانستان را به ناآگاهی و به تعبیری به بیکفایتی متهم کند؛ مسئلهای که شاید در هیچ جای دنیا رایج نباشد.
نویسنده، جمهوری اسلامی را تهدید طولانی برای امنیت ملی افغانستان، خوانده است، اما نگفته که این تهدید چیست و چگونه امنیت ملی این کشور از سوی همسایهاش در دراز مدت تهدید خواهد شد.
اینکه نویسنده در چه فضایی مقالهاش را نوشته است، با این پاراگراف آشکارتر میشود و به تعبیری «دُم خروس» از لابهلای سطور بیرون میزند: «نفوذ ایران در سوریه، عراق، لبنان و یمن به یک مسئله جدید در خاورمیانه تبدیل شدهاست، چیزی که تا دو دهه قبل غیرقابل تصور بود. ایران برای حضور موثر در خاورمیانه، تشکیلات جدیدی تحت عنوان «محور مقاومت» را از ائتلاف منطقهای ایجاد و رهبری کردهاست که عمدتاً سوریه، حزبالله و گروههای اسلامگرای فلسطینی حماس و جهاد اسلامی و همینطور ملیشههای تحت حمایت ایران در عراق و حوثیها در یمن را شامل میشود. محور مقاومت پیش از آنکه برمبنای ایدئولوژی یا هویت مذهبی مشترک شکل گرفته باشد، بیشتر بر اساس خصومت با غرب و مداخلات اسراییل در خاورمیانه شکل گرفتهاست».
سم پاشی علیه فاطمیون
این قسمت از نوشته، اصلیترین دلیل سمپاشی «طلوع نیوز» را علیه «لشکر فاطمیون» آشکار ساخته است. نویسنده ضمن اعتراف به این مطلب که تلاشهای جمهوری اسلامی رنگ و بوی مذهبی ندارد، از تنگشدن عرصه بر رژیم صهیونیستی سخن گفته است. مسئلهای که بخش اعظم آن با رشادتهای نیروهای شجاع و دلیر فاطمیون به دست آمده است. ناگفته پیداست که امروز بیش از هر زمانی اسرائیل صدای مقاومت و نفسهای سربازان رشید اسلام را در کمترین فاصله از خود احساس میکند و همین امر سبب ناخشنودی و هراس شدید دوستانِ صهیونیست سعد محسنی شده و از رسانهای که آن را تمویل میکنند توقع دارند که بخشی از ضربات وارد شده به ساختار پوشالی آنان را از طریق جوسازی علیه «لشکر فاطمیون» جبران کنند.
نویسنده در ادامه مدعی شده است: «وظیفه اصلی این ائتلاف ـ اشاره به گروههای مقاومت ـ فراهم کردن مشروعیت سیاسی برای رژیمهای ایران و سوریه و بازدارندگی نامتقارن است».
هر چند این قسمت شاید مضحکترین بخش نوشته «طلوع نیوز» باشد، از سوی دیگر اوج وقاحت نویسندهای را نشان میدهد که چشم خود را به واقعیتهای اطرافش بسته است؛ اگر قرار است درباره نظام کشوری صحبت شود، در رأس همه باید درباره نظام کاملاً نامشروع رژیم صهیونیستی سخن به میان آورد که هیچ گاه روی مشروعیت حقیقی را به خود نخواهد دید تا آیندهای بسیار نزدیک که از صفحه جغرافیا پاک شود، نه درباره نظام مقتدری که متکی به پشتوانه ملتی شجاع و غیور است که دشمنان خود را متحیر و انگشت به دهان گذاشته است.
محور دیگر این نوشته، سعی وافر بر خدشهدار کردن وجهه «لشکر فاطمیون» است. در این قسمت اضطراب بیشتری در متن دیده می شود. با اینکه نویسنده خود اعتراف کرده است که «هدف از ایجاد گروه فاطمیون، دفاع از حرمهای نواسههای پیامبر گرامی اسلام در دمشق بود، حرمهایی که در مذهب شیعه از مقدسترین اماکن مذهبی بهشمار میروند»، در ادامه نوشته است: «نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان در فقدان بررسی استراتیژیک گروه فاطمیون، نمیداند که در طولانی مدت چگونه با تهدیدات و چالشهایی که از این گروه متصور است مقابله کند. نیروهای امنیتی افغانستان ممکن در مورد اهداف کلی این گروه بفهمند اما در مورد رهبری عملیاتی و ساختاری این گروه که بهصورت مداوم در حال تغییر است، نمیفهمند»!
نویسنده به وضوح سعی دارد که نیروهای امنیتی افغانستان را نسبت به تهدید موهومی که لشکر فاطمیون برای این کشور دارد، حساس کند، اما نمیداند چگونه؟! هر چه آسمان و ریسمان هم ببافد بین این دو مسئله را نمیتواند جمع کند، جز اینکه به قول معروف به «جفنگ گویی» بیفتد، کما اینکه در متن چنین هم شده است.
در قسمت دیگری از این مقاله و ذیل پاراگرافهایی که درباره لشکر فاطمین نوشته شده است، درباره سیاستهای جمهوری اسلامی ایران مینویسد: «بحث دوم این است که ایران نفوذش در افغانستان را از طریق برنامههای شیعهگرایی گسترش میدهد. این برنامه عمدتاً از طریق نفوذهای فرهنگی و آموزشی تقویت میشود که در نتیجه به ندرت باعث جلب توجههای ناخواسته میشود. ایران برخلاف پاکستان، سیاست جذب آشکار شبه نظامیان افغان را دنبال نمیکنند؛ حتا اگر آنها از نیروهای نیابتی افغان برای رسیدن به اهداف استراتیژیک شان استفاده کنند، بازهم در حجم گروههای آشکار و تهاجمی مانند فاطمیون در داخل افغانستان استفاده نخواهند کرد. در نتیجه، بازی نرم ایران باعث میشود که تکانی اتفاق نیافتد و زنگ خطری به صدا در نیاید و نیروهای ملی امنیتی و دفاعی افغانستان را مجبور به مقابله نکند».
جدای از اینکه این تحلیل با واقعیتهای موجود در افغانستان و کمکهای کمّی و کیفی جمهوری اسلامی در بازسازی این کشور و پذیرایی بدون تبعیض از اقوام و مذاهب مختلف افغانستانی در تضاد است، این بخش از مطلب کاملاً در تعارض با عنون مقاله «طلوع نیوز» است؛ درحالی که قرار بوده نویسنده به نقش مثلاً منفی و مخرب لشکر فاطمیون در افغانستان بپردازد و ابعاد آن را برای خوانندگان روشن کند، حضور آنان را در تحولات افغانستان منتفی میداند!
مشکل نویسنده طلوع نیوز کجاست؟
مشکل نویسنده «طلوع نیوز» این است که باید درباره مسئلهای بنویسد و ابعاد مطلبی را توضیح دهد که واقعیت خارجی ندارد. ازاینرو ادبیاتی را به کار میگیرد که کاملاً سفارشی است؛ عبارتهایی که کاملاً رنگ و بوی نشریات و بلندگوهای صهیونیستی را میدهد:
ـ «توقع میرود که فاطمیون به حزبالله جدید افغانی تبدیل شود».
ـ «گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهند ایرانیها جنگجویان فاطمیون را به یمن و لیبیا نیز بهعنوان سرباز اجیر اعزام کردهاند».
ـ «در درازمدت، اگر ایران بخواهد نفوذش را بیشتر گسترش دهد و مخصوصاً اگر حملۀ از جانب امریکا و اسراییلیها علیه ایران صورت بگیرد، ایران از فاطمیون علیه کشورهای خلیج فارس استفاده خواهد کرد».
و برای اینکه ربطی میان مطالب خود پیدا کند، دوباره گریزی به داخل افغانستان میزند و میگوید: «فاطمیون در حال حاضر یک تهدید فوری برای امنیت افغانستان نیست، اما در دراز مدت هم برای افغانستان هم برای منطقه یک تهدید جدی به حساب میآید.... مهاجمان بالقوه انتحاری فاطمیون میتوانند تهدید جدی برای منطقه، اروپا و امریکا باشد».
آنچه «طلوع نیوز» درباره فاطمیون نوشته است، علیرغم نداشتن انسجام در متن و پارادوکسهای فراوان، اطلاعاتی روشنی را درباره ذائقه این رسانه و چگونگی سیر آینده آن نسبت به جریان مقاومت در منطقه نشان میدهد.
درباره آنچه که نویسنده سعی دارد به عنوان خطر بالفعل ـ طبق عنوان مقاله ـ یا خطر بالقوۀ ـ طبق متن مقاله ـ لشکر فاطمیون برای امنیت کشور افغانستان از آن نام ببرد و اذهان بخشهایی از جامعه این کشور را نسبت به این جریان مشوّش کند، باید گفت نه تنها نهادهای امنیتی دولت افغانستان به آن باور و اعتقادی ندارند که خود نویسنده و گردانندگان سناریوی صهیونیستی آن نیز میدانند که خلاف واقعیت سخن میگویند.
سناریوی نخ نما
در واقع، این سناریوی نخنما که «لشکر فاطمیون» تهدیدی برای امنیت افغانستان است و یا اینکه برخی گروهها مقاومت مردمی و خیزشهای منطقهای داخل این کشور را به فاطمیون ربط میدهند، برای استمرار عادت دیرینه کشورهایی مانند انگلیس است که سعد محسنی تابعیت آنها را دارد و از این راه، با منحرف کردن اذهان جوامع، ماهی مقصود خود را شکار میکنند.
شاهد این مسئله پررونق شدن تجارت مواد مخدر و افزایش صادرات آن از افغانستان در مناطقی است که نیروهای کشورهای خارجی به ویژه انگلیس در آن حضور دارند. بماند که دیربازی است حضور پنهان و آشکار موساد نیز در تحولات افغانستان مورد رصد قرار گرفته است.
دلیل دیگری که بهانه حمله به «لشکر فاطمیون» است، ضربات هولناکی است که محور عبری، عربی از این جریان ناب و غیور اسلامی خورده است و چه جایی بهتر از افغانستان برای گرفتن انتقامی اندک از این جریان، و چه وسیلهای برای این کار بهتر از رسانههایی که با دلارهای غربی رشد و نمو یافتهاند.
در همین مقاله، نویسنده اعتراف کرده است که: «افغانستان حدوداً صد دانشگاه دارد که بهترین آنها یا ایرانیاند یا اساتید ایرانی دارند یا هم نظامآموزشی و منابع درسیشان ایرانی است». این دقیقاً نکتهای است که غربیها به ویژه آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب مرتجع منطقه به شدت از آن بیم دارند و خود را به هر دری میزنند که مانع این دوستی و تبادل روزافزون فرهنگی شوند؛ امری که به خلاف خواست آنان به دلیل ریشههای مشترک دو سرزمین و پیوندهای قوی فرهنگی دو سوی مرز هر روز بیشتر و بیشتر خواهد شد بهانهها و دروغهایی همچون خطر لشکر فاطمیون برای امنیت افغانستان، خریداری ندارد.
این مطلب را هم طلوعنیوز میتواند به خاطر بسپارد و هم تحلیلنویس انگلیسیمسلک آن (کانشکا نوابی) و هم بالاتر از آنها سیاستگذاران و صاحبان «موبی گروپ» به شمول سعد محسنی و دوست صهیونیست آنان «رابرت مرداک» که «لشکر فاطمیون»، تهدیدی همیشگی برای رژیم منحوس و جعلی اسرائیل است و نیرویی زبده برای بازسازی و اعتلای کشورشان افغانستان؛ تا کور شود هر آنکه نتواند دید.
انتهای پیام/.