روایت جدید تانسو چیللر از کودتا علیه اربکان
تانسو چیللر، برای نخستین بار، طوری در مورد دلایل کودتای سال ۱۹۹۷ میلادی صحبت کرده که رئیس جمهور وقت ترکیه یعنی سلیمان دمیرل را به عنوان حامی کودتاگران معرفی کرده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، با آن که 24 سال از کودتای پست مدرن 28 فوریه سال 1997 میلادی سپری شده، اما هنوز هم از این واقعه یاد می شود و ظاهراً پرونده مزبور، هنوز هم بسته نشده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
حالا و در سالگرد کودتا، خانم تانسو چیللر نخست وزیر اسبق ترکیه نیز به جرگه تحلیل گرانی پیوسته که در مورد دلایل و اهداف کودتا و کودتاگران اظهار نظر کرده و ابعاد جدیدی از این ماجرای تاریخی مهم را بازگو کرده است.
تانسو چیللر، برای نخستین بار، طوری در مورد دلایل کودتای سال 1997 میلادی صحبت کرده که رئیس جمهور وقت ترکیه یعنی سلیمان دمیرل را به عنوان حامی کودتاگران معرفی کرده است. این در حالی است که او در گذشته، در جبهه منتقدین مرحوم اربکان بود. به همین خاطر، این سوال به ذهن تحلیل گران سیاسی می رسد که چرا چیللر تصمیم گرفته که پس از 24 سال، روایت متفاوتی از آن روزها ارائه دهد.
اصلی ترین دلایل کودتای 28 فوریه
در سال 1997 میلادی و در شرایطی که دولت ائتلافی نجم الدین اربکان – تانسو چیللر بر سر قدرت بود، جمعی از فرماندهان ارتش، آشکارا شخص نخست وزیر ترکیه یعنی نجم الدین اربکان اسلامگرا و دین مدار را به ارتجاع متهم کردند. آنان معتقد بودند که اربکان، دو اصل مهم حیاتی و سرنوشت ساز قانون اساسی ترکیه یعنی لائیسم و کمالیسم را لگدمال کرده و در حال تاسیس یک حکومت دینی است.
اگر چه، ژنرال های مقتدر و متکی به لائیسم و کمالیسم، اصلی ترین دشمنان اربکان بودند، اما شواهد نشان می دهد که دلایل خارجی و برون مرزی فراوانی هم وجود داشت که بر سرنوشت سیاسی حزب اسلامی رفاه تاثیر گذاشت.
برخی از این عوامل عبارتند از:
1.موضع گیری آشکار مرحوم اربکان علیه آمریکا و سخنرانی های او در مورد امپریالیسم.
2.دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین و گارد گرفتن در برابر صهیونیسم بین الملل.
3.توجه ویژه به دو قدرت اسلامی منطقه به نام های ایران و پاکستان.
4.اشاره به خطرات پیمان نظامی ناتو برای جهان اسلام.
5.تاسیس گروه اقتصادی دی 8 و ارائه مدلی برای وحدت جهان اسلام و اتکای آن به وحدت کلمه، روابط تجاری و توسعه اقتصادی.
اما دلایل ژنرال های ترکیه متفاوت بود و در یک نشست نفس گیر که بیش از 6 ساعت به درازا کشید، در شورای عالی امنیت ملی ترکیه، ژنرال ها و برخی از مقامات امنیتی و سیاسی کمالیست، اربکان را تحت فشار قرار داده و به طرح این سوالات پرداختند:
1.چرا شخص نخست وزیر اربکان، تاکنون چند بار در تکایا و خانقاه ها حضور پیدا کرده و با رجال دینی و طریقت مدار، نشست و برخاست کرده است؟
2.چرا نخست وزیر دستور داده که برخی مسائل دینی و اسلامی در کتب درسی گنجانده شوند؟
3.چرا نخست وزیر دو اصل حیاتی لائیسم و کمالیسم را لگدمال کرده و به دنبال تاسیس حکومت مبتنی بر شریعت اسلام است؟
4.چرا به دنبال اشاعه حجاب و پوشش اسلامی برای زنان هستید؟
در کنار این سوالات، نامه ای هم به دست اربکان داده شد که در آن به طور آشکار قید شده بود که اگر او دست از قدرت نکشد، تانک هایی که در خیابان سنجار آنکارا به راه افتاده اند، وارد محوطه نهاد نخست وزیری خواهند شد.
چنین شد که اربکان، در برابر تهدیدات نظامیان، از رویارویی با ژنرال ها انصراف داد. او خوب می دانست که مقاومت او بی فایده است و در کوچه و خیابان های ترکیه، حمام خون به راه انداخته خواهد شد.
آیا چیللر راست می گوید؟
یکی از سخنان جدید تانسو چیللر این است که بارها از جانب ژنرال های مقتدر ارتش و ژاندارمری مورد تهدید قرار گرفته و به او گفته اند که می توانند در یک روز تمام افراد خانواده اش را به قتل برسانند.
رئیس جمهور وقت سلیمان دمیرل نیز چند بار با او تماس گرفته و گفته است:«نظامیان به پا خاسته اند. می خواهید کاری کنید و آنان را ساکت کنید یا نه»؟ منظور رئیس جمهور، این بوده که آیا چیللر می تواند اربکان را اقناع کند که تعهدنامه رسمی و مکتوبی ارائه دهد که در آن، وفاداری و پایبندی خود به لائیسم و کمالیسم و فاصله گرفتن از هر گونه ایده دینی و اسلامی را قید کند یا خیر؟
ده ها فایل صوتی و ویدیویی شب مشهور شورای عالی امنیت ملی، نشان می دهد که تانسو چیللر نیز در آن ساعات دشوار و پر از تنش و استرس، رو به دوربین شبکه های تلویزیونی می گوید: «این رفتارهای ارتجاعی غیر قابل قبول است. نخست وزیر باید تعهد بدهد که کتاب های درسی فرزندان ما، دربرگیرنده مطالب دینی نباشد.»
اما حرف جدید چیللر این است:« من و جناب استاد اربکان، خیلی خوب با هم کار می کردیم. در جریان کودتای 28 فوریه سال 1997 میلادی، شخص سلیمان دمیرل رئیس جمهور، از کودتاگران و ژنرال ها حمایت کرد. من با او تماس گرفتم و گفتم: جناب رئیس جمهور! تانک ها را به خیابان آورده اند. کاری کنید. او به من گفت: من یک بار به توصیه شما فرمانده کل ستاد نیروهای مسلح را تغییر دادم. حاضر نیستم یک بار دیگر چنین اشتباهی کنم. بالاخره ژنرال ها اعتراضاتی دارند و من به شما گفته بودم».
سوال اینجاست: چرا چیللر، به عنوان یک سیاست مدار قدیمی مخالف با گرایش های اسلامی، حالا تغییر موضع داده و پس از 24 سال، روایت تازه ای ارائه داده است؟ آیا او می خواهد وارد دنیای سیاست شود؟
پاسخ، بسیار ساده تر از این حرف هاست. واقعیت این است که خانم چیللر پیر شده و قصد بازگشت مجدد به فعالیت سیاسی را ندارد و صاحب هیچگونه جایگاه اجتماعی خاصی نیست. اما او در سه سال گذشته، با اردوغان و همسرش، روابط نزدیکی پیدا کرده و بارها به مهمانی آنان رفته است؟ چرا؟ چون پسران خانم نخست وزیر اسبق ترکیه یعنی برک چیللر و مرت چیللر، پیمانکاران بزرگی هستند که تنها یک مورد از سرمایه گذاری های آنان در حوزه انرژی خورشیدی در سطح چهارصد میلیون دلار بوده و علاوه بر این، در چندین حوزه عمرانی و تجاری، سرمایه های کلانی دارند و در سایه روابط خوب مادرشان با سران متنفذ دولت و حزب حاکم، تاکنون در چند مناقصه مهم برنده شده و بر ثروت و سامان خود افزوده اند.
به عبارتی روشن، تانسو چیللر، نخست وزیر اسبق ترکیه، صرفاً برای کمک به ثروت اندوزی پسران خود، روایت جدیدی از کودتای سال 1997 میلادی را با رسانه ها در میان گذاشته است.
اهمیت سخنان جدید چیللر در این است:
1.این سخنان نشان می دهد که علاوه بر ژنرال ها، بسیاری از رجال سیاسی از جمله سلیمان دمیرل رئیس جمهور و مسعود ییلماز نیز از ایده کودتا و برکنار کردن اربکان استقبال و از آن حمایت کرده اند.
2.آن بخش از سخنان چیللر که حاکی از همدلی و همراهی او با اربکان و اسلامگرایان است، انطباقی با واقعیت های تاریخی و کارنامه شخصی او ندارد.
3.حزب حاکم، برای تقویت منافع خود و جلب توجه چهره ها و گروه های مختلف، از انتشار گسترده اطلاعات غلط و دروغین در مورد وقایع تاریخی، ابایی ندارد.
چرا متهم کردن سلیمان دمیرل مهم است؟
سلیمان دمیرل، یکی از مهم ترین رجال سیاسی تاریخ معاصر ترکیه است که 7 بار نخست وزیر و 1 بار رئیس جمهور شده است. بسیاری از سخنان سیاسی او، هنوز هم بر سر زبان ها است و او را با جملات قصار و معنی داری که می شناسند که پیش و بیش از هر چیز، رویه و مشی عملگرایانه و منفعت طلبانه او را نشان می دهد.
سلیمان دمیرل در اغلب اوقات، یک کلاه شاپو بر سر می گذاشت و کلاه او مشهور بود. در یکی از مهم ترین جملات سیاسی خود گفته است: «کلاهم را بر می دارم و می روم».
این سخن تاریخی او، در پاسخ به کسانی است که از او خواستند حزب عدالت را تعطیل نکند و به کار سیاست ادامه دهد. اما او که به شدت از اطرافیان خود به خشم آمده بود، درخواست آنان را نپذیرفت و حزب خود را به مدت چند سال تعطیل کرد.
در نتیجه این حرف دمیرل به یک ضرب المثل سیاسی تبدیل شده و اردوغان نیز چند بار گفته است: «ما از آن مدل رهبرانی نیستیم که بگویم به من چه کلاهم را بر می دارم و می روم. ما در مقابل سرنوشت مردم و کشورمان، احساس مسئولیت داریم.»
اعتراف نخست وزیر اسبق ترکیه به حمایت و همراهی رئیس جمهور وقت ترکیه با اقدام ژنرال ها برای برکنار کردن نخست وزیر فقید و اسلامگرای ترکیه یعنی نجم الدین اربکان، از منظر تاریخی مهم است و در شرایط فعلی، حزب عدالت و توسعه، نیروهای مسلح ترکیه را به شکلی کنترل می کند که یک بار دیگر، زمینه برای کودتا وجود نداشته باشد.
انتهای پیام/