روایتی از اندوه پیامبر (ص) هنگام ولادت امام حسین (ع)
اسماء میگوید زمانی که حسین (ع) متولد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: پسرم را بیاور. حسین (ع) را به او دادم در حالى که وى را به جامهاى سفید پوشانیده بودم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، امام رضا علیهالسلام از آباء خود و ایشان از امام سجاد علیهالسلام و ایشان از اسماء بنت عُمَیس نقل فرمود: جدّه شما فاطمه (س) را در زایمان حسن و حسین علیهما السلام قابله بودم ... زمانی که یک سال از تولد حسن (ع) گذشت، حسین (ع) تولد یافت. در این هنگام پیامبر صلی الله علیه و آله بر من وارد شد و فرمود: پسرم را بیاور. حسین (ع) را به او دادم در حالى که وى را به جامهاى سفید پوشانیده بودم. آن حضرت در گوش راست وى اذان و در گوش چپش اقامه گفت، و او را در دامن خود نهاد و گریه کرد. أسماء گفت: عرض کردم، پدر و مادرم فداى شما، گریه شما براى چیست؟
پیامبر (ص) فرمود: براى این پسرم مىگریم.
گفتم: او هم اکنون متولد شده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: اى اسماء، گروهى سرکش- پس از من- او را مىکشند، شفاعت من در نزد خداى براى آنها نیست. سپس پیامبر فرمود: اى اسماء، این خبر را به فاطمه نگویى چرا که او تازه وضع حمل کرده است؛َ یَا أَسْمَاءُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ مِنْ بَعْدِی- لَا أَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی؛ یَا أَسْمَاءُ لَا تُخْبِرِی فَاطِمَةَ بِهَذَا- فَإِنَّهَا قَرِیبَة عَهْدٍ بِوِلَادَة
آنگاه به امیرالمؤمنین فرمود: این پسرم را چه نامیدهاى؟ فرمود: من در نامگذارى او بر شما سبقت نمىگیرم، اگر چه دوست داشتم نام او را حرب بگذارم.
پیامبر (ص) فرمود: من نیز در نامگذارى او بر پروردگارم- عز و جل- سبقت نمىگیرم. در این حال جبرئیل بر پیامبر فرود آمد و گفت: خداى بلند مرتبه تو را سلام مىفرستد و مىفرماید: او را به نام پسر هارون نامگذارى کن. پیامبر فرمود: نام پسر هارون چیست؟ جبرئیل گفت: شبیر.
پیامبر (ص) فرمود: زبان من عربى است. جبرئیل گفت: او را حسین نام گذار.
پس چون حسین (ع) هفت روزه شد [پیامبر اکرم او را عقیقه کرد] به دو قوچ که سپیدى آنها از سیاهیشان افزون بود و سر حسین (ع) را تراشید و به وزن موى سر او نقره صدقه داد و سر او را روغنى خوشبو مالید. سپس فرمود: اى اسماء، خون از آداب جاهلیت عرب است، و قابله را ران گوسفندى بخشید.
منابع:
*صحیفة الإمام الرضا علیه السلام، ص 73
*عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص25 و 26
*روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج1، ص: 154
*مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل،ج15 ، ص144
انتهایپیام/