چرا فروش "گودزیلا علیه کونگ" بالا است؟/ پیروزی سرگرمی بر افسردگی
فیلمهای دوران کرونا باید داستانگو باشد و حس قهرمانی و غرور به مخاطب بدهد تا بتواند حال تماشاگر را خوب کند و مردم را به سینما بازگرداند. چیزی که فیلمهای هالیوودی در پی آنند اما سینمای ایران از آن محروم است!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، از دو هفته قبل که فروش فیلم سینمایی «گودزیلا علیه کونگ» آغاز شد، این فیلم توانست در صدر جدول فروش بنشیند و فروش بیسابقهای را در دوران کرونایی رقم بزند.
این فیلم هم در بازار داخلی آمریکا و هم بازار جهانی فروش قابل توجهی داشت، که در بخش بینالملل آن حداقل 70 درصد متعلق به سینماهای چین بود.
بالا رفتن کینگ کونگ از برج 350 میلیون دلاری در بازار جهانی
به گزارش ورایتی که چند ساعتی است منتشر کرده است، این فیلم که ترکیبی از دو هیولای خیالی را در خود دارد، توانسته در بازار جهانی تا پایان فروش هفته دوم خود 350 میلیون دلار صاحب شود. همینطور در گیشه داخلی آمریکا در پایان هفته دوم نیز 13 میلیون و 400 هزار دلار دیگر کسب کرده است و توانسته در مجموع فروش داخلی این فیلم را به 70 میلیون دلار برساند که برای فروش یک فیلم در زمانی که هنوز خیلی از سینماها تعطیلاند و تعدادی هم که باز است با محدودیت کار میکنند، عالی است.
نمایی از فیلم گودزیلا علیه کنگ
این فیلم تا به حال توانسته است بعد از فیلم «زن شگفت انگیز 1984» عنوان بهترین افتتاحیه را برای خود کسب کند همینطور در حال حاضر عنوان پردرآمدترین فیلم در دوران همهگیری کرونا را از آنِ خود کند.
اما چرا این فیلم و یا فیلمهای مشابه او در دوران همهگیری کرونا توانستند بازار و اقتصاد سینمای آمریکا و جهان را رونق ببخشند؟ چرا کمپانیها و اصحاب رسانههای سینمایی آمریکایی از اهمیت و ضرورت اکران فیلمهایی مانند «زمانی برای مردن نیست» جمیزباند یا مأموریت غیرممکن تام کروز صحبت میکنند و زمانی که اکران این فیلمها تعویق میافتد دلسردی حاصل میشود؟
نمایی از فیلم زمانی برای مردن نیست
بدون شک جنبه اقتصادی آن روشن است؛ ضررو زیان مالی که عاید سینماهای جهان شد با کاهش 75 درصدی مخاطبین خود بسیار بالا بوده است. اما علت اصلی آن خصوصاً در دوران کرونایی حال حاضر بیشتر ناظر به جنبه فرهنگی و اجتماعی آن است. در دوران کرونایی اکنون که مردم جهان در غم از دست دادن اطرافیانشان هستند و بعد از جنگ جهانی تا به امروز این چنین کشتار میلیونی روزانه در دنیا دیده نشده است، حوصله مردم دنیا برای دیدن فیلمهای فکری و معناگرای عرفانمآب که در آن یک پدر آلزایمری خودش را فراموش میکند یا زنی شوهرش فوت کرده و حالا در یک ون زندگی میکند و یا ماجرای تاریخی و غمانگیز ترور یک گروه سیاهپوست چندان جذاب نیست و به قول معروف آبی از آن گرم نمیشود.
اینجا است که بازار همیشگی هالیوود با اتکا به فیلمهای صنعتی و تجاری داستانی و فانتزی خود مخاطبین را بار دیگر در داخل و خارج مانند یک آهنربا جذب میکند.
استحقاق سرگرمی مفرح داریم!
نقل قولی از یکی از مجریان تلویزیونی که برخی از رسانهها آن را منتشر کردند نیز در اینجا قابل درک است: «بیل مار» مجری برنامه «بیدرنگ با بیل مار» از شبکه HBO جمعه گذشته از مضامین فیلمهای نامزد اسکار امسال انتقاد کرد. او میگوید همگی ما سال سختی را گذراندهایم و استحقاق سرگرمی مفرحتری را داریم. نامزدهای اسکار در گذشته به ما میگفتند که ببینید چه فیلمهای فاخری ساختهایم. حالا میگویند ببینید چه انسانهای خوبی داریم. مسئله دیگر سرگرمی نیست، عذاب کشیدن است، مشخصاً عذاب کشیدن شما. این دو ساعت تماشای فیلم دیگر برای این نیست که مشکلات خودتان را فراموش کنید!
او سپس با شوخی میگوید که به همین دلیل است که فیلمی مانند «گودزیلا علیه کونگ» در گیشه موفق شده و سرانجام مردم را به سینما بازگردانده است. علتش این است که نامش «گودزیلا علیه کونگ» است، نه «گودزیلا علیه کونگ و نبرد فلجکنندهاش با افسردگی»! این مجری تند و تیز سپس روی سخن خود را به لیبرالها میگیرد و میگوید که چرا آنان دوست دارند غمگین باشند؟ شاید برای این است که غمگین بودن باعث میشود احساس کنید در مورد مشکلی کاری کردهاید در حالی که هیچ کاری نکردهاید. او با اشاره به فیلم سرزمین آوارگان که زنی در یک ون زندگی میکند، میگوید که بیخانمانی راه حل دارد: ساختن خانههای ارزانقیمت احتمالاً در مجاورت شما!
او در پایان تیر خلاص خود را به سینما میزند: باید بپرسم اگر فیلم شما این چنین بیدارکننده است چرا در حین دیدنش به خواب میرویم؟
صحبتهای این مجری خود روشنکننده چرایی فروش بالای گودزیلا علیه کونگ است: نیاز مخاطب کرونازده برای سرگرمی و تفریح آن هم در قالب و فرم بومی خود. فیلمی که احساس قهرمان بودن، غرور و پیروزی به آنان میدهد و بیشک این خصیصهها اگر در فیلمی مانند گودزیلا علیه کونگ در لایههای زیرین باشد در فیلمهایی مانند زن شگفتانگیز 1984، تنت، مأموریت غیرممکن 7 و8، تاپ گان 2 و... به روشنی موجود است.
دستآورد سینمای ایران برای مردم کرونا زده؟ افسردگی مزمن
حالا بد نیست روی خود را به سمت سینمای ایران برگردانیم و سؤال کنیم که برای مخاطب کرونا زده داخلی که مشکلات اقتصادی و تحریمهای دارویی نیز به آنان فشار وارد کرده است، چه برای اکران دارد؟ آیا فیلمهایی که بتواند حال مخاطب را خوب کند و به جای واکنشگرایی شبه اجتماعی که بیشتر موجسواری روی مشکلات مردم است، کمی حس امید و زندگی به آنان ببخشد، تولید کردهایم؟ در نمایش خانگی چه داریم؟ سریالهایی که با چماق مغز را میترکانند و با چاقو شکم یکدیگر را سفره میکنند. کلی گدا و فقیر با داستانی کممایه که در خیابانها پرسه میزنند و قهرمان کشتی افسرده و عصبی که دنبال نامزد زورکیاش در شمال میگردد.
اینگونه سینمای ایران نه تنها سهمی در بازار جهانی ندارد بلکه مخاطبین خود را در داخل هم نمیتوانند جذب کند و فروش داشته باشد. باید یک رنسانسی در سینمای ایران ایجاد شود تا مخاطب ما نیز بتواند احساس کند که سینما مرهمی بر مشکلاتش است نه اینکه بر زخمهایش نمک میریزد.
انتهای پیام/