گونههای مغفول مانده سریالهای تلویزیون/ ضرورتهایی که فراموش شدهاند!
منتقد سینما و تلویزیون اعتقاد دارد ساخت کمدیهای متعدد و یا ژانر ماجراجویی و امنیتی، جذاب و سالم است. اما از درون اینگونه و ژانر جذاب، آنقدر حرف و حدیث در میآورند که نگو و نپرس!!!
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سریالسازی در تلویزیون چند سالی است گرفتار نقد و انتقادهای فراوانی شده و اولین نکته مقایسه سریالهای جدید با سریالهای قدیمی است. بسیاری اعتقاد دارند حکایت این روزهای سریالهای تلویزیون آثار آنتنپُرکنی شده که بعضی از آنها این علامت سؤال را در ذهن ایجاد میکنند که آیا حین مجوز برای تولید اصلاً نظارتی روی فیلمنامهشان صورت گرفته یا حتی حین ساختشان نظارت و بازبینی روی آنها انجام گرفته است یا نه؟
این نکتهها و مطالب حولِ محور آنتن نوروز و رمضان 1400 نیست؛ اما در میان این همه سریال که هر شب روی آنتن شبکههای یک، دو، سه، چهار و پنج میرود نشانههایی از عدم نظارت کیفی دیده نمیشود؛ در حالیکه این روزها مخاطب درگیرِ عبور از خط قرمزها، اشرافیگری و تجمل و ابتذال در نمایشخانگی است و از ضعف در سریالهای تلویزیون به آن مدیومها و حتی دانلود سریالها و فیلمها در فضایمجازی پناه میبرد.
نکاتی که آنتن ماه رمضان نشان داد
آنچه گفته میشود قرار است با حضور معاون جدید سیما (حمید شاهآبادی) نگرش ساخت سریال بنابر ذائقهسنجی و نظرسنجی مخاطبان پیش برود؛ شاهد تعدد در ژانر، سوژههای تکراری و آپارتمانی، تمرکز در پایتخت و بدون المان و فرهنگسازی نباشیم. آنتن ماه رمضان نشان داد که مخاطبین اولاً به کمدی نیازمندند؛ همانطور که در آیفیلم و دیگر شبکهها به دنبال کارهای گذشته رضا عطاران بودند. ثانیاً شیفته سریالهای ماوراییاند که پیش از آن در ماه رمضان تلویزیون بارها شاهدش بودهایم.
تلویزیون هرچند سوژهها و اتفاقات مختلفی را دستمایه کارهای جدید خود قرار میدهد اما از آن دوران طلایی سریالسازیاش خصوصاً در ماه رمضان و مناسبتهای دیگر فاصله گرفته است، چرا که هنوز هم قدیمیهای تلویزیون پرطرفدارند و این خودش نوعی تهدید و خطر محسوب میشود. بازپخش چندینساله کارهای رضا عطاران مشتری پروپاقرص دارد یا سریالهای ماورایی سیروس مقدم و علیرضا افخمی که درباره عقوبت کار و بهشت و جهنم در ماه رمضان صحبت میکردند یا ملودرام معروفِ "میوه ممنوعه" حسن فتحی هم تأثیرگذار بودند و هم ماندگار.
اعتبارِ در خطرِ تلویزیون با سریالهای دقیقه نودی
تلویزیون و سریالهایش زمانی قصهگو بودند و نداشتن فضای قصهگویی در سریالها باعث شده است که این مجموعههای تلویزیونی نهتنها به ماندگاری نرسیده بلکه در زمان پخش هم به هیچ توفیقی دست پیدا نکردهاند. بهجای تصویب فیلمنامه با چهار قسمت یا در حد طرح و سیناپس، در ضوابط ایدهپردازی و خلق شخصیت و روایتگری، تجدیدنظر کنند. اعتبار تلویزیون با سریالهای دقیقه نودی و نگارش فوری و بدون تأمل فیلمنامههایی که عمدتاً خرده داستاناند، در نظر مخاطب از بین میرود.
حاشیهها و چالشهای رمضانیهای 1400
حذف "رعد و برق" از کنداکتور شبکه پنج، انتقادها نسبت به گریم، موسیقی و شباهت کاراکتر یاور با حشمت فردوس (ستایش) و شروعِ "بچه مهندس" با ماجرای پهپادی "RQ170" و همچنین بحث احضار روح و ردهبندی سنی (+14) جزو چالشهایی بود که در همان قسمتهای ابتدایی سریالهای رمضانی 1400 مطرح شدند. البته رقابت میان این سه سریال در فضای تلوبیون و تلویزیون ادامه دارد و باید دید در دهه پایانی ماه رمضان برگِ برنده دست کدام سریال و یا کدام شبکه خواهد بود؟
در میان سه کارگردان سریالهای تلویزیونی، علیرضا افخمی به نوعی رکورددار ساخت سریالهای ماه رمضانی است و از طرفی سعید سلطانی هم با ساخت سریالهای ملودرام، شیوههای جلب نظر تماشاگران تلویزیون را میشناسد. احمد کاوری کارگردان فصل چهارم "بچه مهندس" هم به عنوان بازیگر و هم سریالساز از سابقه کمتری برخوردار است اما او هم به نوعی مدعی شناخت رگِ مخاطب است.
شیوههای جذب مخاطب، جاهای خالی و ضرورتهایی که فراموش شد
محمود گبرلو منتقد سینما و تلویزیون درباره سریالسازی رسانه ملّی در قالب یادداشتی به نکاتی اشاره کرده که قابل توجهاند؛ البته که این نکات منحصر به سریالهای ماه رمضانی نیست؛ او در این یادداشت آورده است:
"سریالسازی مدرن یک پدیده شگفتآور و پرفراز و نشیبی است. در این مجموعه نیازهای مخاطبین، سریالی برنده است که بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند و تلویزیون جمهوری اسلامی از این قاعده مستثنی نیست. صرف اینکه سریالی ساخته شود تا ضمن سرگرمی مخاطب حرف و نظریهای منتقل شود کافی نیست.
شیوههای جذب مخاطب سریال تغییر کرده و صد البته تحقیق و پژوهش امری ضروری است و این نظریه با اعتقاد به پایبندی آرمانها و ارزشهای نهفته در این مسیر طولانی بیان میشود. عرصه فرهنگ و هنر به خصوص تولید بستههای تصویری جذاب، هر روز با ایده و روش نویی بیان میشود و هر نظریهای که به نوعی سد راه تولید آنان قرار گیرد.
باید در لحظه، تصمیمگیری و به روزرسانی شود و در طول تاریخ فقه اسلامی اینگونه بوده یعنی هر مرجع و عالمی پس از مراجعه به کارشناسان و صاحبنظران نظریه فتوایی خود را بیان میفرمودند. نمونه آن، سالها پیش هنگام پخش سریال "پاییز صحرا" پیش آمد که امام راحل، برطرف کردند و یا این اواخر در دیدار کارشناسان با مقام معظم رهبری درباره شوخی در سریالها پیش آمد که ایشان رفع کردند.
اصول کار هنر بدینگونه است که باید هر لحظه از شکوفایی ذهن و فکر یک هنرمند استقبال کرد نه آنکه گارد منفی گرفت و چشم و گوش بسته بدون شناخت ابزارهای نوین که بالطبع مفاهیم متفاوتی را بیان میکنند خط بطلان کشید وگرنه همه سریالسازان میتوانند برای جذاب مخاطب یک فرمول ثابت و اصولی را رعایت کرده و با ساخت سریالی ادعای موفقیت و پیروزی بکنند اما چون با تکنیکهای نوین آشنا نیستند و ارتباطی هم با رهبران و عالمان فکری ندارند و طبعا! شناختی از جامعه و مخاطبش ندارد آن سریال، خنثی و بیخاصیت میشود.
نکته مهمی که در این مسیر نادیده گرفته میشود که هم سریالسازان و هم رهبران و مدیران فکری اعتقادی به آن توجه ندارند تغییر ذائقه مخاطب امروز ایرانی است. مخاطب امروز ضمن اینکه با باورها و دیدگاههای انقلابی و دینی رشد کرده و مبنای زندگی خود را بر این اساس برنامهریزی کرده، از تکنیک و دانش روز هم آگاهی کامل یافته و به شدت مسلّط است. در شرایطی سریال ر ا میپذیرد که همراه با شعور و بینشاش باشد در غیر اینصورت وقت خود را هدر نداده و سریع شبکه یا سریالی را انتخاب میکند که نیازش را برآورده میکند.
اکثر تماشاگران سریالبین، افراد روشن و آگاهیاند که ضمن نیاز به سرگرمی دنبال رفع مشکلات اجتماعی خانوادگی خود در روابط انسانی، همدلی و همراهی برای یک زندگی بهتر است، هستند. بنابراین تماشاگر سریالبین ایرانی میتواند تماشاگر همه سریالهای دنیا هم باشد که به او، راه و روش خوب زیستن و برخوردهای فرهنگی انسانی را بیاموزد و مخاطبین شبکههای متعدد دنیا هم اینگونهاند.
بدون شک اینجا منظور سریالهای مبتذل، مخرب و یا معاند و ضد انقلاب نیست؛ آنها بحثشان جداست. مصداقهایش بسیار فراوانی دارد. یعنی در حال حاضر یک وحدت نظریه روابط انسانی و اجتماعی در بین همه مخاطبین سریالها چه مسیحی و چه مسلمان و همه ادیان دیگر وجود دارد که نمیشود کتمان کرد. مثل تربیت و رشد کودک، خانواده، معضل نسل جوان، بحث خیانت، دزدی، دروغ، صداقت، پاکی نجابت و نکته مهمتر سرگرمی سالم و جذاب که به نظرم درک این نکات برنامهریزان و سازندگان سریالهای ایرانی را دچار معضل جدی کرده است.
در این میان اتفاقات دیگری در داخل ایران وجود دارد که مفهوم و مصداقش در سریالها دیده میشود. ایجاد سرگرمی و تفریح در قالب کمدی که نیاز ضروری هم هست سالهاست در سریالسازی ایرانی فراموش شده البته نه آنکه نیست اما بسیار کمرنگ است آنهم در شرایطی که فشار اقتصادی زندگی را برای مردم سخت کرده و حتی اختلافات خانوادگی را گسترده کرده است.
یعنی از بعد روانشناسی آنقدر این هجوم و فشار سخت است که به اصطلاح، مغز هنگ کرده و قدرت مدیریت خانواده را به هم ریخته، تلویزیون به عنوان یک فرد راهگشا در خانواده که اینجا باید نقشآفرینی کند نقش خود را فراموش کرده در صورتی که الان و در شرایط بد، آنکه کارشناس و متبحر است نباید میدان را خالی کند. یکی از راهها، ساخت کمدیهای متعدد و یا ژانر ماجراجویی و امنیتی، جذاب و سالم است. اما از درون اینگونه و ژانر جذاب، آنقدر حرف و حدیث در میآورند که نگو و نپرس!!!
به شدت برخی صاحبان قدرت (و یا در پی کسب قدرت )بر اثر توهمات فراوان، برخوردهای غلط و نادرستی با سریالهای کمدی و یا ماجراجویی میکنند که اکثر سریالسازها عطایش را به لقایش بخشیدهاند. و اگر هم کمدی و هیجانانگیز میسازند بیشتر رویایی است یعنی تماشاگر مصداق عینیاش را در اطراف خود نمیبیند. به همین دلیل کانال و سریال را تغییر میدهد.
در صورتی که قدرت فیلم در این است که معضلات و مشکلات انسانها و جامعه را مطرح میسازد تا مخاطب به قضاوت درباره خود بپردازد و طبیعتاً بار روحی و روانی او کاسته میشود و میتواند در آرامش، شیوه جدیدی را برای گرهگشایی مشکلات خود انتخاب کند. بنابراین نباید جرأت و شهامت و حتی گاه جسارت و خلاقیت سریالساز را نادیده گرفت و بپذیریم آنچه که ما براساس ایدئولوژی خود برداشت میکنیم همانی است که مخاطب دریافت میکند.
انتهای پیام/