ویژگیهای عصر ظهور در روایات ائمه بقیع (ع)
در سرزمین ظهور، انسانها حیات طیبهای را تجربه میکنند که تا آن زمان به این تجربه دست نیافته بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از مهمترین آموزههای ادیان آسمانی به ویژه دین مبین اسلام، مسئله مهدویت و منجیگرایی است، همان آموزهای که روش عبور کاروان بشری از دنیا و ورود آنها به سرزمین بهشتگونۀ عصر ظهور امام عصر (عج) را میآموزد؛ از این منظر تمدنی، دنیا بهترین مکان برای رشد استعدادهای معنوی در ابعاد فردی و اجتماعی برای حرکت به سوی تشکیل تمدن الهی و تبدیل دنیا به أرض موعود توسط صالحان و خوبان این کاروان بشری است. در این نگاه، دنیا صحنۀ تربیت انسانهاست، صحنهای که آمیخته به انواع فتنهها، دردها و بلایاست تا از گذرگاه این ابتلائات و فتنهها، افراد همچون طلا در آتش، آبدیده شوند و با عبور از آتش فتنهها و شدائد آخرالزمان، مستعد حضور در آن حکومت آرمانی شوند تا در پرتو تربیتهای آن معلم الهی و در معیّت آن وجود مقدس، مسیر رشد و کمال در مسیر عبودیت را بدون شیطنت شیاطین و وجود دشمنان انسی طی کنند.
در آن سرزمین، انسانها حیات طیبهای را تجربه میکنند که تا آن زمان به این تجربه دست نیافته بودند و شاید یکی از حکمتهای ابتلائات شدید دنیا، دستیابی به لذت حقیقیِ حضور در عصر ظهور امام عصر (عج) باشد و این خود سنتی الهی است که برای دستیابی به آرامش، باید از سختیها عبور کرد، همچون قوم موسی (ع) که برای رسیدن به أرض موعود، باید با هدایتهای پیامبر خود، از دل فتنۀ فرعونیان و هامانیان عبور میکرد یا همچون کاروان حسینی (ع) که برای دستیابی به عالیترین درجات فضل، باید همراه با هادی زمانه و معلم بشر، تن به آتش فتنۀ یزیدیان میسپرد.
اما همانطور که اشاره شد، عصر ظهور به اذنالله فضایی آمیخته با بهترین نعمات است تا انسانهای مؤمن تحت ولایت امام (ع) در نهایت آرامش و در اوج معنویت، بتوانند مسیر عبودیت را طی کنند. امام مجتبی در روایتی، ضمن بیان برخی رویدادهای آخرالزمانی و عصر ظهور، به نزول برکات آسمانی در آن زمان اشاره کرده فرمود «...عرض و طول شهرها برایش مطیع میشوند؛ کافری نیست مگر اینکه ایمان میآورد و تبهکاری نیست مگر اینکه نیکوکار خواهد شد؛ درندگان در زمان سلطنت او صلح و سازش میکنند؛ زمین، گیاهان خود را میرویاند و آسمان برکات خود را فرو میریزد؛ گنجها برای او ظاهر خواهند شد و مدت 40 سال مالک شرق و غرب خواهد شد؛ خوشا به حال کسی که روزگار او را درک کند و سخن وی را بشنود؛ تنزل السماء برکتها و تُظهِر له الکُنُوز، یَملکُ ما بَین الخافقین أربعین عاماً فطوبَى لِمَن أدركَ أیّامَه و سَمِعَ کَلامه.» (اثباةالهدی، ج5، ص145)
امام سجاد علیهالسلام نیز در توصیف برکات عصر ظهور میفرماید: «زمانی که قائم ظهور کند، خداوند آفت و گزند را از هر مؤمنی برطرف میکند و نیرویش را به او باز میگرداند؛ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْ کُلِّ مُؤْمِنٍ الْعَاهَةَ (1) وَ رَدَّ إِلَیْهِ قُوَّته» (غیبت نعمانی، ص317) حضرت در این روایت اشاره دارند که قائم(عج) ناجوریها را از تمام اهل ایمان (شامل عموم مردم دنیا که تا آن زمان به آن حضرت ایمان آوردند)، پس میزند و آن توان معنویِ بالقوهای را که به واسطه آلودگی در گناهان و محیط اجتماعی نامناسب از آنها کاسته شده بود، به ایشان باز میگرداند تا در نهایت تندرستی مادی و معنوی به رشد خویش بپردازند؛ چرا که آنچه مانع رشد و تعالی انسانهاست، آلودگیهای نفسانی و گناهان ریز و درشتی است که موجب سنگینی افراد میشود و به این ترتیب توان معنوی آنها نیز کاسته میشود.
تغییرات جغرافیایی و آبادانی شهرها از دیگر دستاوردهای ظهور امام عصر(عج) است؛ چه اینکه طی نبردهای فراوانی که دشمنان علیه بشریت تحمیل کردند و طی مبارزاتی که امام(ع) با سپاه کفر داشتند، بسیاری از شهرها رو به ویرانی میرود؛ بنابراین ضمن بازسازی شهرها، آنها را رو به آبادانی آن هم با قوانین بهشتگونه میبرد. امام باقر(ع) نیز در این باره فرمود «فَلَا یَبْقَى فِی الْأَرْضِ خَرَابٌ إِلَّا قَدْ عُمِر؛ جای مخروبهای در زمین باقی نمیماند الّا آنکه آباد میشود. (بشارةالاسلام، ص 99)
زدودن غم و اندوه از شیعیان عصر ظهور یکی دیگر از برکات آن دوران است که در احادیث متعددی به آن اشاره شده است؛ امام صادق (ع) فرمود «هُوَ المُفرِّجُ الكُرَبِ عَن شیعَتِه بَعد ضَنكٍ شَدیدٍ وَ بَلاءٍ طَویل؛ او (مهدی(عج) ) است که پس از دورانهای طولانی بلاخیز و تنگناهای طاقتفرسا، غمها و گرفتاریها را از شیعیانش برطرف میکند.» (الزامالناصب، ص 138) به تعبیر امام صادق(ع) حتی اموات هم از ظهور امام عصر (عج) بهره میبرند؛ امام در این باره فرمود «وَ لَا یَبْقَى مُؤْمِنٌ مَیِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَیْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِی قَبْرِهِ؛ (در وقت ظهور امام)، هیچ مؤمن از دنیا رفته باقی نمیماند مگر آن که سرور و شادمانی قبر او را فرا میگیرد.» (بحار، ج 52، ص 328)