نخل طلا به تراوشات سادیستی یک ذهن فرانسوی رسید!

نخل طلا به تراوشات سادیستی یک ذهن فرانسوی رسید!

امروز شاهدیم که تراوشات مخوف ذهن بیمار «ژولیا دوکورنو»، در رویدادی کاملاً نمادین، نخل طلای کن را دریافت می‌کند تا این پیام به دنیا مخابره شود که «نُرم»ها و «هنجار»های جدید زیست مدرن که باید تبلیغ و ترویج شود از منظر الیت «فرهنگی» اروپا چیست.

خبرگزاری تسنیم ـ سهیل صفاری

بالاخره بعد از گمانه‌زنی‌های بسیار در رسانه‌ها درباره دریافت نخل طلا، جایزه مثلا «مهم‌ترین» جشنواره سینمایی اروپایی به فیلم «تیتان» از کشور میزبان رسید. «ژولیا دوکورنو»، کارگردان زن فرانسوی در حالی جایزه اصلی این رقابت را دریافت کرد که در اتفاقی بی‌سابقه، در ابتدای مراسم اهدای جوایز، «اسپایک لی»، کارگردان آفریقایی‌تبار معروف هالیوود در همان ابتدای مراسم، ناخواسته برنده را لو داد.

اما اهدای جایزه به فیلم «تیتان»، ماهیت و هویت واقعی جشنواره کن را به تمامی، عیان کرد. حتی در میزانسن اهدای این جایزه، ژولیا دوکورنوی به شدت احساساتی شده و برانگیخته از دریافت نخل، و کسی که جایزه را به او اهدا کرد، یعنی «شارون استون»، همه به طرز عجیبی نمادین بودند. شارون استون، ستاره‌ای که در اوایل دهه 1990 با فیلمی از «پُل وِرهوفِن»، کارگردان هلندی‌تبار، مرزهای اخلاقی فیلم‌های هالیوود را جابه‌جا کرد و صراحت در به تصویر کشیدن رفتار جنسی را وارد فاز جدیدی نمود؛ جایزه را به فیلمساز زنی داد که سوژه فیلمش مسخ هویت انسانی، نمایش سیّال بودن هویت جنسی میان زن و مرد و البته اشتیاق دیوانه‌وار برای به تصویر کشیدن خشونت، قتل و لذت سادیستی از کشتن و لذت مازوخیستی از معاشقه با «ماشین» است!

در سال 2013، نخل طلای کن به فیلم سه ساعته‌ی «عبداللطیف کشیش»، فیلمساز فرانسوی با نام «زندگی آدِل» و نام انگلیسی «آبی، گرم‌ترین رنگ است» رسید که به شدت جنجالی شد و سر و صدای بسیاری در محافل مسیحی و اخلاق‌گرای اروپا به راه انداخت. فیلمی درباره رابطه دو زن همجنس‌باز، که واجد هیچ ارزش هنری و سینمایی جز ساختارشکنی و بی‌پروایی در به تصویر کشیدن رابطه شنیع و گناه‌آلود دو زن فرانسوی نبود. با این حال، در اقدامی به شدت معنادار، «استیون اسپیلبرگ»، از پدرخوانده‌های اصلی هالیوود در مراسم اهدای جوایز، نخل طلا را مشترکاً به کارگردان آن اثر طغیان‌گر علیه اخلاق، و دو بازیگر زن آن اهدا کرد تا این پیام را با صراحت بیشتری ارسال کند که به رسمیت شناختن و تثبیت و حتی تبلیغ انحرافات جنسی، یکی از اهداف کانونی جشنواره کن در سال‌های اخیر است.

سینمای فرانسه، از همان دوران هژمونی مجله «کایه دو سینما» و شکل‌گیری جریان موسوم به «موج نو»، پیشتاز «تابوشکنی» اخلاقی در سینمای جهان بود؛ آن هم زمانی که در خود هالیوود، حتی تا اواخر دهه 1980، هنوز تحفظ و پوشیدگی در به تصویر کشیدن تابوهای اخلاقی بر کلیت نظام استودیویی حاکم بود. بی خدایی، غیاب تقریباً کامل اخلاقیات مسیحی، پرده‌دری‌های بی سابقه در نمایش روابط جنسی، فردگرایی افراطی و زندگی سلولی، نبود روح جمعی، سیطره اباحه‌گری و اپیکوریسم (خوش باشی و دم غنیمتی) و حتی به تصویر کشیدن و عادی‌سازی روابط مسموم خانوادگی و آنچه که در فرهنگ سکولار غربی نیز به عنوان «تابوی نهایی» شناخته می‌شود (زنای با محارم)... و در یک کلام، زندگی «کافرانه» به وجه مشخصه و اصطلاحاً «امضا»ی سینمای فرانسه تبدیل شد. در حوزه ادبیات و تئاتر هم اوضاع در همین راستا و بسی بدتر و وخیم‌تر است به نحوی که یکی از معروف‌ترین نویسندگان معاصر فرانسوی، یعنی «ویرژین دسپنته»، کسی است که فاحشگی و «نقد» فیلم‌های پورن را در کارنامه دارد! یا «استعداد» بزرگ نمایشنامه‌نویسی فرانسه، نویسنده‌ای چون «فلوریان زلر» می‌شود که بلااستثناء در همه آثار خود تِم‌های غلیظ فرویدی و به طور خاص تابوهایی چون کشش جنسی به محارم را محور قرار داده است.

حال، در سال 2021، جشنواره کن، نخل طلای خود را به فیلمی اعطاء کرده که طبق گزارش‌ها و نقدهای منتشر شده حول آن، یکی از بی‌پرده‌ترین و گستاخانه‌ترین فیلم‌های سالیان اخیر سینمای هنجارشکن و ضداخلاقی فرانسه در به تصویر کشیدن قتل، خشونت سَبُعانه و حیرت‌آور، خودآزاری و آسیب‌رساندن به بدن خود، انحرافات جنسی عجیب و غیرانسانی و تشویق طغیان جنسیتی است.

همین سال گذشته بود که با حکم یک دادگاه فرانسوی در یک پرونده خاص، «ازدواج با محارم» در فرانسه شکل قانونی به خود گرفت. مضافاً اینکه در دو سال اخیر، به ویژه با پاندمی کرونا خشونت خانگی در فرانسه علیه زنان و کودکان به وضعیت «قرمز» رسید. البته اعطای مهم‌ترین جایزه مهم‌ترین جشنواره «فرهنگی» فرانسه به فیلمی که فستیوالی از جنون، خشونت، مسخ هویت انسانی و انحرافات شدید اخلاقی و جنسی است، محصول یک سال و دو سال و 10 سال نیست؛ بلکه خروجی جامعه‌ای است که از مقطع انقلاب فرانسه، علیه اخلاقیات و چارچوب‌های اخلاقیات دینی و حتی عرفی طغیان کرد و امروز سینمای آن، تبدیل به «اگزوتیک»ترین سینمای دنیا از لحاظ به تصویر کشیدن تمایلات اخلاقی منحرف و تابوشکنی‌های حیرت‌آور است.

در ماه مِه 1977، 80 نفر از معروف‌ترین چهره‌های فرهنگی و روشنفکری فرانسه، نامه‌ی سرگشاده‌ای خطاب به پارلمان فرانسه منتشر کردند که در آن خواست جرم‌زدایی از روابط آزاد و خودخواسته بین بزرگسالان و کودکان طرح شده بود.

در این نامه آمده بود:

"تبدیل پدوفیلیا (میل به آمیزش جنسی با کودکان) به یک تابو، مصادره تحمل‌ناپذیر هستی و معنای زیست انسانی است. حیف است که کودکان به سبب نقش‌هایی که جامعه برای آنها تدوین و تببین کرده نتوانند از تجارب جنسی آزاد با بزرگسالان برخوردار شوند!!"

نام بعضی از مطرح‌ترین ستاره ـ فیلسوفان درج شده در زیر این نامه که در روزنامه لوموند منتشر شد، از این قرار است: میشل فوکو، ژان پل سارتر، ژاک دریدا، لویی آلتوسر، رولان بارت، سیمون دوبوار، ژیل دلوز، ژاک رانسیر و فرانسیس لیوتار...

آنچه که به عنوان محصول سیطره «اومانیسم»، تقابل با ادیان ابراهیمی و اخلاقیات ریشه‌دار تحت نام فرهنگلیبرتاریندر فرهنگ غربی به طور عام و در فرانسه به طور خاص، حاکم شده، به مرور همه محدوده‌ها و مرزهای اخلاقی را درنوردیده و امروز شاهدیم که تراوشات مخوف و به شدت آزاردهنده‌ی ذهن بیمار ژولیا دوکورنو، در رویدادی کاملاً نمادین، نخل طلای کن را دریافت می‌کند تا این پیام به دنیا مخابره شود که «نُرم»ها و «هنجار»های جدید زیست مدرن، که باید تبلیغ و ترویج شود، از منظر الیت «فرهنگی» اروپا از چه سنخی است.

انتهای پیام/؛

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران