آقای رئیسی! مسئله استراتژیک آب را به شیوه "شیخ بهایی" تدبیر کنید!
آقای رئیسجمهور منتخب! ۵۰۰ سال پیش، "شیخ بهایی" راه حلی برای زاینده رود ارائه کرد که تا چند دهه پیش زاینده رود را زنده نگه داشته بود و اگر اینک نیز به سنت این عالم نابغه جهان تشیع عمل میشد، نه مشکل آب داشتیم، نه کشاورزان به ستوه می آمدند!
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ دکتر زهرا شیخی، سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شواری اسلامی طی نامهای خطاب به رئیس جمهور منتخب، نکاتی را درباره مسئله کمبود آب و راهکارهای آن متذکر شد؛ متن این نامه به این شرح است:
برادر ارجمند جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین دکتر رئیسی؛ رئیس جمهور منتخب جمهوری اسلامی ایران
سلام علیکم
ضمن تبریک پیروزی جنابعالی در انتخابات ریاست جمهوری امید است انتخاب خجسته شما، اتفاقات مبارک و بزرگی را در تاریخ ایران و جمهوری اسلامی رقم بزند ان شاالله.
با همین امید، به عنوان نماینده مردم محترم شهر اصفهان مایلم یکی از بزرگترین مشکلات گریبانگیر مردم را یادآوری نمایم که حل آن به انگشت عقلانیت و همت جنابتان نیازمند است و آن مسئله آب است.
تراژدی غمبار خشکی زاینده رود (بزرگترین رود مرکزی ایران)، قریب به دو دهه است ذائقه شیرین اصفهان را تلخ و شور کرده و علاوه بر محیط زیست، آب مورد نیاز کشاورزان و حتی شرب مردم را به بحران کشانده است.
ریشه مشکل زاینده رود امر عجیبی نیست و طبیعتا راه حل آن هم از آسمان نمی آید اما متاسفانه تا این لحظه سیاستگذاریهای غلط و سیاستمداران کم توان یا ناآگاه مانع حل بحران آب اصفهان شده اند.
نخستین سیاستگذاری غلط نیز به همین نگاه استانی، استاندارمحور و نماینده محور باز میگردد. مشکل اول همین است که مسئله فقط خشکی زاینده رود و تالاب گاوخونی نیست. مشکل، خشکی و کم آبی کارون و کرخه و تالاب هورالعظیم هم هست، مشکل، خشکی هامون و تالاب بختگان و تالاب انزلی هم هست، مشکل خشکی دریاچه ارومیه و 12 تالاب از 14 تالاب استان فارس هم هست.
کل ایران در اثر سیاستهای غلط صنعتی و کشاورزی و زیستی درگیر بحران آب، بر هم خوردن تعادل زیستی و تغییر اقلیم شده است؛ متاسفانه طی این سالها مسئولان مختلف، علت کم آبی و کم بارشی را به خشکسالی یا تغییر اقلیم مربوط دانستهاند، بدون اینکه بگویند اتفاقا خشکسالی و تغییرات اقلیمی این بار «انسان زاد» است و «مسئول زاد».
خشکی زاینده رود و گاوخونی در اثر سدسازی و تونل سازی های بی رویه و طرح های متعدد انتقال آب و بی توجهی به حقابه زیستی است، درست مثل دریاچه ارومیه و هامون، کارون و کرخه و... روند تبدیل «ایران» به «بیابان» که در اثر همین سوءمدیریت حتی استانهای پرآب مازندران و گیلان را به سوی بیابان زایی پیش برده است. بدون اینکه مرجع یا دستگاه خاصی به عواقب هولناک اجتماعی، اقتصادی و امنیتی آن توجه کند.
500 سال پیش، شیخ بهایی مرجع تقلید مشهور عصر صفویه، راه حلی برای زاینده رود ارائه کرد که تا چند دهه پیش زاینده رود را زنده نگه داشته بود و اگر اینک نیز به سنت این عالم نابغه جهان تشیع عمل میشد، نه مشکل آب داشتیم، نه کشاورزان به ستوه می آمدند، نه حمله ریزگردها داشتیم و نه 90 درصد قلمرو ایران در معرض بیابان شدن بود. آن مرد بزرگ در یک تقسیم بندی کاملا دقیق، آب زاینده رود را به 33 قسمت تقسیم کرد و حقابه هایی برای کشاورزان و مردم به عدالت تعیین کرد. حقابه های ثابت و ارزشمند که گاه مهریه زنان میشد.
میتوان گفت، علت اصلی خشکی رودخانه ها و دریاچه های بزرگ ایران همین رعایت نکردن حقابه هاست. حقابه شرب، حقابه کشاورزی، حقابه صنعت، حقابه محیط زیست.
در اثر رعایت نکردن این حقابه ها، خصوصا حقابه محیط زیست، تعادل اکوسیستم بهم خورده است. مسئولان غیرمتخصص گمان کرده اند، وجود آب در رودخانه یا نهرها یا ریختن به تالابها، هدر رفتن آب است! بدون اینکه بیندیشند مسیر آب طی هزاران سال شکل گرفته و حافظ طبیعت است. با نرسیدن آب به تالابها و نهرهای محلی، پوششهای گیاهی که میتوانند حافظ خاک باشند از بین رفته، نرخ جابجایی خاک و بیابان زایی و سیل زایی افزایش یافته است.
کاهش رویشگاههای جنگلی و دشتی، باعث افت حاصلخیزی خاک و افت سطح آبهای زیرزمینی شده و نهایتا منجر به افزایش دما و گرمای اقلیم شده، به نحوی که دمای هوای ایران طی دو دهه 2 درجه گرمتر شده است. افزایش دما سبب شده تبخیر آب بیشتری داشته باشیم و طبیعتا بارندگی کمتر و کمتر. خشکسالی بیشتر و بیشتر. سیل و ریزگرد و کم آبی و بحران آب.
بر اساس مطالب پیش گفته از حضرتعالی به عنوان ریاست جمهوری که عمری را در تحقق عدالت و پیشرفت ایران تلاش کرده اید، میخواهم موضوع استراتژیک آب را به شیوه شیخ بهایی با عدالت و عقلانیت نه برای کوتاه مدت که برای صدها سال تدبیر کنید.
بی توجهی به وضع آب و محیط زیست کشور، تاوان سنگینی را برای نسلهای بعدی ما در پی خواهد داشت و بالعکس، اقدامات سنجیده و صحیح، آینده ایران را تضمین خواهد کرد. راه حل هایی به صورت کلی وجود دارد که باید با تعیین بهترین و دلسوزترین و به ویژه متخصص ترین کارشناسان حوزه آب، محیط زیست، کشاورزی و صنعت و انرژی به سیاستگذاری دقیق و اجرا برسد. برخی از راهکارها عبارتند از:
- مسئله آب کشور، با نگاه ملی و فراملی تصمیم سازی شود، نه با نگاه بخشی و استانی. این کار هم معضل آب را به صورت ریشه ای و بنیانی مرتفع میکند هم مانع اختلافات و نزاع های قومیتی و شهری و استانی و تبعات ناگوار سیاسی و امنیتی میشود.
- مسئله آب، با نگاه ستادی و غیرسیاسی پیگیری شود. نه وزارتخانه ای وهمراه با لابی گری. اینک وزارت نیرو، جهاد کشاورزی، سازمان محیط زیست و استانداری ها هر یک همچون کودکی بر سر یک طناب در حال جدل هستند تا کدامیک زورش بیشتر بچربد. متولی آب در کشور بایستی فقط یک دستگاه ورای این دستگاهها، با تصمیم سازی اصولی و نظارت دقیق باشد و تمام تصمیماتش حاکم بر این دستگاهها.
- حقابه های شرب، محیط زیست، کشاورزی و در آخر صنعت، به دقت و با رعایت همه جوانب تعیین شوند و هر نوع تخطی از آئین های آب و تعیین حقابه ها با مجازات های سخت روبرو باشد.
- صنایع آب بر همچون فولاد، ذوب آهن و پتروشیمی در شهرهای کم آب تعدیل و یا تعطیل شوند و به سواحل خلیج فارس منتقل شوند. این بزرگترین خیانت به حیات زیستی ایران است که در دل کویر ایران (دقت کنید شهری مانند آران و بیدگل یا سیرجان)، کارخانه فولاد و پتروشیمی احداث میشود! (دقت بفرمایید تولید هر کیلو فولاد 30 هزار لیتر آب مصرف میکند!). حقابه صنعت باید آخرین حقابه باشد، نه اولین حقابه! با طرح های عجیبی چون انتقال آب از دریای خزر و خلیج فارس و.. مجددا اکوسیستم را بهم نزنیم. کاری که هیچ کشور پیشرفته ای در دنیا نکرده. به جای انتقال آب خلیج فارس، کارخانه ها را به حاشیه خلیج فارس ببرید.
- سیستم کشاورزی ما همچنان سنتی و هدردهنده آب است. دولت دوازدهم به یک انقلاب در حوزه آبیاری و کشاورزی ایران نیاز دارد. حذف کشاورزی و طرح های مفتضحانه «نکاشت» نه تنها مشکل کمبود آب را حل نمیکند، برعکس با نابودی پوشش گیاهی باعث خشکی بیشتر ایران میشود و وابستگی غذایی ایران را رقم میزند. پس راه حل، حذف کشاورزی نیست. تغییر روشهای کشت و آبیاری است.
- در دو دهه اخیر 18 میلیون اصله بلوط را در زاگرس( یعنی 30 درصد قلمرو 6.5 میلیون هکتاری آن را) از دست داده ایم! اجازه ندهیم رویشگاه های طبیعی ما در هیرکانی، زاگرس، ارسباران و خلیج فارس نابود شود، قلمرو 12 میلیون هکتاری جنگل های طبیعی را حفظ کنیم. آنها ریه های سرزمین ما هستند و بدون آنها ایران متروکه خواهد شد؛ مجازات های سنگین برای آتش سوزی یا قطع درختان جنگلی، گسترش جنگل کاری (در مناطق جنگلی که خودِ طبیعت به این سمت رفته) و کشت گونه های بومی متناسب با اکوسیستم هر منطقه، از مهمترین راهکارهای حفظ خاک و آب و طبیعت است. متاسفانه از عصر پهلوی بدین سو کاشت درختان غیرمثمر چون کاج و اکالیپتوس، مورد و چمن و.. در ایران رواج یافت و اینک فضای همه شهرها و جاده ها و حتی روستاهای ایران با این گیاهان غیربومی پر شده؛ حال آنکه کاشت این گیاهان خود یکی از بزرگترین آسیب ها به محیط زیست ایران است. هر بوم و منطقه ایران، متناسب با توان اکولوژیک سرزمین، گونه های بومی و هماهنگ با طبیعت خود دارد. منطقه کم آب گونه های بومی متناسب، منطقه پر آب گونه های بومی متناسب. اجازه ندهیم نظم طبیعت و کشاورزی ایران بیش از این مختل شود.
- باید هر چه سریعتر به سمت استحصال انرژی های نو خصوصا خورشیدی و بادی حرکت کنیم. جناب آقای رئیسی، شما رئیس جمهوری باشید که ایران را به سمت انرژی های پاک هدایت کنید. حتی پیشروتر از دیگر کشورهای جهان. نیاز نیروگاههای برق ایران را به آب و سوختهای فسیلی قطع نمایید. خودروهای دیزلی، بنزینی و دودزا را از شهرهای ایران پاک کنید و ایران را به یک کشور پاکیزه با طبیعت دل انگیز همیشگی خود مبدل سازید.
هر اقدامی که اینک انجام دهید تاثیرات چهارساله یا حتی چهل ساله نخواهد داشت بلکه تا چهارصد سال ایران را، تاریخ را، آیندگان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. به امید موفقیت روزافزون و نصرت الهی بر این مرز و بوم.
انتهای پیام/