یادی از آهنگی که موسیقی پاپ را تکان داد / ترانهای با صدای خشایار اعتمادی و به روایت موسیقی گفتار
«من و تو درخت و بارون» ترانهای است که اواسط دهه هفتاد با صدای خشایار اعتمادی منتشر و موجب تحولی بزرگ در موسیقی پاپ ایران شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از نخستین ترانهها و آهنگهای موسیقی پاپ که در اواسط دهه هفتاد به یکباره فضای موسیقی کشور را دگرگون کرد، ترانه «من و تو و درخت و بارون» با صدای خشایار اعتمادی بود.
این آهنگ پیش از آغاز نوروز 1377 از رسانه ملی پخش و بسیاری از مخاطبان را غافلگیر کرد. قطعه «من و تو و درخت و بارون» یا همان «من بهارم تو زمین» بعدها به عنوان یکی از آثار آلبوم «فصل آشنایی» منتشر شد.
خشایار اعتمادی متولد 11 فروردین سال 1350 در تهران است. در 4 سالگی کار با ملودیکا و در 5 سالگی کار با آکاردئون را آموخت. اعتمادی در 6 سالگی خوانندگی را شروع و در 13 سالگی شروع به یادگیری و نواختن پیانو کرد. خشایار اعتمادی با خواندن ترانه «بارون» با شعری از احمد شاملو به شهرت رسید. اعتمادی تاکنون اجراهای زیادی داشته و در سه جشنواره شرکت کرده که از جمله آنها میتوان به جشنواره پاپ و دو جشنواره بینالمللی در ایران و جشنواره بینالمللی موسیقی مسلمانان سارایوو W.O.M.F اشاره کرد. او دانشآموخته رشته اقتصاد بازرگانی است.
خشایار اعتمادی چندی پیش اعلام کرد که برای همیشه از دنیای خوانندگی کنارهگیره کرده است.
در ادامه میتوانید آهنگ «من و تو درخت و بارون» را با صدای خشایار اعتمادی بشنوید:
«پرواز خیال» مجموعه آثارِ صوتی است که با هدفِ مروری بر سرودههای شعرای معاصر ایران و جهان تهیه و ضبط شده است. در این مجموعه برخی از سرودههای مهم ادبیات ایران و جهان انتخاب و با همراهی موسیقی خوانده شدهاند.
این اشعار در قالب موسیقی گفتار(دکلمه) و توسط مهرداد محمدپور اجرا شدهاند. مهرداد محمدپور این فایلهای صوتی را برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است.
یکی از سرودههایی که در پروژهی «پرواز خیال» روایت شده، «من و تو درخت و بارون» است. در ادامه میتوانید این ترانه را با صدای مهرداد محمدپور و با موسیقیِ «کنیو فوک» بشنوید:
من و تو، درخت و بارون
من زمینم تو درخت
من درختام تو باهار
ناز انگشتای بارون تو باغام میکنه
میون جنگلا تاقام میکنه
تو بزرگی مث شب
اگه مهتاب باشه یا نه
تو بزرگی مث شب
خود مهتابی تو اصلا، خود مهتابی تو
تازه وقتی بره مهتاب و، هنوز
شب تنها
باید
راه دوری بره تا دم دروازه روز
مث شب گود و بزرگی
مث شب
تازه ، روزم که بیاد
تو تمیزی
مث شبنم
مث صبح
تو مث مخمل ابری
مث بوی علفی
مث اون ململ ِ مه نازکی
اون ململ مه
که رو عطر علفا، مثل بلاتکلیفی
هاج و واج مونده مردد
میون موندن و رفتن
میون مرگ و حیات
مث برفائی تو
تازه آبم که بشن برفا و عریون بشه کوه
مث اون قله مغرور بلندی
که به ابرای سیاهی و به بادای بدی میخندی...
من باهارم تو زمین
من زمین ام تو درخت
من درختم تو باهار،
ناز انگشتای بارون تو باغام میکنه
میون جنگلا تاقام میکنه
انتهای پیام/