استدلال امام رضا(ع) درباره شأن نزول مباهله
واقعه مباهله با نامه حضرت رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقبنشستن نجرانیان و ایمانآوردن عدهای از آنان پایان یافت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، واقعه مباهله با نامه حضرت رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به مسیحیان نجران و دعوت آنان به اسلام شروع شد و در نهایت با عقبنشستن نجرانیان و ایمانآوردن عدهای از آنان پایان یافت. درباره زمان مباهله شیخ مفید مینویسد این واقعه پس از فتح مکه (سال هشتم هجری) و قبل از حجة الوداع (سال دهم هجری) رخ داد. روز مباهله را برخی 24 ذیالحجه و برخی روز 21 این ماه دانستهاند. شیخ انصاری روز 24 ذیالحجه را نظر مشهور میداند و غسل در این روز را مستحب میداند. شیخ عباس قمی، در کتاب مفاتیح الجنان اعمال این روز را در روز 24 ذیالحجه ذکر میکند که از جمله اعمال آن، غسل و روزه است. ایشان در وقایع الایام مینویسد؛ روز 24 ذیالحجه بنابر اشهر، روزی است که مباهله کرد رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله با نصارى (نجران) و پیش از آن که خواست مباهله کند، عبا بر دوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را زیر عبا قرار داد و گفت: پروردگارا، هر پیغمبرى را، اهلبیتى بوده است که مخصوصترین خلق خدا بودهاند به او. خداوندا، اینها اهلبیت منند. پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را کاملاً. پس از آن جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر را در شأن ایشان آورد، سپس حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله این چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله.
مباهله در تاریخ اسلام به ماجرایی اشاره دارد که طی آن، رسول خدا صلّی الله علیه و آله پس از مناظره با مسیحیانِ نجران و ایمان نیاوردن آنان، پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند، با این حال مسیحیان نجران، در روز موعود از این کار خودداری کردند. آیه61 سوره آلعمران مشهور به آیه مباهله، در شأن این ماجرا نازل شد؛ خداوند در این آیه میفرماید «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَکمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»، یعنی و هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که بهمنزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار کنیم.»، بسیاری از مفسران شیعه و سنی این آیه را در شأن پیامبر و اهلبیت وحی دانستند.
روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت: بزرگترین فضیلتى را که براى امیرالمؤمنین است و قرآن بر آن دلالت دارد براى من بگو.
حضرت فرمود: فضیلت او در مباهله است که در آیه شریفه «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ...» به آن اشاره شده است.
سپس رسول خدا، حسن و حسین را فراخواند، آنها دو پسر او بودند و فاطمه(ع) را خواند و او در موضع «نساء» است و امیرالمؤمنین را خواند، و بهحکم خداوند عزوجل او نفْس رسول خداست و چون هیچکس از مردمان بالاتر و برتر از رسول خدا نیست، پس بهحکم الهى باید هیچکس برتر و بالاتر از نفس رسول خدا نباشد.
مأمون گفت: مگر نه این است که خداوند «أَبْنَاءَ» را بهلفظ جمع آورده و رسول خدا تنها دو پسرش را فراخواند و «نساء» را بهلفظ جمع آورد، در حالى که رسول خدا فقط دخترش را آورد؛ پس چرا جایز نباشد که آن حضرت از نفْس خودش دعوت بکند نه از دیگرى بنابراین فضلى را که براى امیرالمؤمنین مىگویى ثابت نیست.
امام در پاسخ فرمود: آنچه گفتى صحیح نیست، زیرا داعى باید غیر از خودش را دعوت کند، چنان که آمر باید به غیر خودش دستور بدهد و صحیح نیست که رسول خدا(ص) در حقیقت خودش را دعوت کند چنان که نمىتواند به حقیقت آمر به نفس خود باشد و هرگاه ثابت شود که رسول خدا در مباهله هیچکس جز امیرالمؤمنین را نخوانده است، ثابت میشود که او نفس رسول خدا است که خداوند در کتابش به او نظر داشته و در قرآنش به او حکم کرده است.
انتهای پیام/+