بحران آب؛ معضلی که نطنز را تهدید میکند/ بیتدبیری زمینه بروز تنش آبی را رقم زده است
گروه استانها - بحران آب؛ معضلی که نطنز را تهدید میکند و از این رو بیتدبیری زمینه بروز فاجعه آبی را رقم زده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از نطنز، بحران آب بسیارجدی است؛ در اکثر مناطق، سطح آب به شدت پایین رفته سطح آب دریاچهها شدیدا کم شده و سطح آب سدها کاهش یافته است توسط جامعهشناسان هشدارهایی مبنی برایجاد چالشهای جدی ناشی از بحران کم آبی هر ازچندگاهی مطرح میشود.
خشکسالی و بحران کمبود آب در ایران از مرز هشدارها گذشته است؛ سالهاست مقامات دولتی، کارشناسان و شهروندان مسئول در مورد ابعاد رو به گسترش کمبود آب در ایران هشدار میدهند؛ کاهش سطح آب و خشک شدن دریاچهها، پائین رفتن بستر آبهای زیرزمینی در بسیاری از نقاط کشور، خشک شدن آب برخی رودخانهها، کاهش سطح ذخیره آب پشت اغلب سدهای کشور، تخلیه تعدادی از روستاها طی چند دهه گذشته، خالی شدن چندین روستا در حاشیه دریاچه هامون، گسترش کویروبیابان های لایزرع وخشک، هر روز سرزمین ما و ساکنان آنرا به سوی یک فاجعه ملی و زیست محیطی نزدیک تر میکند.
سعید صالحیان دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری-روستایی و پژوهشگر آب در گفتوگو با تسنیم به تاریخچه، اهمیت و وضعیت کنونی آب و نیز پیامدهای کاهش آب در منطقه بادرود اشاره و راهکارهای بهبود وضعیت نامناسب و ناپایدار آبی در دشت بادرود یادآور شد.
صالحیان ضمن اشاره به آب به عنوان مهمترین مقوله آینده جهان گفت: مقوله آب از مهمترین مسائل قرن اخیر است تا حدی که جنگهای آینده جهان و کشورها را "جنگ آب" پیشبینی کردهاند؛ جنگ آینده بر سر نفت نیست و آب نقش تعیین کنندهای در حیات و توسعه کشورها یا هر منطقه خواهد داشت!
وی ضمن اشاره به کمبود آبهای شیرین در جهان و آب شور به عنوان نوع غالب آبهای کره زمین در شرایط فعلی افزود: بیشتر آبهای موجود در کره آبی زمین، شور است و آبهای شیرین در دسترس برای انسان محدود بوده و آن هم در برخی نقاط جهان موجود است.
این پژوهشگر آب بیان کرد: منطقه بادرود واقع در حاشیه بیابان مرکزی ایران از مناطق کم آب و خشک بوده که از گذشته منبع آبی مورد استفاده مردم چند رشته قنات و رودخانه کوچکی بوده که از کوههای کرکس نطنز با گذر از روستای هنجن به بادرود میرسیده است و عمده مصرف شرب و کشاورزی و سایر مصارف از همین آب قناتهایی بوده که با مشقت حفر و نگهداری میشده و آب بارندگی در کوهستان به مناطق مسکونی و کشاورزی بخش بادرود میرسیده است.
وی افزود: از سال 1341 همراه با اصلاحات ارضی اولین چاه موتوری در منطقه حفر شده و از سال 1361 - 1358 بیش از نیمی از چاهها در دشت بادرود حفر شده و بیش از ظرفیت ورودی آب و به صورت ناپایداری بهرهبرداری از آب دشت شدت گرفت؛ به منابع آب زیرزمینی، منابع آب تجدیدناپذیر گفته میشود یعنی به دلایلی آب برداشت شده به این راحتی حتی با وجود بارش فراوان، امکان جبران ندارد.
صالحیان گفت: این برداشت بیرویه از آب زیرزمینی موجب شده دشتی که با حفر 10 تا 20 متر به آب می رسیده و حتی در جاهایی با کندن چند متر زمین روزهای آینده آب بالا میآمده، هم اکنون رو به خشکی نهاده و عمق چاه ها به 200 - 250 متر هم رسیده است و سفرههای زیرزمینی پرآب منطقه طی فقط 30 سال ذخایر چندصد ساله و چندهزار ساله را خارج کرده و بهتر بگوییم هدر داده اند و این یعنی فاجعه.
وی ضمن اشاره به تشابه منابع آبی به دارایی اقتصادی یک خانواده خاطر نشان کرد: اگر منابع آب برای هر منطقه را به دارایی اقتصادی یک خانوار تشبیه کنیم، بارش و آبهای سطحی مثل حساب و درآمد جاری هر منطقه است و منابع آب زیرزمینی حُکم پسانداز هر منطقه را دارد.
دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری - روستایی در ادامه با اشاره به پیامدهای کم آبی در منطقه تأکید کرد: همراه با افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی، منطقه دچار "ورشکستگی آبی" شده و تنها منبع ذخیره آبی بیشتر مناطق خشک از جمله بادرود با کاهش شدید مواجه شده و رو به نابودی نهاده است.
صالحیان گفت: این کاهش آب در منطقه پیامدهایی دارد؛ چیزی که تاکنون رخ داده، برداشت بیرویه آب زیرزمینی و کاهش ذخایر آب سفرههای زیرزمینی بوده است به طوری که آبدهی بیشتر چاههای آب با کاهش مواجه شده و در برخی مناطق تقریبا خشک شده است؛ آبدهی اولیه چاهها به قدری بود که مردم با سرمستی فراوان، آب را مورد بهرهبرداری رقابتی قرار داده و محصولات آب بری چون خیار، هندوانه، صیفی جات و حتی برنج و غیره به وفور کاشت و برداشت میشد و طی تنها سه دهه، آب بیشتر چاهها به قدری کاهش یافته که دیگر آن دو سه دهه به رویایی شبیه شده است.
این پژوهشگر آب اظهار داشت: به دنبال کاهش منابع آب سرزمینی و کشاورزی به عنوان حیاتیترین منبع اقتصادی منطقه که رونق سایر شغلها را نیز در پی داشت، وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم را نیز تحت تاثیر قرار داد و این تنها ظاهر داستان است که تاکنون رخ داده است!
وی تصریح کرد: پس از آن بر اساس تجربه مناطق دیگر و پیشفرضهای علمی می توان مراحل احتمالی بعد را اینگونه پیشبینی کرد؛ اقتصاد اصلی منطقه از گذشته متکی بر کشاورزی بوده و کشاورزی بر پایه آب توسعه یافته است و چند هزار روستا به ویژه در نواحی خشک مثل خراسان، کرمان، یزد و سیستان و بلوچستان و غیره عمدتا به دلیل خشکی منابع آب تخلیه شده و خالی از سکنه شدهاند.
صالحیان یکی از دلایل اصلی مهاجرت در نقاط مختلف را به دلی کمبود آب دانست و ابراز داشت: مهاجرت اهالی سیستان و بلوچستان به نواحی مختلف کشور عمدتا به دلیل خشکسالی و از بین رفتن کشاورزی است در حالی که نابودی مناطق به دلیل خشکی و بی آبی دور از دسترس نیست!
وی افزود: در مرحله بعد با ادامه روند برداشت بیش از تزریق آب، در اعماق پایینتر یا آبی وجود ندارد و یا به قدری کم است که صرفه اقتصادی بهره برداری ندارد و اینجا مرگ سفره آبی رخ داده است؛ عمق آبدهی چاهها هم اکنون به حدود 250-150 متری هم رسیده است.
این پژوهشگر آب افزود: این خود در همین حد فاجعه است؛ کمیت و کیفیت آب تا اینجا کاهش یافته است و با کاهش آب چاهها، کفشکنی و برداشت آب در اعماق پایینتر رخ میدهد و در عمق پایینتر از این، احتمال زیاد کیفیت آب تغییر پیدا کرده، EC یا سنگینی و املاح موجود در آب افزایش پیدا کرده و آب به سمت شوری و تلخی میرود.
صالحیان در ادامه تأکید کرد: با استخراج آب شور و تلخ و رسیدن آن به سطح زمین و آبیاری زمینها، این آب به هر زمینی برسد آن خاک را لم یزرع میکند که هیچ گیاهی قابلیت رشد در آن را نخواهد داشت، مگر بعضی گیاهان با قابلیت رشد در شوری مثل پسته و سایر گیاهان و محصولات دیگر در این خاک قابلیت رشد ندارد و در واقع آب بیکیفیت، خاک را نیز از بین میبرد.
وی تصریح کرد: نمونه عینی این امر را می توان در دشت رفسنجان و برخی نقاط دیگر کشور مشاهده کرد؛ عمق چاههای دشت رفسنجان به 300 متری هم رسیده، آب کاملا اسیدی و تلخ و در حالت بهتر شور شده است و اراضی آنجا را تقریبا نابود کرده و فقط محصول پسته را میتوان کاشت کرد که آن هم در سالهای اخیر رو به نابودی نهاده و مشکلات عدیدهای ایجاد کرده است و یا نمونه تازه تر، آب شور سد گتوند در استان خوزستان که اراضی آبیاری شده زیر سد، شور و غیرقابل کشت شده است.
دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری- روستایی افزود: همراه با افت سطح آب زیرزمینی و برداشت آب، منافذ زیر زمین خالی شده و زمینه فرونشست زمین فراهم میشود؛ از فرونشست تحت عنوان "زلزله خاموش" یا "سرطان پوسته زمین" یاد میشود و فرونشست خود عامل از بین رفتن خاک، شکافهای سطح زمین، نشست و ترک خوردن ساختمانها، تخریب سازههای انسانی و حتی فرورفتن یکباره زمین در مناطق با منافذ خالی بیشتر و با خاک سستتر میشود!
به طور کلی آب حیاتیترین منبع در مناطق خشک بوده که تحت دیدگاه توسعه پایدار باید نگهداری و محافظت کامل از آن به عمل آید و در صورت بیتوجهی به آن نه تنها نسل آینده از آن بهرهای نخواهد داشت که در آیندهای نهچنداندور پاسخی شدید و غیرقابل جبران به ساکنین و مردم وارد میشود.
محسن یگانه از کارشناسان کشاورزی بادرود نیز در گفتوگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: حفر این تعداد چاه در منطقه کویری بادرود چه عایدی برای دیروز و امروز بادرود داشته است؟ آیا مدیران و سیاستگذارانی که دستور به حفر این تعداد چاه دادهاند پاسخی در دفاع از این سیاست دارند؟
وی ضمن ابراز نگرانی از کاهش ذخایر آبی در منطقه بادرود و نطنز و وقوع واقعه ناگوار به واسطه کمبود آب در این این منطقه گفت: ذخایر آبی زیرزمینی رو به اتمام است بدون آنکه نه گذشتگان بهره آنچنانی از این ذخایر برده باشند نه اکنون شهر و دولت به درآمدی پایدار رسیده باشد.
یگانه افزود: با ادامه روند کشاورزی سنتی و به شیوه تمدن اولیه انسان ، تمام آبی که هزاران سال زمین در دل خود ذخیره کرده بود را به فنا دادیم؛ از پیشرفت علم، تکنولوژی استخراج آب را گرفتیم، حال آنکه چگونگی مصرف این ماده حیاتی را به شیوه هزاران سال پیش و بدون بهره از تکنولوژی مصرف و بدون تغییر نسبت به گذشتگان چوب حراج به تمام ذخایر آبی خود زدیم و ارمغان این قصه تلخ ریزگرد، فرونشست زمین و نابودی کلی کشاورزی در دشت بادرود بود.
وی ابراز داشت: دشتی که با کمی مدیریت در مصرف آب و کشاورزی علمی و شیوههای نوین آبیاری میشد تا سالیان سال از این نعمت خدادادی بهره ببرد حال تهدیدی برای تمام ساکنانش است. همه این در حالی است که مدیران و تصمیم گیران گذشته کوچکترین بازخواستی نشدهاند.
انتهای پیام/804/ ع