شکست منطق بیطرفی در برابر مقاومت لبنان در تحولات اخیر
یک تحلیلگر مسائل داخلی لبنان به تشریح شکست منطق بیطرفی در تحولات بینالمللی در برابر حزب الله لبنان پرداخته و عوامل این شکست را بررسی کرده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ناصر قندیل تحلیلگر مسائل راهبردی لبنان و منطقه در مقالهای ضمن ارزیابی و بررسی اظهارات اخیر سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان و بشاره پطرس الراعی اسقف مارونی های لبنان به مقایسه دو اردوگاه محور مقاومت و جریان بی طرف در لبنان پرداخته و نوشت که این دو نفر با وجود اینکه نماینده طایفه مربوط به خود هستند، اختلاف نظر آنها به معنای تقابل دینی یا طایفهای در لبنان یا جنگ دینی نیست، بلکه این دو نفر از جایگاه وزینی که دارند، به برخی مسائل سیاسی و ملی و آراء و دیدگاه های خود اشاره میکنند و این افکار عمومی هستند که باید رویکردها و صفبندی های خود را بر اساس واقعیتهای موجود مشخص کنند و بر اساس نتایجی که به دست آوردهاند، بخشی از این اظهارات را قبول و بخشی دیگر را رد کنند.
وی ادامه داد که فارغ از شخصیت دینی و لباس مذهبی این دو نفر به نظر میرسد که آنها نماینده دو جریان فکری در لبنان هستند که از 100 سال پیش وجود داشته است. این دو جریان، جریان مقاومت و جریان بی طرفی است. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله نماینده یک رویکرد فکری فرا منطقهای و فرا طایفهای در میان لبنانیها است که طی یک سده گذشته با فراز و فرودهایی مواجه بوده و پطرس الراعی نیز نماینده جریان فکری بی طرفی است که یک پروژه سیاسی در خصوص مسائل مربوط به تمامیت و ایجاد دولت ارائه داده و طی سده گذشته با کشوقوس هایی همراه بوده است.
بر خلاف ادعایی که جریان بیطرف مطرح کرده و مشکلات کنونی کشور را در نتیجه وجود سلاح مقاومت عنوان میکند، واقعیت این است که این جریان همواره طی یک سده گذشته حاکمیت لبنان را در اختیار داشته و شکست این جریان در حمایت از لبنان نسبت به تجاوز اسرائیل و اشغالگری این رژیم در لبنان و همچنین شکست در مجبور کردن اسرائیلیها به عقب نشینی از لبنان بود که باعث شد جریان مقاومت شکل بگیرد.
این در حالی بود که جریان مذکور ضعف لبنان را عامل ایجاد مناسبات بین المللی برای این کشور توصیف میکرد و مانع از در اختیار گرفتن اهرمهای قدرت نظامی میشد که توانمندی ایجاد تمامیت ارضی برای لبنان را به این کشور بدهد. در نتیجه همین ضعف و سستی بود که محور مقاومت با مشارکت احزاب و جریان های متعدد لبنانی تأسیس شده و حزبالله لبنان در ادامه آن را به یک قدرت بزرگ تبدیل کرد تا اینکه این قدرت اسرائیلیها را به عقب نشینی از لبنان واداشته و بعد از شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه سال 2006، طی 15 سال گذشته نیز امنیت و ثبات را به مرزهای لبنان هدیه داده است. این در حالی بود که حزب بی طرفها تاکنون هیچ تجربهای برای جبران شکستهای سابق خود نداشته تا بتواند در روند تجربههای محور مقاومت و آزادسازی و دفاع از مناطق لبنان و معادلات بازدارندگی آن را ارائه دهد.
سخنرانی اخیر این دو شخصیت مذهبی و سیاسی مانند یک مناظره است که لبنانیها باید درخصوص آن تأمل کنند. آنها ضمن در نظر گرفتن منافع ملی و کنار گذاشتن هویت فرقهای یا دینی باید منطق دو طرف را تجزیه و تحلیل کرده و بدون وارد کردن ضربه به موقعیت هر کدام از شخصیتهای دینی موجود، موضع خود را در تقابل واقعیتها بین این دو پروژه تشریح کنند. به شرط اینکه این مواضع برخاسته از ویژگی مشترک آنها در ملیت لبنانی و انتخاب احسن و بر اساس صحت و دقت روایات و واقعیتها باشد.
دبیرکل حزب مقاومت معتقد است که ثبات بیسابقه و استثنایی در مرزهای جنوبی که طی چند دهه گذشته شاهد آن بودیم، در نتیجه سلاح مقاومت و موازنه بازدارندگی ایجاد شده است، اما رهبر حزب بیطرفی مدعی است که سلاح مقاومت که در برخی شرایط به بهانه تثبیت معادله بازدارندگی شلیک میشود، نه تنها باعث حفاظت از لبنان نمیشود، بلکه این کشور را به خطر میاندازد و لبنانیها از این سلاح خسته شدهاند. این در حالی است که بازدارندگی ارتش اسرائیل در تحولات اخیر صحت و دقت اظهارات دبیرکل حزب الله را تأیید کرد.
دبیرکل حزب مقاومت میگوید که اشغالگران به دنبال از بین بردن معادله بازدارندگی هستند و به همین علت برای اولین بار طی 15 سال گذشته حملات هوایی را ضد لبنان انجام دادهاند، اما لبنانیها با عملیات خود این نکته را به ارتش اسرائیل یادآور شدند که هر نوع تلاشی برای تغییر قواعد درگیریها به معنی احیای مجدد معادله بازدارندگی خواهد بود و این معنا همان هدف اصلی موشکهایی است که مقاومت به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک کرد. این در حالی بود که دبیرکل حزب بیطرفی لبنان، موشکهای انتقام جویانه مقاومت را تجاوز به سرزمین های اشغالی توصیف کرده و واقعیت تجاوزهای مکرر نیروی هوایی اسرائیل به لبنان و حمله توپخانهای به این کشور را نادیده گرفت.
دبیرکل حزب بی طرفی مدعی است که نباید تصمیم به جنگ و صلح در اختیار کسی غیر از دولت باشد. وی البته توضیح نداد که قبل از وجود مقاومت و در زمانی که دولت در اختیار عناصر حزب بی طرف بود، تصمیم به جنگ و صلح در اختیار این حزب بود یا اینکه اسرائیل آن را در اختیار داشت؟ واقعیت این است که این تصمیم هرگز در اختیار لبنان نبوده و طی دهههای قبل از موجودیت مقاومت، این ارتش اشغالگر بوده که همیشه این تصمیم را در اختیار داشته و هر زمان که اراده کرده، حملهای را ضد لبنان ترتیب داده است. با این وجود دبیرکل حزب مقاومت اعلام کرد که ما به دنبال جنگ نیستیم، بلکه میخواهیم موازنه بازدارندگی در برابر دشمن را تثبیت کنیم.
انتهای پیام/