یادداشت| تحلیلی بر زمینههای بروز و عوامل تداوم انقلاب اسلامی با تاکید بر مکتب عاشورا
انقلاب اسلامی ایران متکی بر فرهنگی است که اصلیترین نمودها و استوارترین قهرمانان خود را از درون واقعه عاشورا و فرهنگ متعالی برآمده از آن جستجو میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، محمد محمودیکیا، استادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، طیّ یادداشتی اختصاصی برای تسنیم به تبیین تأثیرات مکتب عاشورا بر فرایند انقلاب اسلامی، از زمینهپروری و آمادهسازی جامعه برای انقلاب، تا وقوع و سپس تداوم و تثبیت آن پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
تاریخ تمدن بشری گواه این مدعاست که مبارزه در برابر ساختارهای ظالمانه و ناعادلانهای که درصدد محدودسازی و نقض حقوق طبیعی و فطری بشر بودهاند، همواره یکی از اصلیترین محرکها برای قیام توده جامعه و ظهور جنبشهای اجتماعی فراگیر بوده است. از این رو، گرایش و کشش ذاتی و فطری بشر به آزادی و رهایی از قیود ساختارهای ظالمانه را میتوان یکی از عمده نیروهای تغییر در تاریخ جهان دانست؛ لذا، انسان به ما هو انسان، اساساً کنشگری ظلمناپذیر، عدالتخواه و کمالجو بوده که در برابر هر عاملی که درصدد نقض این اصول و گرایشهای فطری او باشد، ایستادگی و مقاومت میکند.
دین مبین اسلام به عنوان آئین پیامبر خاتم (ص) و جامعترین الگوی زیست انسانی، همواره باورمندان به خداوند متعال را به پایبندی و حراست از اصول اساسی و بنیادین حیات طیبهای که ضامن بقای انسان در ولایت الله معرفی شده است، دعوت میکند؛ امری که طبعاً تخلف از آن به خروج انسان از ولایت خدا منجر میشود. از این رو، تاریخ تحولات سیاسی ـ اجتماعی جوامع اسلامی از صدر شکلگیری نهضت رسول مکرم(ص) تا هم اکنون، مشحون از قیامها و مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری (در دوره معاصر) بوده است؛ نهضتهایی که همگی درصدد دستیابی به شکلی از جامعه آرمانی توحیدی با هدف تحقق الگوی زیست انسانی متعالی بودند.
در این میان، بیتردید قیام تاریخساز حضرت سیدالشهداء، حسین بن علی(سلام الله علیه) را میتوان برجستهترین حرکت ضداستبدادی یاد کرد که الهامبخش بسیاری از حرکتها و جنبشهای ضد استبدادی جوامع اسلامی و حتی الگوی بسیاری از مصلحان و آزادیخواهان غیرمسلمان بوده است؛ قیامی که طبعاً به علت نقش بنیادینی که در شکلدهی به باورهای استوار شیعی دارد، سهم فوقالعادهای نیز در برانگیختن انگیزههای انقلابی و ضداستبدادی مسلمانان و به طور خاص، شیعیان در طول تاریخ داشته است؛ آنچه که در خصوص رخداد انقلاب اسلامی ایران نیز صادق بوده و میتوان تأثیرات روشن آن در به ثمر رسیدن یکی از بزرگترین انقلابهای سیاسی دوران معاصر را به وضوح مشاهده کرد؛ آنچه که این گونه در کلام معمار کبیر انقلاب اسلامی و مرشد اعلای آن ظهور و بروز مییابد که ایشان انقلاب اسلامی ایران را "پرتویی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن" (صحیفه امام، ج. 17: 482) معرفی مینمایند.
این نوشتار سعی کمینهای است از سوی کمینهای با بضاعت اندک، در تبیین تأثیرات مکتب عاشورا بر فرایند انقلاب اسلامی از زمینهپروری و آمادهسازی جامعه برای انقلاب، تا وقوع و سپس تداوم و تثبیت آن که نگارنده این سطور، اهتمام خویش را صرف مینماید تا با گفتوگو با متن برجای مانده از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، آن را به تصویر کشد و در برابر دیدگاه خوانندگان ارجمند قرار دهد.
1- تأثیر مکتب عاشورا بر زمینهسازی وقوع انقلاب اسلامی
1-1- تاثیر بر کارگزاران و عاملان انقلاب
به باور امام خمینی قلّت در عدد نمیتواند سالبه وظیفه از انسان مکلّف تلقی شود و مسئله مبارزه با ظلم که بنا به تعبیر قرآن اینگونه تصریح شده که "تقوموا لله مثنی و فردی"، وظیفهای فردی و اجتماعی است که همگان در برابر آن مسئول و مکلّف هستند. ایشان این باور را اینگونه مورد تصریح خویش قرار میدهند که: "کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد، با یک عده معدود چطور باید باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهداء به ملت آموخته است". (صحیفه امام، ج. 17: 56).
2-1- تاثیر بر نگرش نسبت به انقلاب
از منظر امام خمینی، مکتب عاشورا نگرش متفاوتی نسبت به انقلاب و هر حرکت تحولخواهانه ضداستبدادی را به جامعه بشری معرفی میکند؛ نگرشی که خون را بر شمشیر پیروز میداند و فدا شدن در راه عقیده را عین حیات و حیات در زیر سایه ظلم را چیزی جز مذلت نمیداند؛ نگرشی که ارزش حیات را جز در سایه آزادگی نمیداند و در مقابل، نثار جان در پای عقیده را اتصال به حیات ابدی معرفی میکند؛ آنجا که در بحبوبه نبرد فریاد برآورد که: "انی لا اری الموت الا السعاده و الحیاه مع الظالمین الا برما".
2- تأثیر مکتب عاشورا بر وقوع انقلاب اسلامی
به باور امام خمینی، مسئله انقلاب صرفاً یک رخداد سیاسی محدود در زمان و مکان مشخص نیست و امر انقلاب برای حدوث و بقای خود نیازمند فرهنگسازی برای تسهیل روند جامعهپذیری ارزشهای انقلاب به توده جامعه و نسلهای آینده آن است؛ لذا، چنانچه جامعهی در شرف انقلاب این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارد، میتوان گام در مسیر انقلاب بگذارد.
بر این اساس، وقوع انقلاب اسلامی نیازمند بروز تغییرات شگرف در نظام باورهای مردم نسبت به خود، جامعه و سنتهای الهی حاکم بر آن دو است. ایشان با تکیه بر فرهنگ قرآنی همواره جامعه را نسبت به یک سنت الهی توجه میداند؛ سنتی اجتماعی که همانند سنتهای طبیعی، قانونمند و تخلف ناپذیرند: "ان الله لا یغیرو ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" لذا، هیچ تغییری در نظامهای اجتماعی زیست بوم بشر رخ نمیدهد، مگر آن که انسانها خود عاملیت تغییر آن را بر عهده گیرند. لذا، انقلاب اسلامی تحت تربیت و ارشادات امام خمینی، به جنبشی ملی و فراگیر بدل گشته بود که همه عاملان و کارگزاران آن این اصل را باور داشتند که تغییر جز به اراده ملت و حرکت جمعی برای تحقق آن میسور نخواهد بود.
ایشان این اصل را با تکیه بر مکتب عاشورا این چنین به ملت متذکر شدند که "ماه محرم برای مذهب تشیّع ماهی است که پیروزی در متن فداکاری و خون به دست آمده است". این امر بدان معنا بود که وقوع انقلاب اسلامی نیازمند فداکاری تا مرز نثار جان در راه عقیده و هدف است. همچنین ایشان به صورت مکرر این حقیقت و سنت اجتماعی را به مردم یادآور میشدند که باطل سرنوشتی جز سقوط و افتادن در ورطه نابودی نداشته و ندارد؛ لذا این چنین تصریح کردند که: "محرم، ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ همیشه حق بر باطل پیروز شده است".
3- تأثیر مکتب عاشورا بر تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی
امام خمینی انقلاب را امری دائمی و متوجه به عالم درون می دانستند و مسئله تغییر در ظواهر را تنها وجهی از صورت حقیقت می دانستند و معتقد به تداوم انقلاب به عنوان یک فرهنگ اصیل و پیشبرنده و قائل به لزوم صیانت از آن بودند. ایشان با استمداد از فرهنگ و مکتب عاشورا، همواره جامعه را نسبت به خطر تحریف ارزشها و خروج انقلاب از مسیر صحیح خود هشدار میدادند و مکرراً همه آحاد ملت را به ایستادگی بر ارزشها و اصول انقلاب فرامیخواندند. درواقع، انقلاب دائمی مورد نظر حضرت امام، نگاهداشت و صیانت از ارزش ها و اصولی بود که سلامت و سعادت جامعه را تضمین می نمود. ایشان این مهم را این چنین مورد تاکید خویش قرار می دادند که: "محرم، ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست که با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و کوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شکستن ستمکار را به فدایی دادن و فدا شدن دانست و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملتها تا آخر دهر" (صحیفه امام، ج. 3: 314) و یا این که فرموند: "ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا –سلامالله علیه- نبود، امروز ما نمیتوانستیم پیروز بشویم". (صحیفهامام، ج. 17: 55).
از منظر امام خمینی یکی از مهم ترین راهکارهای تداوم انقلاب و صیانت از آن در برابر خطر تحریف، تبعیت و تمسک به فرهنگ عاشورا است. ایشان این مهم را اینگونه مورد تاکید خویش قرار دادند: "امام حسین علیه السلام با خون خود، اسلام را زنده کرد. شما به تبعیت از او، انقلاب و اسلام را ضمانت نمایید" و یا اینکه فرمودند: "عاشورا را زنده نگه دارید که در صورت زنده نگه داشتن عاشورا، کشور شما آسیب نخواهد خورد"
در مجموع، نمیتوان از انقلاب اسلامی ایران سخن گفت و از فرهنگی که تاروپود آن را شکل داده است، سخنی نگفت؛ فرهنگی که اصلیترین نمودها و استوارترین قهرمانان خود را از درون واقعه عاشورا و فرهنگ متعالی برآمده از آن جستجو میکند. طبعاً همانگونه که امام راحل عظیم الشان توصیه فرمودند راه تداوم و صیانت از انقلاب در برابر تندبادهای زمانه، تمسّک عملی به آموزههای مکتب عاشوراست؛ مکتبی که آزادی را ارزشی والا دانسته تا جایی که جان در راهش میبایست فدا کرد و بندگی طواغیت را جز اسارتی نمیداند که انسان را به منتهای مذلت میکشاند.
انتهای پیام/