نقش خانواده و زنان در واقعه عاشورا
سه سخنرانی که توسط حضرت زینب، حضرت امکلثوم و حضرت سکینه سلامالله علیهن در شام و کوفه انجام شد را میتوان از حرکات مهم نهضت عاشورا دانست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، بسیاری از مجاهدین و یاران امام حسین (ع) همراه با خانوادههای خود در سرزمین حاضر شدند. مادر وهب بن عبدالله کلبی و همسر عبدالله بن عمیر در همین سرزمین شهید شدند، همسر زهیر بن قین او را به اطاعت امام حسین علیهالسلام تشویق کرد و پیام عاشورا از طریق همین خانوادهها به نسلهای بعدی انسانها رسید. درواقع سخنرانیها و حتی گریههای خانوادهها در دوران اسارت هم شیوهای برای پیامرسانی بود.
آنها حتى در زمان برگشت در کربلا که در آن زمان بیابان بود، به زیارت قبور شهدا رفتند و از زخمها و مصیبتهایی که دیده بودند، از آنها میپرسیدند و براى عزیزان شهیدشان از سختى اسارت و آنچه از کربلا تا کوفه و از کوفه تا شام بر آنان گذشته بود صحبت میکردند.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با دکتر فاطمه محبی استاد حوزه و کارشناس اسلامی انجام داده، به بررسی ابعادی از قیام امام حسین علیهالسلام و نقش خانواده آن حضرت در دفاع از دین خدا پس از واقعه جانسوز کربلا پرداخته است. وی در این گفتوگو تأکید کرده است که: «پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش در سرزمین کربلا، رسالت دفاع از دین و بازگویی معرفت واقعه بزرگ عاشورا بر عهده خانواده آن حضرت قرار گرفت و ایشان بهخوبی پیام عاشورا و اصلیترین محور حادثه کربلا و مظلومیت امام حسین علیهالسلام و یارانش را به تصویر کشیدند. درعینحال سه سخنرانی که توسط حضرت زینب، حضرت امکلثوم و حضرت سکینه سلامالله علیهن که در شهر شام و کوفه انجام شد را میتوان یکی از حرکتهای مهم این نهضت دانست. این سخنرانیها بود که وجدان درونی مردم را به محاکمه میکشید و شرایطی به وجود آمد که یزید ملعون پس از آن دیگر نمیتوانست به این خانواده بیاحترامی کند.»
دلیل اصلی حضور خانواده امام حسین علیه السلام در صحنه کربلا
تمام شواهد و دلایل نشان میدهد که امام حسین علیهالسلام کاملاً آگاه بود که سرانجام خانوادهاش از حضور در واقعه کربلا، تحمل سختیهای فراوان و اسارت است. پس دلیل اصلی حضور خانواده حضرت در صحنه کربلا چه بود؟
باید توجه داشت زمانی که قدرت پس از معاویه به دست یزید افتاد، او در اوج مستی بود. چون قدرت برای کسی که از خدا غافل است، مستی آور است. بهگونهای که هیچ چیزی جز قدرت خود را نمیبیند و برای حفظ آن هر کاری ممکن است انجام بدهد. به عبارت دیگر به محض اینکه احساس کند کسی کوچکترین تعارضی با این قدرت دارد، او را نابود میکند و برای این کار هیچ حدی برای خودش قرار نمیدهد.
در چنین شرایطی، زمانی که امام حسین علیهالسلام تصمیم به قیام و جهاد گرفت تا ظاهر دین را حفظ کند، در میان دو طرف پیامهایی رد و بدل شد. به عنوان مثال واسطههایی از سوی یزید ملعون به سوی امام حسین علیهالسلام پیامی با این مضمون آوردند که این شخص دیوانه و مست شده در قدرت است و برای حفظ قدرتش هیچ حدی را نمیشناسد. یعنی این شخص حرمت پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله و خانواده آن حضرت را رعایت نمیکند و چیزی جز رفاه و قدرت خودش را نمیشناسد. در مقابل امام حسین علیهالسلام هم پیامی با این مضمون فرستادند که «ما هم برای دفاع از دین خدا هیچ حدی نداریم.»
بر همین اساس بود که زمانی که امام علیهالسلام اعلام قیام کرد، به همراهی خانوادهاش در این قیام اشاره کرد و تأکید فرمود که خاندان پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در این جهاد همراه من خواهند بود. این در شرایطی بود که امام حسین علیهالسلام میدانست که یزید و یزیدیان اهل مراعات نیستند و حرمت این خاندان مطهر را نگه نمیدارند. با این وجود حتی پیش از شروع حرکت، همراهی خانوادهاش را اعلام فرمود.
رویکرد خانواده امام به حوادث پیش روی کربلا
نظر خانواده حضرت در این جریان چه بود؟ آیا همه آنها با هجرت به کوفه موافق بودند؟
شب قبل از خروج امام حسین علیهالسلام از شهر مکه، برادر آن حضرت، جناب محمد بن حنفیه، خدمت آن حضرت آمد و از ایشان خواست که به این سفر نروند. درعینحال برای این خواسته خود، حیله و بدعهدی مردم کوفه در مقابل حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام و امام حسن مجتبی علیهالسلام را یادآوری کرد و گفت: شما میدانید که مردم کوفه با پدر و برادر بزرگوارت هم حیله کردند و من خوف دارم که با تو همین کار را انجام بدهند. اگر صلاح بدانی در مکه بمان چون تو عزیزترین و ارجمندترین افراد امت اسلام هستی.
امام حسین علیهالسلام در پاسخ فرمود: «من خوف دارم که یزید بن معاویه به طور ناگهانی من را در حرم خداوند به قتل برساند و موجب هتک حرمت این خانه شوم.» محمد بن حنفیه هم یمن را برای هجرت به امام علیهالسلام پیشنهاد کرد و گفت: در یمن محترم خواهی بود و هیچ کسی از افراد یزید ملعون به تو دسترسی نخواهد داشت. در نهایت بنا شد که امام حسین علیهالسلام درباره پیشنهاد برادرش فکر کند.
پاسخ امام حسین (ع) به پیشنهاد محمد بن حنفیه
اما فردای آن شب، امام حسین علیهالسلام درحالیکه خانوادهاش را به همراه داشت، به سمت کوفه راهی سفر شد. این خبر به محمد بن حنفیه رسید و فوراً به خدمت امام علیهالسلام آمد و علت سفر را پرسید. امام علیهالسلام فرمود: بعد از اینکه رفتی، پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله نزد من آمد و فرمود: «ای حسین! حرکت کن که خداوند میخواهد تو را کشته ببیند.»
محمد بن حنفیه گفت: انا لله وانا الیه راجعون. اما حالا که با این حالت خارج میشوی چرا خانواده را با خود میبری؟ امام علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلیالله علیه و آله به من فرمود: «خداوند دوست دارد خانواده تو را هم اسیر ببیند.» بنابراین حضور خانواده امام حسین علیهالسلام در ماجرای کربلا، امری از طرف خداوند متعال بوده است.
ارده الهی بر اسارت اهل بیت قرار گرفت
چطور بوده که خداوند میخواسته خانواده امام حسین علیهالسلام اسیر باشند؟ درحالیکه سنت خداوند بر تکریم و احترام به اولیای خداست.
درست است؛ اما باید توجه داشت که وقتی کار انسان به حدی از غفلت و قساوت رسید که برای حفظ قدرت خود، در مقابل خدا بایستد و بخواهد دین خدا را از بین ببرد، وظیفه امام این است که این انسان را به مسیر الهی برگرداند. به همین دلیل است که امام حسین علیهالسلام مسئولیت داشت که به همراه خانواده خود قیام کند تا پس از شهادت آن حضرت، خانوادهاش پیام کربلا و مظلومیت حق را به گوش مردم دنیا برسانند.
درواقع برای نجات انسانیت باید هزینهای پرداخت میشد که همان شهادت امام حسین علیهالسلام و اسارت خانواده آن حضرت بود، تا مردم دنیا با شنیدن واقعه کربلا، حق را بشناسند و اهمیت دفاع از آن را بدانند. به عبارت دیگر خداوند برای نجات بشریت، چنین چیزی را مقدر فرمود.
در دفاع از دین خدا، زن و مرد تفاوتی با هم ندارند
در صحبتهایتان اشاره کردید که از هر دو طرف اعلام شد که برای حفظ باطل و حفظ حق، هیچ حدی رعایت نمیشود. این رعایت حد برای حفظ حق، مربوط به خانواده امام حسین علیهالسلام میشود؟ یعنی مضمون پیام آن حضرت این بوده که برای دفاع از دین خدا حتی خانواده خود را وارد صحنه هجرت و جهاد میکند؟
بله؛ درواقع رهبر نهضت وقتی یقین دارد که در راه حفظ حق کشته میشود و میداند که یاران او از یاران دشمن کمتر است، خانواده خود را به صحنه میآورد تا در برابر دشمن و برای همه انسانها در طول تاریخ اتمامحجت کرده باشد که حق مظلوم است و برای حفظ آن باید عزیزترینها را هم به صحنه آورد.
از طرف دیگر، از نظر اسلام در جریان دفاع از حق که وظیفه همه انسانها است، اینطور نیست که این امر به عدهای محول شده و بقیه استثنا شده باشند. بلکه از نظر اسلام امر دفاع از حق، امر عام و همگانی است و به همه انسانها اعم از زن و مرد و کوچک و بزرگ مربوط است. البته نحوه نصرت حق برای هر کسی ممکن است شکل متفاوتی با دیگری داشته باشد، یعنی مردها به یک شیوه و زنها به صورت دیگری از حق دفاع کنند. اما اصل حمایت از حق همگانی است و استثنایی ندارد.
چرا حضرت علی اصغر علیه السلام را شهید میدانیم؟
پس به همین دلیل است که حضرت علیاصغر علیهالسلام را در واقعه کربلا به شهادت رسید هم جزء افرادی میدانیم که از دین خدا و امام زمان خود دفاع کرد.
درست است که آن حضرت تنها به اندازه شش ماه سن داشت، اما واقعیت این است که آن حضرت به صحنه کربلا آمد تا از حق و ولایت الهی دفاع کند. بنابراین دفاع از حق به سن خاصی هم مربوط نمیشود تا جوانان به بهانه جوانی و افراد سالخورده به بهانه سن بالا از دفاع از حق دوری کنند.
همچنین حضور خانوادههای بنیهاشم و تعدادی از مادران و همسران اصحاب امام حسین علیهالسلام در واقعه کربلا این پیام را میرساند که حمایت از حق فقط به مردان مربوط نیست. یعنی زنها و بچهها هم وظیفه دارند از دین خدا دفاع کنند.
نمایش نقش زنان در دفاع از حق در میدان کربلا
نقش خانواده امام حسین علیهالسلام بعد از شهادت آن حضرت چه بود؟
در قیام کربلا که بنای آن بر برگرداندن انسانها بر محور حق و توجه به دین است، در دو بخش قرار گرفته است: یک بخش از شروع هجرت تا شهادت امام حسین علیهالسلام است و بخش دیگر در رابطه با نقشی است که خانواده آن حضرت به رهبری امام زینالعابدین علیهالسلام و حضرت زینب سلامالله علیها ایفا میکند که نقشی اساسی است.
پس از نظر اسلام، نقش زنان و خانوادهها در دفاع از حق و احیای دین خدا، نقش جنبی و حاشیهای نیست، بلکه نقشی محوری و مانند نقش مردان است. همین مورد در قیام عاشورا دقیقاً نشان داده شد. به این صورت که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و یارانش در سرزمین کربلا، رسالت دفاع از دین و بازگویی معرفت واقعه بزرگ عاشورا بر عهده خانواده آن حضرت قرار گرفت و ایشان به خوبی پیام عاشورا و اصلیترین محور حادثه کربلا و مظلومیت امام حسین علیهالسلام و یارانش را به تصویر کشیدند.
درعینحال سه سخنرانی که توسط حضرت زینب، حضرت امکلثوم و حضرت سکینه سلامالله علیهن که در شهر شام و کوفه انجام شد را میتوان یکی از حرکتهای مهم این نهضت دانست. این سخنرانیها بود که وجدان درونی مردم را به محاکمه میکشید و شرایطی به وجود آمد که یزید ملعون پس از آن دیگر نمیتوانست به این خانواده بیاحترامی کند.
درواقع مفهوم عبارت «کربلا در کربلا میماند اگر زینب سلامالله علیها نبود» در اینجا مشخص میشود که با حضور آن حضرت و خانواده ایشان بود که انسانها در طول تاریخ توانستند نسبت به این واقعه مهم شناخت پیدا کنند و حق را از باطل تشخیص دهند.
خانواده امام حسین(ع) از کوچکترین تا بزرگترین آنها عارف به حقیقت بودند
این در مورد خانواده بنیهاشم صدق میکند که آنها با ایمان محکمی که داشتند، حضورشان در کربلا توجیه میشود و رسالت ایشان در این واقعه به خوبی درک میشود. اما خانوادههایی از قومهای دیگری غیر از بنیهاشم هم در سرزمین کربلا جزء یاران حضرت بودند. به عنوان مثال وهب بن عبدالله کلبی، به همراه مادر و همسرش در کربلا حاضر شد و یا زهیر بن قین، کسی بود که به پیشنهاد همسرش دعوت امام علیهالسلام را پذیرفت.
این افراد هم طبعاً تحت تأثیر حضور خانواده امام حسین علیهالسلام هستند. به عبارت دیگر زمانی که یاران صادق و باوفای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام مشاهده کردند که آن حضرت برای دفاع از حق و دین خدا تمام افراد خانواده را به همراه آورده، آنها هم همین کار را کردند و از بردن خانواده به صحنه دفاع از حق و نمایش مظلومیت امام علیهالسلام خودداری نکردند.
جالب اینکه حضور این خانوادههای اهل معرفت بهاندازهای بود که در سرزمین کربلا دو زن به شهادت رسیدند. یکی از این دو زن مادر وهب بود. دیگری همسر عبدالله بن عمیر طبی بود که درحالیکه بر بالین شوهرش حاضر شده بود، آرزوی شهادت کرد و در همان موقع غلام شمر با عمودی بر سر او کوبید و او را به شهادت رساند.
نمونه دیگری از نقش خانوادهها در قیام کربلا، روحیه دادن به مجاهدان راه خدا بود. به عنوان مثال همانطورکه اشاره کردید همسر زهیر ابن قین طوری او را به اطاعت از امام حسین علیهالسلام تشویق کرد که او به کاروان امام علیهالسلام پیوست و در راه خدا شهید شد. این در حالی بود که زهیر ابن قین در ماجرای قتل خلیفه سوم از خاندان امام علی علیهالسلام دلچرکین شده بود.
امام، بیعت را از خانواده خود هم برداشتند
در جریان قیام عاشورا هر چه جلوتر میرفتند، مشکلات و سختیها بیشتر میشد. تا اینکه به آن شبی رسید که امام علیهالسلام چراغها را خاموش کرد و بیعت را از همه حتی از خانواده خود برداشت تا هر کسی که میخواهد برگردد و در این جنگ که نتیجه آن حتماً کشته شدن در راه خدا بود، شرکت نکند. سؤالی که مطرح میشود این است که خیلی از افراد برگشتند اما آن خانوادههایی که شرایط سخت و طاقتفرسای جنگ و تشنگی و اسارت را تحمل کردند، آیا هیچ گله و شکایتی از امام حسین علیهالسلام نکردند؟ چون در بعضی موارد اشاره میشود که خانوادهها از تشنگی و سختیها گله میکردند و در موارد دیگر تأکید میشود که هیچکس گلهای نکرد.
خانواده معظم امام حسین علیهالسلام از کوچکترین فرد تا بزرگترین آنها عارف به حقیقت بودند و آگاه بودند که رمز این هجرت و جهاد چیست. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که همه خانوادههایی که امام حسین علیهالسلام را یاری کردند، اعم از زن و مرد و کودک و مسن، همگی با اختیار خودشان در صحنه حاضر شدند و هیچ اجباری برای این کار نداشتند. درواقع خداوند همه را آزاد گذاشت تا به اختیار خودشان جهاد کنند و یا صحنه را ترک کنند.
پس تمام خانوادههایی که تا آخرین لحظه در این جنگ حضور داشتند، همه به اختیار خود از حق دفاع کردند نه اینکه کسی آنها را مجبور به این کار کرده باشد. به همین دلیل است که قیام امام حسین علیهالسلام با آن عظمت اجرا شد و رسالت خانوادهها و بازماندگان این جهاد هم هرچند با سختیهای فراوان، اما به خوبی سرانجام گرفت.
انتهای پیام/