تحلیلی درباره زمینههای رخداد قیام عاشورا با توجه به منابع حدیثی شیعه (۲)
یکی از زمینههای رخداد واقعه که از تحلیل نقلهای عاشورا به دست میآید، خوگرفتن افراد ذلیل و پست به حقارت و عدم تحمل آزادگی از سوی افراد آزاده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هرگاه به یک واقعه تاریخی با نگاه سطحی نگریسته شود و زمینهها و عوامل آن مورد کنکاش قرار نگیرد، ارزش و اهمیت آن به خوبی درک نخواهد شد و چه بسا آن واقعه، تکرار شده و پیامدهای آن گریبان افراد را در مقاطع تاریخی دیگر بگیرد. در مقابل، پرداختن عمیق و محققانه به زمینهها و بسترهای وقوع یک پدیده و اعمال نگرش ژرف به آن میتواند در عدم تکرار آن واقعه و پندگیری افراد جامعه نسبت به ابعاد مختلف آن بسیار تاثیرگذار باشد و سرنوشت ایشان را تغییر دهد.
نهضت عاشورا پدیدهای نیست که به یک باره رخ داده باشد؛ بلکه برخی از زمینههای مهم آن به پس از وفات پیامبر اکرم(ص) بازمیگردد. عبرتهای تاریخی که از این واقعه میتوان گرفت در جلوگیری از انحرافهای دینی ـ اجتماعی برای نسلهای پسین بسیار حائز توجه است.
مریم ولایتی کبابیان، استادیار گروه حدیث دانشگاه قرآن و حدیث شهرری، در مقالهای که آن را به صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، برخی از مهمترین زمینهها و عوامل رخداد نهضت عظیم عاشورا را استخراج و تحلیل کرده است که بخش دوم آن را در زیر میخوانیم.
*شناخت سطحی از دنیا
نقلهای متعددی نشان میدهد یکی از زمینههای رخداد قیام عاشورا عدم تشخیص مسیر صحیح بوده است. امام از تبعیت کورکورانه جاهلان در رنج است و به ایشان هشدار میدهد که به خاطر شناخت سطحی از دنیا و اعتماد به آن، از مسیر هدایت دور نشوند و قرآن و بیان واضح آن یعنی امام را ترک نکنند.
1.در نقلی از محمد بن ابوطالب آمده است: ... امام حسین علیه السلام در مقابل آن لشکر از خدا بیخبر قرار گرفت. یک نظر به صفهاى آنان که گویا سیل بود انداخت. یک نگاه هم به ابن سعد که در میان رجال کوفه ایستاده بود کرد و فرمود: سپاس مخصوص آن خدائى است که دنیا را دار فنا و زوال قرار داد و اهل آن را بعد از هر لحظه یک حالى داد. کسى فریب میخورد که دنیا او را فریب دهد. شقى کسى است که دنیا او را دچار امتحان نماید. مبادا این دنیا شما را فریفته نماید زیرا این دنیا امید کسى را که به آن دلبستگى داشته باشد قطع میکند و طمع هر کسى را که به آن طمع کند نابود میکند. من شما را این طور میبینم: براى امرى اجتماع کردهاید که خدا را براى آن به غضب آوردهاید و خدا نظر رحمت خود را از شما برگردانیده است و نقمت و عذاب خود را براى شما حلال کرده است، شما را از رحمت خود دور کرده است (ص 10).
2.شیخ مفید میگوید: ... امام حسین علیه السلام به عمر بن سعد فرمود: آیا تو مرا میکشى؟ تو گمان میکنى ابن زیاد زنازاده که پسر زنازاده هم هست تو را والى شهر رى و گرگان خواهد کرد. به خدا قسم تو بدین وسیله زندگى مبارکى نخواهى کرد زیرا این مطلب عهد و پیمانى است که بسته شده است. هر عملى که میخواهى انجام بده، زیرا تو بعد از کشتن من در دنیا و آخرت خوشى نخواهى دید! میبینم سرت در کوفه بر فراز نى نصب شده باشد و کودکان آن را هدف تیراندازى قرار خواهند داد و آن را غرض و هدف خویشتن قرار میدهند. (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 18).
3.در کتاب مناقب مینگارد: امام حسین علیه السلام به او فرمود: اى پسر سعد در آن هنگامى که تو این گروه را به سوى حق دعوت کردى و نپذیرفتند و به تو و یارانت دشنام دادند مستوجب عذاب شدند. پس اکنون چگونه خواهند بود که یاران نیکوکار تو را کشتهاند. سعد گفت: فداى تو شوم راست گفتى. آیا ما به سوى پروردگار خود نمیرویم که به برادران خود ملحق شویم؟ امام حسین فرمود: به جانب چیزى برو که از دنیا و آنچه در آن است براى تو بهتر خواهد بود، برو به طرف سلطنت و مقامى که از دست نخواهد رفت. سعد گفت: السّلام علیک یابن رسول اللَّه! صلّى اللَّه علیک و على اهل بیتک، خدا ما و شما را در بهشت جمع کند. امام علیه السلام فرمود: آمین! آمین! سپس سعد آمد و جنگ شدیدى کرد تا اینکه بر او حمله کردند و وى را شهید کردند. رضوان اللَّه علیه! (ص 39).
4.ابوالفرج میگوید: در کتب انساب ندیدم که محمّد بن على بن عقیل پسرى داشته باشد به نام: جعفر. نیز محمّد بن على بن حمزه گفته: على بن عقیل که مادرش ام ولد بود در روز عاشورا شهید شد. بعد از عبد الرحمن محمّد بن عبد اللَّه بن جعفر ابن ابىطالب براى جهاد خروج کرد و این رجز را میخواند:
نشکو الى اللَّه من العدوان
قتال قوم فی الردى عمیان
قد ترکوا معالم القرآن
و محکم التنزیل و التبیان
و اظهروا الکفر مع الطغیان؛
یعنى ما از دست دشمنان به خدا شکایت میکنیم. با گروهى کارزار میکنم که کورکورانه در راه پست میروند 2- آنان دستورات قرآن و بیان آن را ترک کردهاند و آیات محکمه قرآن و بیان آن را از دست دادهاند (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام) ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 53
**ایمان غیریقینی به پیامبر(ص)
یکی دیگر از عوامل و زمینههای رخداد قیام عاشورا، ایمان غیریقینی به پیامبر(ص) است که سبب شده در ظاهر سنت وی را تصدیق کنند اما در باطن به ایشان و خاندانش کافر شوند. در همین راستا به یکی از ابیات سرودههای منهال بن عمرو اشاره میکنیم که میگوید: "این امت چوبهاى منبر پیامبر خدا را بزرگ میشمارند؛ ولى فرزندان پیغمبر را پایمال میکنند" که جلوهای از همین ایمان غیریقینی است. به این نمونه دقت کنید:
در نقل محمد بن ابوطالب آمده است که امام خطاب به لشکر ابن سعد فرمود: ... خداى ما خوب پروردگارى است، ولى شما بد مردمى هستید. زیرا (به گمان خود) اقرار به طاعت کردید و به حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم ایمان آوردید، سپس پشت به ذریه و عترت پیامبر خود کردید و میخواهید آنان را شهید کنید. حقا که شیطان بر شما مسلط شده و شما را از یاد خداى بزرگ برده است. شما و این ارادهاى که دارید نابود شوید! إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. اینان همان مردمى هستند که پس از ایمان آوردن کافر شدند، نابود شوند گروه کافران! عمر بن سعد به یاران خود گفت: واى بر شما! جواب او را بگوئید، زیرا حسین پسر پدرش على است. به خدا قسم اگر حسین یک روز دیگر این طور در مقابل شما توقف کند و سخنرانى کند خسته نخواهد شد، پس با او سخن بگوئید (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 11) 1.
***عدم تحمل آزادگی و آزادمردی از سوی افراد حقیر
یکی دیگر از زمینههای رخداد واقعه که از تحلیل نقلهای عاشورا به دست میآید، خوگرفتن افراد ذلیل و پست به حقارت و عدم تحمل آزادگی از سوی افراد آزاده است.
1.شیخ مفید میگوید امام پس از آن که حسب خود را معرفی کرد خطاب به لشکر ابن سعد عرض کرد: واى بر شما آیا من کسى را از شما کشتهام که خون او را از من مطالبه کنید؟ یا مالى را تلف کردهام که عوض آن را بخواهید؟ یا جراحتى بر کسى وارد آوردهام که از من قصاص کنید!؟ آن گروه نابکار جوابى به آن حضرت ندادند! امام حسین علیه السلام فریاد زد: اى شبث بن ربعى! اى حجار بن ابجر! اى قیس بن اشعث و اى یزید بن حارث! آیا شما براى من نامه ننوشتید که: میوهجات ما رسیده و باغها سرسبز شدهاند. اگر تو بیائى نزد لشکرى مهیا خواهى آمد؟ قیس بن اشعث در جواب امام حسین گفت: ما نمیدانیم تو چه میگوئى. تو باید تحت حکومت عموزادگانت درآیى، زیرا آنان جز آنچه که تو دوست دارى با تو رفتار نخواهند کرد. امام حسین علیه السلام فرمود: نه به خدا قسم من نظیر شخص ذلیل دست به دست شما نخواهم داد و مثل غلامان زرخرید براى شما اقرار نخواهم کرد. سپس امام علیه السلام فریاد زد: اى بندگان خدا! من به خداى خود و به خداى شما پناه میبرم که به من آزارى برسانید من به پروردگار خود و پروردگار شما پناهنده میشوم از هر متکبرى که به روز حساب یعنى روز قیامت ایمان ندارد (ص 13).
2.محمّد بن ابوطالب و صاحب کتاب مناقب و ابن اثیر که گفته همه متقارب است میگویند: ... حُرّ همچنان میجنگید تا شهید شد، خدایش رحمت کند. یاران امام حسین علیه السلام بدن حرّ را در حالى پیش آن حضرت بردند که رمقى در بدن داشت. امام حسین علیه السلام دست مبارک خود را به صورت حرّ کشید و فرمود: آزاد مرد هستى، همانطور که مادرت این نام را براى تو نهاد: انت الحر فی الدنیا، و انت الحر فی الآخرة؛ یعنى تو در دنیا آزاد و در آخرت هم آزادى (ص 24) 2.
****بی وفایی و پیمان شکنی
تصور کنید بیوفایی اهل کوفه و پیمان شکنی ایشان زمانی رخ داده که هزاران نفر از اهل کوفه برای امام نامه نوشتهاند و بیعت ضمنی خود را با ایشان اعلام داشتهاند. هنگامى که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد از اکثر اهل آن بیعت گرفت. از سخنان امام چنین استنباط میشود که یکی از دلایل عمدۀ این عهد شکنی، وراثتی است و در نهاد ایشان تثبیت شده است هر چند از تذکرات پی در پی امام معلوم میشود که همین ویژگی وراثتی قابل اصلاح است و اگر سایر عوامل وجود داشته باشد میتوان از این خصیصه نیز اجتناب کرد وگرنه گفتن امام و تذکر ایشان بیهوده بود. از همینجا معلوم میشود که تا چه اندازه امر خودسازی در وجود انسان اهمیت دارد و باید سعی کند ویژگیهای منفی را به نسل پس از خود انتقال ندهد. به این نمونه دقت میکنیم:
1.در نقلی از شیخ مفید آمده است که حضرت به سپاه ابن سعد فرمود: ... آرى به خدا، بیوفائى در میان شما معروف است، رگ و ریشه شما به بیوفائى سرشته شده است، اصل و فرع یعنى پدران و فرزندان شما بیوفائى را به ارث نهاده و به ارث بردهاند، قلبهاى شما بر آن راسخ و ثابت شده است، سینه و قلب شما پوشیده شده، شما از لحاظ داغ بودن نظیر خبیثترین آشامیدنى هستید براى شخص مسافر و خبیثترین لقمه هستید براى کسى که آن را غصب کرده باشد! آگاه باشید که لعنت خدا بر آن افرادى است که پیمان شکن باشند. همان اشخاصى که قسمهاى خود را بعد از اینکه تأکید کردند شکستند، شما خدا را براى خود وکیل و کفیل قرار دادید به خدا قسم که شما همان افراد هستید (ص 15).
***** تاثیرپذیری از تفرقههای عصر پیامبر(ص)
برخی از صفکشیها و مرزبندیهای عاشورا، به جریانات عصر پیامبر(ص) در مسئله خلافت و جانشینی بازمیگردد. به این نقل دقت کنید:
شیخ مفید و صاحب کتاب مناقب مینگارند: وقتی نافع بن هلال بجلى براى قتال قیام کرد این رجز را خواند:
انا هلال البجلیّ- انا على دین على- و دینه دین النبى یعنى من از نسل هلال بجلى میباشم. من بر دین على هستم که دین او دین پیامبر است. مردى از بنى قطیعه براى مبارزه با او قیام کرد. شیخ مفید میگوید: نام آن مرد مزاحم بن حریث بود. وى میگفت: من بر دین عثمان هستم. نافع پس از اینکه به او گفت: تو بر دین شیطان هستى حمله کرد و او را کشت (زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام ( ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص: 32).
منبع
1.مجلسى، محمد باقر (1364)، زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، مترجم: نجفى، محمد جواد، تهران: اسلامیه.
2.سایر نمونهها را بنگرید صص 61، 138، 166، 180.
انتهای پیام/