از تمرینات تیم ملی کاراته در آسفالت و موزاییک تا موسسه قرن ۲۱ و بازگشت جلیلوند به ایران/ جعفری: نسل ما جاده صاف کن بود
محمد مهدی جعفری در گفتوگو با تسنیم از آغاز فعالیت در کاراته و نخستین اعزامهای بینالمللی این رشته تا حضور در فعالیتهای فرهنگی و موسسه قرن ۲۱ صحبت کرد.
مهدی منصرف- به گزارش خبرگزاری تسنیم، کاراته در سال 1342 توسط استاد فرهاد وارسته وارد ایران شد و در طول قدمت 58 ساله خود موفق به کسب افتخارات و دستاوردهای بزرگی برای ورزش ایران شد.
بدون شک در شکلگیری جایگاه فعلی این رشته، نسلها و افراد بسیاری زیادی نقش داشتند و هر کدام در طول این مسیر 58 ساله به سهم خود در جهت اعتلا و ارتقا جایگاه کاراته ایران در دنیا به ایفای نقش پرداختند.
رشته کاراته در المپیک توکیو به مهمترین آرزوی خود دست یافت و سرانجام فرصت حضور در المپیک، بزرگترین رویداد ورزشی دنیا را پیدا کرد و کاراته ایران نیز سهم خود را از این رویای دیرینه با کسب مدال طلای سجاد گنجزاده جشن گرفت.
محمد مهدی جعفری با به قول خانواده کاراته، رضا جعفری، یکی از پیشکسوتانی است که در نخستین سالهای حضور کاراته در ایران به این رشته علاقمند شد و این فرصت را پیدا کرد تا با پیراهن تیم ملی کاراته در اولین اعزامهای تاریخی این رشته حضور داشته باشد. جعفری البته برای اهالی هنر هفتم نیز نامی شناخته شد. او پس از بازنشستگی از کاراته در سالهای گذشته با افتتاح موسسه قرن 21 به پخش، ارائه و دوبله بسیاری از بهترین آثار سینمای دنیا اقدام کرد.
خبرگزاری تسنیم به بهانه حضور و افتخارآفرینی کاراته در المپیک توکیو با رضا جعفری گفتوگو پرداخته است که در زیر میخوانید:
آغاز فعالیت شما در کاراته از کجا شروع شد؟
سال 57 تحت تاثیر فیلمهای بروس لی به باشگاه تهران جوان رفتم و در رشته کونگفو ثبتنام کردم، اما پس از چند جلسه از استایل و فرم این ورزش خوشم نیامد. بعد شنیدم باشگاه دیگری به نام آکادمی کاراته در خیابان مطهری است که استاد وارسته در آن به آموزش کاراته میپردازد. بعد از حضور در این باشگاه از نظم و دیسیپلین کاراته خوشم آمد.
پس شما از شاگردان استاد وارسته هستید؟
نمیتوانم این را بگویم، اما با ایشان کاراته را شروع کردم. سه ماه در باشگاه ایشان حضور داشتم و فکر میکنم، سه یا چهار جلسه خود ایشان آموزش دادند. معمولاً کلاسهای مبتدی را کمربند رنگیهای استاد وارسته اداره میکردند. بعد از بازگشایی مدارس و سال تحصیلی از این باشگاه رفتم و در باشگاه سنسی احسانی ثبتنام کردم که سنسی سلیمانی آن را اداره میکرد و از آن زمان شاگرد ایشان شدم.
چند سال از حضور کاراته در ایران گذشته بود که شما فعالیت خود را در این رشته آغاز کردید؟
فکر میکنم کاراته از سال 1342 در ایران فعالیت خود را آغاز کرده بود و ما تقریباً نسل سوم این رشته بودیم. اگر سنسی اتحاد، سنسی سلیمی، سنسی وارسته و سنسی آرینخو را نسل اول بگویم، نسل دوم را سنسی سلیمانی، سنسی البرزی و سنسی شیرزاد تشکیل میدهند و ما نسل سوم هستیم.
در آن زمان در کاراته تیم ملی نیز داشتیم؟
در سالهای ابتدای انقلاب بسیاری از رشتهها مثل کاراته کنار گذاشته شده بودند و فدراسیونهای فعالی نداشتند. ما فقط به خاطر علاقه به هنرهای رزمی، ورزش میکردیم تا حدود سال 63، 64 که مجدداً مسابقات قهرمانی کشور برگزار شد.
اولین حضور تیم ملی کاراته در چه مسابقاتی بود؟
یک تیم ملی داشتیم که در مسابقات جهانی ماستریخت هلند در سال 1984 برای اولین بار شرکت کرد، اما نفرات این تیم بیشتر به جای کاراته کنترلی روی کاراته ضد و خوردی مهارت داشتند و موفق به کسب نتیجه نشدند. اولین تیم ملی که بر اساس سیستم مسابقه شکل گرفت در سال 66 بود که متاسفانه آن تیم را به مسابقات آسیایی اندونزی اعزام نکردند. آن زمان خیلی از تیمها با وجود تشکیل اردوها، در آستانه مسابقات اعزام نمیشدند.
چه زمانی به صورت رسمی به عضویت تیم ملی درآمدید؟
در سال 66، من، افشین کشاورز، مرحوم مهرداد قانع و امیر نامآور با کمربند قهوهای به عضویت تیم ملی در آمدیم، اما همانطور که گفتم به مسابقات اندونزی اعزام نشدیم. حتی برای ما کت و شلوار نیز دوختند، اما در نهایت به مسابقه نرفتیم. سال 67 اولین دوره جام وحدت در سالن افراسیابی برگزار شد و آن مسابقات اولین حضورم در قالب تیم ملی بود. یادم هست شش ماه قبل از جام وحدت کاراته، اولین دوره مسابقات تکواندو با حضور تیمهای خارجی در سالن افراسیابی برگزار شد و مردم به قدری از این مسابقات استقبال کردند که اصلاً امکان حضور در سالن وجود نداشت.
اولین اعزامی برون مرزی شما در چه سالی بود؟
یک سال بعد از جام وحدت یک تیم کامل از کاتا و کومیته به مسابقات دو قاره در استرالیا اعزام شد و سرانجام ما در یک رویداد بینالمللی شرکت کردیم. آن زمان مسابقات دو قاره(آسیا و اقیانوسیه) به نام آپوکو برگزار میشد. متاسفانه در آن مسابقات مدال نگرفتم. جالب است بدانید که در آن تیم من، علیرضا تاجیک و فریبرز جوانبخش که سه شاگرد سنسی سلیمانی بودیم، با خود ایشان به عنوان بازیکن هم تیمی بودیم. فریبرز جهانبخش و علیرضا تاجیک به عنوان دو ایرانی به فینال وزن 60- کیلوگرم رسیدند و تاجیک اولین مدال طلای آسیایی ما را دشت کرد. ما برای اولین بار در استرالیا، تاتامی را از نزدیک دیدیم، در حالی که در ایران روی آسفالت و موزاییک تمرین میکردیم. بهترین سالنهای ما سالنهای شمشیربازی و پنج سالن آزادی بودند که کف آن پارکت بود.
و اولین مدال شما؟
سال 70، نهمین و آخرین دوره مسابقات آپوکو در نیوزیلند برگزار شد و موفق به کسب یک مدال نقره تیمی و یک مدال برنز انفرادی شدم. در دیدار نیمهنهایی انفردی در ثانیههای آخر با یک وازاری به یک ژاپنی باختم تا امکان برگزاری دیدار نهایی بین من و حسین شعفی فراهم نشود. خوشبختانه حسین شعفی با برد کاراتهکای ژاپنی قهرمان شد.
آن تیم در مسابقات قهرمانی جهانی نیز شرکت کرد؟
سال 71 و بعد از سه دوره از غیبت تیم ملی ایران در مسابقات جهانی، ما در رقابتهای قهرمانی جهان 1992 در گرانادا اسپانیا شرکت کردیم. تیم فعلی کاراته ایران فوقالعاده است، اما در هر دورهای یک تیم طلایی وجود دارد و آن تیم واقعاً خوش استایل و دوست داشتنی بود. شعبان ساعدی، افشین کشاورز، مرحوم مهرداد قانع، علی نجفزاده، علیرضا سلیمانی، فریبرز جوانبخش، علیرضا تاجیک ، حسین شعفی و من اعضای آن تیم بودند.
متاسفانه در آن مسابقات نیز کاراته ایران در کسب مدال جهانی ناکام ماند.
بعد از بازگشت تیم ملی از مسابقات نیوزیلند، ما به نحوی دچار غرور کاذب شدیم و واقعاً تمرین خوبی برای مسابقات جهانی نداشتیم. موضوعی که باعث شد ما در اسپانیا مدالی را کسب نکنیم. در حالی که دو سال پیش از مسابقات اسپانیا ما برای حضور در مسابقات جهانی مکزیک واقعاً تمرینات خوبی انجام داده بودیم که متاسفانه آن اعزام نیز ساعاتی قبل از پرواز کنسل شد. در 8 سال حضور عضویت در تیم ملی تنها به سه مسابقه اعزام شدیم و بیشتر اعزامهای ما کنسل شد. فریبرز جوانبخش تنها کسی بود که برای مسابقات جهانی اسپانیا خوب تمرین کرده بود، اما حقش را خوردند و اجازه ندادند اولین مدال تاریخ کاراته ایران در مسابقات جهانی را کسب کند.
چه تفاوتی میان کاراته آن زمان و حال حاضر وجود دارد؟
در ابتدا باید بگویم نمیشود گفت کاراته در کدام مقطع بهتر بوده است. روزگار عوض شده است، اما کاراته آن زمان خشنتر بود و تنوع تکنیکی بیشتر بود، اما در حال حاضر روی چند تکنیک امتیاز رد و بدل میشود. خیلی خوشحالم که در حال حاضر این همه مسابقه برگزار میشود و بچهها پرچم کاراته ایران را حفظ کردند.
چه زمانی کاراته را کنار گذاشتید؟
سال 73 آخرین مسابقه خود را در قالب تیم تهران در مسابقات استانبول انجام دادم. آن مسابقات آخرین رقابت رسمیام بود، اما همچنان کاراته کار میکردم. باز هم میتوانستم کاراته را ادامه بدهم، اما اتفاقاتی بین بزرگان کاراته افتاد و ما مجبور به کنار گذاشتن کاراته شدیم، اما هیچ دلخوری بابت آن ندارم.
این اختلاف بین چه کسانی بود؟
حبیبالله ناظریان در آن زمان ریاست فدراسیون کاراته را برعهده داشت. من و ناظریان در مسابقات سال 1366 اندونزی هم تیمی بودیم. ناظریان در آن مقطع با سنسی آرینخو، احسانی و سلیمی دچار اختلافاتی شد و تیم اصلی کاراته را کنار گذاشت و یک تیم جدید انتخاب کرد. البته در حال حاضر با ناظریان دوست هستم و هیچ اختلافی نیز ندارم. باید یک بار نیز پای صحبت ایشان بنشینم تا دلیل آن تصمیم را از زبان خودشان نیز بشنوم. این در حالی است که من در آن زمان 29 ساله بودم و تازه درها برای اعزام باز شده بود. به هر حال ما رفتیم و خدا را شکر تیمهای بعدی نیز موفق بودند.
اعضای تیم ملی بعد را به یاد دارید؟
فکر میکنم سعید آشتیان، مرحوم علی شاطرزاده و مهدی عموزاده بودند. از تیم قبلی فقط وحید خواجه حسینی باقی ماند و سایر بچهها رفتند. چند نفر از اعضای آن تیم به ژاپن و آمریکا رفتند و بقیه نیز کاراته را رها کردند. آن تیم به مرور زمان تغییر نکرد، بلکه به یک بار همه عوض شدند.
هیچ وقت افسوس کنار گذاشتن از تیم ملی را نخوردید؟
هیچ وقت افسوس نخوردم و اعتقاد دارم دنیا برای جوانها است. یک دورهای من در تیم ملی بودم و بعد بازیکنان دیگر آمدند و این تغییر نسل همیشه ادامه خواهد داشت.
از اینکه آن تیم فراموش شده است، ناراحت نیستند؟
ما نسل سوم کاراته بودیم، اما جز اولین تیمهای ملی تاریخ کاراته ایران بودیم. شاید بتوانم ناراحتی خود را از این اتفاق با جنبش زنده باد کاراتهای که در سالیان اخیر آغاز کردم، جبران کنم. به هر حال ما جای پایی در این کاراته داشتیم، اما آن جای پا محو شد و نسل فعلی نیز ما را نمیشناسد. دو سال پیش که بعد از 17 سال، مسابقات جهانی اسپانیا را از نزدیک دیدم، بچههای تیم ملی اصلاً من را نمیشناختند. آن نسل، نسل سوخته بود و اصلاً به مسابقات زیادی نرفت. به نوعی آن تیم جاده صاف کن تیمهای بعدی بود. ما روی موزاییک تمرین کردیم و بدون هیچ کسر شانی در مسابقات محلات نیز شرکت میکردیم.
پس از سالها دوری از کاراته، چه اتفاقی باعث شد دوباره به کاراته برگردید و حتی در مسابقات بینالمللی نیز شرکت کنید؟
سنسی سلیمانی در این 17 سال هر چند وقت یک بار برای حضور در تمرین تماس میگرفت و من هر بار میگفتم که میآیم. چند ماه قبل از مسابقات جهانی 2019، علیرضا تاجیک، هم تیمی سابقام که در آمریکا زندگی میکند، تماس گرفت که برای تماشای مسابقات و تجدید دیدار به اسپانیا برویم. در نهایت رفتم و در آنجا بعد از 17 سال دوباره لباس پوشیدم و تمرین کردم و باز هم خوشم آمد. در بازگشت به ایران با سنسی سلیمانی تماس گرفتم و گفتم میخواهم بیایم تمرین کنم. بعد از مدتی تمرین پیش دوستان، ایده روز کاراته شکل گرفت و در حین تمرین و دویدن نیز شعار "زنده باد کاراته" به ذهنم رسید.
شما در بازگشت به مسابقات نیز رفتید؟
بعد از پایان برگزاری روز کاراته، یک بار با استاد صافی نشسته بودیم و ایشان اعلام کردند که قصد دارند تیم سبک شوتوکان خود را به ژاپن ببرند. به شوخی گفتم که من هم میآیم، اما دیدم موضوع جدی شد و اسمم در لیست نفرات اعزامی است. دو ماه به صورت حرفهای تمرین کردم و نتیجه آن نیز کسب مدال طلا در رده سنی 50 تا 55 سال مسابقات در ایپون کاراته بود. روز دوم مسابقات نیز با وجود پیشنهاد دوستان برای عدم حضور در مسابقات جیو کومیته در این مسابقه نیز شرکت کردم. مسابقات جیو کومیته بسیار خطرناک است و در تایم 2 دقیقهای و بدون توقف و یامه برگزار میشود. در جیو کومیته نیز در رده سنی بالای 40 سال برنز گرفتم. در سال 2020 نیز در مسابقات جام ایران زمین با تیم دال در رده بزگسالان و نه پیشکسوتان، با مهدی خدابخشی، سامان حیدری و علی مسکینی شرکت کردم و آنجا نیز طلا گرفتیم. البته من یک مسابقه دادم، اما در این رده نیز پس از سالها بازی کردم.
پشت شعار "زنده باد کاراته" هدفی وجود دارد؟
خیلیها گفتند که دنبال ریاست فدراسیون هستم. هیچ هدفی پشت شعار "زنده باد کاراته" وجود ندارد، جز فلسفه دوستی، رفاقت و کنار گذاشتن اختلافات برای جمع شدن و دوباره از تمرین کاراته لذت بردن. تمرین کاراته برای من لذت بخش است، نه داشتن دان و ریاست سبک. ما همه ورزشکار هستیم و دوست داریم از تمرین کردن لذت ببریم و این انرژی را به خانواده کاراته منتقل کنیم. این قشنگترین تعریف از فلسفه "زنده باد کاراته" است.
کاراته در توکیو رنگ المپیک را دید و ما موفق به کسب یک مدال طلا شدیم. به عنوان یکی از پیشکوستان این رشته فکر میکنید یک مدال حق کاراته ایران را ادا کرد؟
چون مدال المپیک است و باید آن را در مسابقات معتبر المپیک با رشتههای کشتی و دیگر رشتهها مقایسه میکنیم باید بگویم، بله، اما وقتی پیشینه و قدرت کاراته ایران را در دنیا میبینیم باید بگویم، نه. همان روز مسابقه سجاد در یک مصاحبه تلویزیونی گفتم که مطمئن باشید امروز مدال میگیریم. پیشبینی ما مدال بود و ما یک مدال کسب کردیم که خوشبختانه خوشرنگترین آن بود. کسب یک طلا بهتر از دو نقره است و باعث رشد کاروان ایران در جدول توزیع مدالها نیز شد.
نقش شهرام هروی را در موفقیتهای کاراته ایران چطور ارزیابی میکنید؟
خیلی پررنگ است و برخلاف ادعاها، هروی یک مربی بادانش است که از مدیریت بسیار خوبی نیز برخوردار است. جوانان حاضر در تیم ملی از نقاط مختلف ایران هستند و مدیریت این نفرات یک هنر بزرگ است. در تیم ملی رفاقت خوبی وجود دارد و مشاهده کردید با وجودی که پورشیب سهمیه المپیک را از دست داد و گنجزاده المپیکی شد، اما در اردو حاضر شد و تا روز آخر با او تمرین کرد. اتفاقی که یاد دوران علیرضا سلیمانی و رضا سوختهسرایی را زنده کرد. اینها نشان دهند مدیریت درست در تیم ملی است.
چگونه از ورزش رزمی کاراته مسیر شما به سمت سینما و موسسه قرن 21 افتاد؟
از بچگی عاشق فیلم دیدن بودم و این فیلم دیدن در تمام سالهای حضور در تیم ملی نیز ادامه داشت. حتی دو روز قبل از مسابقات نیوزیلند با حسین شعفی رفتیم فیلم ترمیناتور 2 را دیدم و نتوانستم لباسهای کاراته خود را از خشکشویی بگیرم و به خاطر فیلم دیدن با لباس استاد خندان مبارزه دادم. این فیلم دیدن و علاقه به دوبله تا سال 78 ادامه داشت که دولت فعالیت ویدیویی را برای بخش خصوصی آزاد کرد. من نیز بر اساس علاقه به دنبال افتتاح موسسه افتادم. سه موسسه تصویر دنیای هنر، پرده نقرهای و سوره افتتاح شده بودند و من به عنوان چهارمین موسسه با کلی دوندگی موسسه قرن 21 را با رحمتی که آن زمان شریکم بود، افتتاح کردم.
چگونه با مرحوم چنگیز جلیلوند آشنا شدید؟
سه سال قبل از افتتاح موسسه با ایشان زمانی که به ایران آمده بودند، آشنا شدم و این ارتباط تا زمان فوت ایشان ادامه داشت. بعد از افتتاح موسسه با جلیلوند تماس گرفتم و کارهای هماهنگی را برای بازگشت او انجام دادم. جلیلوند نیز پس از سالها به ایران بازگشت. با افتتاح موسسه قرن 21، انقلابی در ورود فیلم خارجی به ایران انجام شد، چرا که کسی به دنبال ورود فیلم خارجی نبود. تا آنزمان موسسات یا از فارابی و یا از تلویزیون فیلم میخریدند و اقدام به خرید نمیکردند. ما اولین جایی بودیم که به فرانسه رفتیم و قرارداد 40 فیلم مهم را بستیم و حق رایت فیلمهای بیمار انگلیسی، شکلات و ترمیناتور را واقعا خریدیم. سه بازار اصلی کن، برلین و لسآنجلس برای خرید فیلم وجود دارد و تقریباً در تمام سالهای فعالیت به کن رفتم و فیلم خریدم. ما همه را میخریدیم و وزارت ارشاد اصالت حق رایت را محرز میکرد و ما دوبله و سانسور میکردیم و توزیع میکردیم.
در دوران فعالیت جدی موسسه قرن 21 چه تعداد فیلم خریدید؟
ما 1300 فیلم پخش کردیم و بالای 1000 فیلم را خریدیم. فیلمهای زیادی به سازمان صدا و سیما فروختم به خاطر علاقه به کاراته بالای 200 فیلم رزمی با انگیزه تشویق جوانان به ورزشهای رزمی خریدم. چون خودم با فیلم رزمی علاقمند به ورزش شدم و در پاسخ دوستانی که میگفتند چرا مربیگری نمیکنم، همیشه میگفتم کار خود را با ورود فیلمهای رزمی انجام میدهم. موسسه قرن 21 در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر به عنوان برترین موسسه دهه 80 انتخاب شد.
انتهای پیام/