زمزمه جنگ-۴|صدام کجا ترسید؟/تحولات سیاسی در کشور و پیروزی در میدان نبرد
رژیم بعث عراق پیشنهاد داده بود که نیروهای خود را از ایران خارج کند و غرامتهای ناشی از جنگ را نیز بپردازد اما از تشکیل یک هیأت بسیار دلنگران بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دفاع مقدس گنجینهای از ایستادگی، استقامت و ایثار و از خودگذشتگی مردان و زنان غیرتمند و متعهد ایران در برابر حمله ناجوانمردانه دشمن به این مرز و بوم است. همزمان با هفته دفاع مقدس، مهمترین وقایع سالهای دفاع و حماسه را روایت خواهیم کرد. بخش دوم این روایت را بخوانید:
* «خرمشهر سقوط کرد»
در 23 مهرماه، پادگان دژ به تصرف عراق درآمد تا منطقهی شمال خرمشهر به کنترل کامل دشمن دربیاید. در همین روزها، مسجد جامع همچنان مرکز مقاومت مردم برای نجات خرمشهر بود. هرچند حمایتی از آنها از سوی دولت در کار نبود، اما با توجه به تلفات و زخمیهایی که میدادند، باز جانانه به دفاع میپرداختند و همین امر سبب شد تا فرماندهان دشمن در جلسهی مورخ 27/7/1359 تصرف هرچه سریعتر پل خرمشهر را خواستار شوند. به همین دلیل پیشروی به سمت مرکز شهر و مسجد جامع آغاز شد تا اولاً بعد از رسیدن تدارکات احتمالی به نیروهای مدافع خرمشهر جلوگیری و ثانیاً مقاومت برای نجات شهر شکسته شود. تحرکات دشمن بالاخره نتیجه داد و روز دوم آبان ماه سال 1359، یکی از تلخترین اخبار سالهای معاصر کشور، منتشر شد؛ «خرمشهر سقوط کرد».
اشغال خرمشهر، تنها اتفاق مهم در روزهای نخستین جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نبود. گروههای مسلح مردمی برای دفاع از کیان کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی از همان آغازین روزهای جنگ برای دفاع مقدس تشکیل شدند.
نیروی دریایی ارتش اقدام به انهدام سکوهای نفتی العمید و البکر در خلیج فارس کرد تا ضمن وارد کردن خسارت به صادرات نفت عراق، دشمن را با این واقعیت آشکار کند که فرزندان ایران اسلامی و پیروان خمینی کبیر (ره) اجازه ترکتازی به هیچ مهاجمی را نخواهند داد. نمونهی آن دفاع جانانهی مدافعان خرمشهر بود که با دست خالی و سلاحهای بعضاً دستساز، نفوذ گردانهای سراپا مسلح و زره پوشیده را با دردسر مواجه سازند. تصرف خرمشهر برای ٢ روز و تنها با ٢ یگان پیشبینی شده بود که این مهم پس از 34 روز و با حضور 14 گردان و یک لشکر اتفاق افتاد. دفاع جانانهی مردمی برای نجات خرمشهر از سقوط، داستانی به بلندای تاریخ جنگ دارد و این رشادتها خرمشهر را برای سالهای متمادی به خونینشهر تبدیل کرد.
همچنین باید به عملیات نیروی هوایی ارتش در به پرواز درآوردن 144 فروند هواپیما و حمله به مراکز حساس و استراتژیک عراق اشاره کرد که در بسیاری مواقع موجبات بهت و حیرت ارتش عراق و کارشناسان نظامی دنیا را فراهم ساخت.
* عقبنشینی صدام پس از آنکه به خواسته خود نرسید
در حقیقت این اقدامات خودجوش و برخواسته از ایمان مردم سبب شده بود که ارتش عراق نسبت به برنامهریزیهای احساسی خود به دیدهی تردید بنگرد. صدام که عنوان کرده بود تنها در یک هفته پایتخت ایران را تصرف خواهد کرد، در تاریخ 7/7/1359 و یک هفته پس از تهاجم سراسری به مرزهای غربی ایران در سخنانی خطاب به مردم کشورش گفت: «عراق به مقاصد ارضی خود نایل شده و کشورش مایل است خصومتها را کنار گذاشته و به مذاکره بپردازد.» (سیری در جنگ ایران و عراق ـ 1/ خونینشهر تا خرمشهر/ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ/ محمد درودیان/ صفحهی 50)
صدام در حالی این سخنان را به زبان آورد که روزنامهی گاردین نوشته بود: «عراق نه به پیروزیهای قابلتوجهی دست یافته و نه به پیروزیهای سطحی.»
شکست استراتژی عراق در تهاجم به ایران علیرغم پیشرویهای کم و بیش ارتش بعثی از جمله عوامل اعلام درخواست آتشبس از سوی صدام حسین بود. تناسب نداشتن توانایی عراق با اهداف زمانبندی شده نیز از دیگر عوامل ناکامی عراق به حساب میآید.
دلیل دیگر نیز که باید در محاسبات علت آتشبس یکطرفه لحاظ شود، روحیه و ایمان جان برکفان برای حفظ و صیانت از ایران و انقلاب اسلامی و گوش سپردن به فرامین رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) است.
در نتیجه، گزارشهای دستگاههای اطلاعاتی عراق، استکبار و عرب مرتجع، بند «دفاع جانانهی مردمی و ایثار و از خودگذشتگی سپاهیان و ارتشیان و بسیجیان» را کم داشت و با آغاز جنگ، نقش این عنصر مهم و اساسی هویدا گشت.
* اعتراف یکی از فرماندهان ارتش عراق مبنی بر شکست
همین عوامل سبب شد تا یکی از فرماندهان ارتش عراق بگوید: «صدام، وقتی درخواست آتشبس را در روز 28/9/1980 ابراز کرد، کاملاً متقاعد شده بود که ارتش عراق توانایی انجام وظیفه را ندارد.» (تحلیل نبردهای بین ایران و عراق / واحد اطلاعات ستاد کل سپاه پاسداران / ص 8)
البته ناگفته نماند که اعلام آتشبس حضور بر سر دوراهی بازگشت عراق به مواضع پیش از درگیریها و پذیرش دوبارهی قطعنامه 1975 الجزایر یعنی شکستن ابهت صدام و یا اصرار بر حفظ موضع موجود برای وادار ساختن جمهوری اسلامی برای مذاکره سیاسی بود که ایران آن را به هیچ عنوان نمیپذیرفت. به همین دلیل ارتش عراق پس از تصرف خرمشهر و آغاز فصل سرما و بارندگی بدون هیچ هدف مشخصی به تحرکات خود ادامه داد و به ایران این اجازه را داد تا با سر و سامان دادن به اوضاع داخلی خود، زمینه را برای مقابله با تجاوزگریهای عراق مهیا سازد. بدین ترتیب عملیات خرد و کوتاهمدت و نبردهای گروهی بین نیروهای دو طرف شهرهای مرزی صورت میگرفت.
* ارتش و سپاه دو فرشته عذاب برای رژیم بعث
انجام 3 عملیات با مشارکت ارتش، سپاه و نیروهای مردمی برای عقب نشاندن قوای دشمن درتاریخ های 23 مهرماه، 20 دی ماه سال 1359، عمدهی فعالیت نیروهای نظامی کشورمان در این بازهی زمانی بوده که نتیجهای دربرنداشت و هویزه نیز به دست نیروهای عراقی درآمد.
در اسفندماه سال 1359 نیز، نیروهای سپاه در محور سوسنگرد اقدام به سلسله عملیاتهای محدودی با نام حضرت مهدی (عج) انجام داد که با حمایت توپخانهی ارتش صورت گرفت و با باور شکسته شدن بنبستهای سیاسی، رهاوردهای نظامی را برای ایران به همراه داشت. آغاز عملیاتهای حضرت مهدی (عج) در 26 اسفند سال 1359 شروع عملیاتهای موفق در مناطق مختلف خوزستان بود.
* وقایع جنگ در سال 1360
سال 1360، سال آغاز بازپسگیری سرزمینهای اشغالشده توسط ارتش بعثی به دست دلاورمندان ایران اسلامی بود. سالی که در آن بارها قلب امام (ره) از فتوحات سپاه اسلام راضی و خشنود شد و سرتاسر ایران، بسیجی عمومی برای دفاع از کیان نظام اسلامی و خاک میهن شکل گرفته بود.
عراقیها، غافل از اینکه جوانان مرز و بوم ایران دارای ایمان سرشار از اعتقاد به دین و نظام کشور هستند، دچار نوعی رخوت بودند و چون برنامهای برای چگونگی پیگیری جنگ، بعد از شکست خوردن در اندیشهی اولیه، مبنی بر اشغال ایران تنها در چند روز و ساعت نداشتند، این رخوت و سکون در جبههها بیشتر نمایان شد.
آنها با این ذهنیت که ایران فاقد توان لازم برای ادامهی جنگ است، به دنبال فرسایشی شدن جنگ بودند تا سرزمینهای اشغال شده تدریجاً و با حمایت دولتهای غربی و عربی به عراق الحاق شود.
برای این کار البته نیمنگاهی هم به جریانات سیاسی داخل کشور دوخته بودند. گروههای ضدانقلاب که نفوذشان حتی به نهاد ریاست جمهوری نیز رسیده بود و ابوالحسن بنیصدر را در رأس امور اجرایی کشور در اختیار داشت، تحرکاتی در داخل کشور به راه انداخته بودند که سود آن را ارتش عراق میبرد؛ اما ایجاد گروههای مقاومت و مدافع و حضور پررنگ سپاه و بسیج در کنار نیروهای ارتشی در جنگ، معادلاتشان را برعکس خواستههای رژیم بعث عراق چید و توان نظامی ایران، چهرهی مدافع و ایثارگر خود را به نمایش گذاشت.
در داخل، نیروهای چپ اسلامی، مارکسیستها و لیبرال، از دل انقلاب و امور حساس و اجرایی رانده شده بودند و چهرههای انقلابی و مردمی جای آنها را گرفته بودند.
* از استیضاح بنیصدر تا عزم عمومی برای دفاع از کشور
با استیضاح بنیصدر، دیگر بوی خیانتی بر رأس برنامههای نظامی که تا آن زمان تحت فرماندهی او فعالیت میکرد، شنیده نمیشد. چهرههای دلسوز نظام و انقلاب با حکم امام (ره) و به نمایندگی از امام (ره) در ستاد مشترک نیروهای مسلح به شور و مشورت پرداخته و امکانات کشور را تا حد امکان برای پیشبرد برنامههای نظامی به جبههها گسیل میداشتند.
از سویی دیگر، ایران که جامعهی بهتزدهی نیمهی سال 1359 نبود و عزمی عمومی برای دفاع از آرمانهای انقلاب و کیان سرزمینی ایران ایجاد شده بود.
عزمی که در آن روح ایثار و فداکاری و شهادتطلبی موج میزد و امام راحل (ره) در سخنرانی مهم خود در تاریخ 8/9/1360 «روحیهی بزرگ»، «قلوب سرشار از ایمان»، «اخلاص» و «روح شهادتطلبی» مردم را «فتح الفتوح سربازان حقیقی ولیالله الاعظم (عج)» دانستند. (صحیفه نور: جلد 15)
این عزم جدی مردم به تقویت ارکان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گسترش سازمان رزم این نهاد انقلابی انجامید. سپاه توان خود را افزایش داد و ظرفیت به کارگیری متمرکز نیروهای مردمی را ایجاد کرد و در مدت کوتاهی، 4 تیپ سازمانی، که هر کدام دارای ٨ تا 12 گردان بودند را شکل داد.
همزمان با جابهجایی فرماندهان کل قوا به رهبر کبیر انقلاب اسلامی، سیاستهای نظامی هم رنگ و بویی انقلابی گرفت. مقدمات همکاریهای گستردهی ارتش و سپاه فراهم شد. شهید کلاهدوز از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و شهید نامجو از ارتش جمهوری اسلامی، طراح عملیات مشترکی بودند که ثامن الائمه (ع) نام گرفت. این نخستین عملیات مشترک این دو نهاد نظامی بود که خط بطلانی بر تبلیغات معاندین، مبنی بر وجود اختلاف بین سپاه و ارتش کشید.
* شهادت نقطه دلخواه رزمندگان ارتش و سپاه/ ماجرای سانحه هواپیمای فرماندهان ارشد نیروهای مسلح
شهادت، این معنویترین هدیهی الهی به رزمندگان اسلام، اخوت میان سپاه و ارتش را بیش از پیش کرد. هواپیمای حامل فرماندهان ارشد نظامی سپاه و ارتش، هنگام بازگشت از منطقهی عملیاتی ثامن الائمه (ع) دچار سانحه شد و نام شهیدان سرلشگر فلاحی، سرتیپ فکوری، سرتیپ نامجو و برادران کلاهدوز و جهانآرا در دفتر ایثار و از جان گذشتگی ایران اسلامی به ثبت رسید. (این حادثه در تاریخ 7/8/1360 رخ داد) این اتفاق تلخ هرچند ضایعهای جبران ناپذیر شمرده میشود؛ اما پیوند عمیق معنوی بین سربازان ارتش و رزمندگان سپاه، از برکات آن بود.
این دوره، تولد روحیهی شهادتطلبی، میان سربازان امام (ره) بود که به خلاقیت و ابتکار عمل نیروهای سپاه انجامید. این روحیه به همراه تخصص و تجهیزات ارتش، وضعیت جبهه را به نفع ایران تغییر داد. تا پیش از آن، وجود امکانات و پتانسیلهای لازم در جبههها، نتوانسته بود، به آزادی سرزمینهای اشغالی یاری برساند؛ اما با تغییر اوضاع سیاسی و برنامههای کلان نظامی، خلاقیت و ابتکار در جبههها حاکم شد که تغییر توازن نظامی به سود جمهوری اسلامی از دستاوردها و آثار بزرگ آن بود.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این باره میگوید: «یکی از اشکال ظهور و حضور نیروهای مردمی و سپاه که از اهمیت ویژهای برخوردار است، مسئلهی ابتکار و تاکتیکهای جدید است. حضور نیروهای مردمی در جنگ، پاسخی بود که در صحنه و عمل، به ناتوانی روشهای کلاسیکی که تاکنون به نتیجه نرسیده بودند، داده شد. اولین اقدام آنها با ابتکاراتشان صورت گرفت.» (سند شماره 31402 / پ. ن مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ)
این تحولات به طور آشکار در داخل کشور رخ میداد. حضور مردم در جبههها برای دفاع از سرزمین آبا و اجدادیشان هر روز پررنگتر میشد. نیروهای ضدانقلاب، از کشور رانده شده بودند و انقلابیون زمام امور را در دست داشتند.
* ثامنالائمه و شکستهای پیدرپی رژیم بعث
اتحادی همهجانبه بین سپاه و ارتش ایجاد شده بود و عملیات ثامن الائمه (ع) در دست طراحی بود. با این حال عراق، باور پیشین و روزهای آغازین جنگ را داشت و در ثامن الائمه (ع) تنها به نظارهگری پرداخت و اسارت نیروهایش و به غنیمت درآمدن تجهیزاتش را شاهد شد. این عملیات را، اولین و بزرگترین ضربهی روانی به دشمن میتوان به شمار آورد.
البته، عملیاتهای نظامی در سال 1360، با عملیات ولایت فقیه، آغاز شد. چند روز پس از حذف بنیصدر، این عملیات در روز 23 خردادماه با رمز «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا» آغاز شد. محدودهی عملیات در جبههی آبادان و محور دارخوین بود. امام (ره) پیش از آن دستور داده بودند که: «حصر آبادان باید شکسته شود.» و عملیات ولایت فقیه، که کارشکنیهای بنیصدر، مانع انجام میشد، اولین اقدام برای شکستن این حصر بود و در ادامه، ستاد مشترک سپاه و ارتش، عملیات ثامن الائمه (ع) را طراحی کرد که در تاریخ 5 مهرماه آغاز شد که نتایج درخشانی از جمله پاکسازی شرق رودخانهی کارون از حیث نیروهای دشمن و شکستن محاصرهی آبادان به همراه داشت.
محاصرهی آبادان، در حقیقت برگ برندهی عراق در چگونگی تعیین سرنوشت جنگ بود. امام راحل (ره) با اشراف به این موضوع، تأکید مؤکد بر شکستن حصر آبادان داشتند. حضرت آیتالله خامنهای، نمایندهی امام (ره) در شورای عالی دفاع، هماهنگیهای لازم برای بسیج نیروها و امکانات لازم را انجام میدهند و چندی نمیگذرد که تکبیر پیروزی سربازان اسلام به گوش جهانیان میرسد. حال چرا، این پیروزی، بسیار ارزشمند توصیف شده است؟
تداوم محاصرهی آبادان یک دستاورد بزرگ برای عراق بود تا از نتایج سیاسی آن بهره ببرد و جمهوری اسلامی را تسلیم خواستههای خود کند؛ اما ثامن الائمه (ع) برگ برندهی رژیم بعث عراق را از بین برد تا این رژیم و متحدان غربی و شرقی و عربیاش، نتوانند با اهرم فشار و لابیهای سیاسی، خواستههای خود را به جمهوری اسلامی تحمیل کند. علاوه بر آن و افت فاحش روحیهی ارتش بعثی، اسرای عراقی پرشمار و تجهیزات جنگ بیشماری نصیب رزمندان اسلام شد.
پیروزیهای ارزشمند در دو عملیات ولایت فقیه و ثامن الائمه (ع) معادلات ارتش عراق به هم ریخت. حالا، ارتش بعثی دیگر احساس امنیت قبلی را در خاک ایران نداشت و ضعفها و آسیبهایش بیش از پیش نمایان شد.
در عین حال بالا رفتن روحیه و خودباوری رزمندگان اسلام و اعتقاد متقابل نیروهای نظامی کلاسیک و نیروهای مردمی و انقلابی که با همکاریهای خود فتحی بزرگ انجام داده بودند، از دیگر آثار مثبت این عملیاتها بود.
این پیروزیها همچنین سبب شد تا فرماندهان سپاه و ارتش به طور جداگانه به اتخاذ استراتژیهای عملیاتی بپردازند و حاصل جلسات خود را در نشست مشترک مورد بحث قرار دهند.
نتیجهی این نشست مشترک، 12 طرح عملیاتی با نام کربلای 1 تا کربلای 12 بود که به شورای عالی دفاع ارایه شد. در این طرح بر موارد زیر تأکید شده بود:
1) بهرهگیری از همهی امکانات و ابتکارات در جنگ (اصل تمرکز قوا)
2) انهدام نیروهای دشمن و بیرون راندن آنها از میهن اسلامی
3) صرفهجویی در قوا و آزادسازی نیروهای خودی
4) آماده شدن برای حملههای تعیینکننده و نهایی (سیری در جنگ ایران و عراق ـ 1/ خونینشهر تا خرمشهر، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، صفحهی 72)
این طرحهای عملیاتی، به گونهای طرحریزی شده بود که بر اساس اصل صرفهجویی، در قوا، بلافاصله پس از هر عملیات، خط پدافندی خودی احتیاج به نیروی کمتری برای تأمین داشته باشد. با تدوین این طرح، عملیات بزرگ دیگری نیز تدوین شد که شورای عالی دفاع، اجرای آن را در اولویت قرار داد.
عملیات غرورآفرین طریقالقدس که از جمله افتخارآمیزترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس است. این عملیات دو ماه پس از عملیات ثامن الائمه (ع) طراحی شد و در تاریخ ٨ آذرماه به اجرا درآمد. طریقالقدس دارای ویژگیهای شایانی بود، از جمله: افزایش وسعت منطقهی عملیات، گسترش اهداف عملیاتی، افزایش ظرفیت سازماندهی نیروهای مردمی و اتخاذ تاکتیک ویژه که نشان از روحیهی خودباوری رزمندگان اسلام داشت.
این عملیات در منطقهای بیش از ٢ برابر منطقهی عملیاتی ثامن الائمه (ع) برگزار شد. انتخاب این وسعت، برای رسیدن به اهداف عملیات بود. اهدافی که رسیدن به مرزهای بینالمللی، قطع ارتباط بخشهای شمالی و جنوبی دشمن در منطقهی اشغالی جنوب کشور، آزادسازی شهر مرزی بستان، پاکسازی منطقه از لوث وجود دشمن، آزادسازی نیروهای خودی و ... را دنبال میکرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این عملیات، با افزایش جذب نیروهای مردمی، سازمان رزم خود را گسترش داد که نتیجهی وضعیت و فضای آن زمان بود.
* عملیات طریقالقدس، تجلیگاه بارز حضور نیروهای مردمی در جبهههای جنگ بود
غلامعلی رشید، از فرماندهان سپاه میگوید: «به خوبی توانستیم با تجدیدنظر و سازماندهی نیروهایمان، بخش وسیعی از نیروهای مردمی که عامل مؤثری در این عملیات بودند را وارد صحنه کرده و تجارب با ارزش به دست آوریم.» (سند شماره 31401 مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ) به عبارت دیگر، عملیات طریقالقدس، تجلیگاه بارز حضور نیروهای مردمی در جبهههای جنگ بود که به دنبال پاکسازی جبهه انقلاب از عناصر آلوده و خائن به منصهی ظهور رسید.
طریقالقدس، خصوصیات خاص خودش را داراست. طراحی عبور از رمل در محور شمالی عملیات، از ویژگیهای منحصر به فرد این عملیات و ناشی از خلاقیت و ابتکار متأثر از گسترش نیروهای مردمی در جنگ بود. عبور از رمل، باعث دور زدن دشمن و ضامن پیروزی عملیات بود.
عراقیها، استقرار ناقص نیروها و محدود بودن عقبهی آنها به دو پل رودخانهی کارون را دلیل شکست در عملیات طریقالقدس عنوان کردند؛ اما شکلگیری تاکتیک جدید عملیاتی و تغییر ذهنیت غلط دشمن و باور توان نظامی رزمندگان اسلام از آثار عملیات طریقالقدس بود.
پس از این پیروزی بود که ارتش بعث عراق با تردید به ادامهی حضور خود در مناطق اشغالی ایران مینگریست؛ زیرا استقرار ناقص نیروهای عراقی در برابر توان نظامی رزمندگان اسلام و حملههای احتمالی آنان، در معرض انهدام و آسیبپذیری جدی قرار داده بود.
این عوامل سردرگمیهایی برای عراق به همراه داشت. چند روز پس از عملیات طریقالقدس، به پل سابله حمله بردند و سپس به عقبنشینی از شمال رودخانهی نیسان پرداختند. زیرا برای ادامهی حضور در مناطق اشغالی نیازمند تصمیمگیری تازه بودند. به همین خاطر، انجام حمله و در اختیار گرفتن ابتکار عمل در صحنهی نبرد از عراقیها به ایرانیها منتقل شد که با مختل شدن سیستم دشمن به وسیلهی تداوم عملیات و سرعت عمل در اجرا ممکن شد.
* تحولات سیاسی در کشور و پیروزی در میدان نبرد
عراقیها شاهد بودند که تحولات سیاسی داخل کشور و موج حضور نیروهای انقلابی در صحنههای نبرد حق علیه باطل، شرایط جنگ را به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر داده است. رژیم بعث عراق در این برهه از تاریخ جنگ نیازمند زمان و حفظ وضع موجود و یا فرار و عقبنشینی از خاک ایران میدانست. به همین دلیل دست به اقداماتی زد تا فتوحات کم و بیش روزهای آغازین جنگ را حفظ کند. به همین دلیل در اولین اقدام، نسبت به حمایت از نیروهای ضدانقلاب داخل همت گماشت. ضدانقلابهایی که در جامعه حضور داشتند، پیروزی در جبهههای جنگ را عاملی برای تثبیت و تداوم جمهوری اسلامی ایران میپنداشتند و در عین حال، واگذاری مناطق اشغالی توسط عراق، شکست سیاسی و نظامی برای این کشور محسوب میشد، بنابراین ضدانقلاب فعال در داخل کشور و رژیم بعث عراق اقدام به حمایت از یکدیگر کردند که استقرار نیروهای منافقین در عراق و دیدارهای گستردهی سرکردههای این گروه با سران رژیم بعث عراق و به ویژه صدام حسین از آن جملهاند.
گفته شد که عراق نیازمند زمان برای حفظ وضعیت نیروهای خود در مناطق اشغال شده بود. به همین سبب تلاش گستردهای برای تأخیر و تعویق در عملیاتهای بعدی ایران کرد. عراق با کسب تجربه از عملیاتهای ثامن الائمه (ع) و طریقالقدس، زمان اجرای عملیات بعدی را در روزهای میانی بهمنماه پیشبینی کرده بود. تجمع نیروهای رزمنده در منطقهی شوش، عراقیها را نسبت به اجرای عملیات در این منطقه حساس کرده بود. بنابراین دشمن دست به تهاجمی زد تا اقدام نظامی ایران به تأخیر بیفتد. این تهاجم به تنگهی چزابه و با اهداف زیر انجام شد:
1) انهدام نیروهای اسلام
2) برهم زدن سازماندهی نیروها
3) تأخیر در اجرای عملیات آتی رزمندگان اسلام
4) تقویت نیروهای خودی که در اثر عملیات رزمندگان اسلام تضعیف شده بود (سیری در جنگ ایران و عراق ـ 1/ از خونینشهر تا خرمشهر/ محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیق جنگ، صفحهی 79)
با بررسی تحرکات دشمن در این منطقه، فرمانده کل سپاه اعلام کرد که دشمن به دنبال تأخیر در انجام عملیات بعدی توسط نیروهای نظامی ایران است و بر فعالیت متداوم در این منطقه تأکید کرد. با آشکار شدن اهداف دشمن، در حمله به چزابه، در داخل ایران و شورای عالی دفاع، بر انجام عملیات گسترده که نام آن فتحالمبین گذاشته شده بود، تأکید بیشتری میشد. فتوحات ایران در سال 1360، عراق را به این نتیجه که نباید درگیر جنگ با جمهوری اسلامی ایران میشد، رسانید. بنابراین در اواخر همان سال، پیشنهاد صلح از سوی عراق ارایه شد.
این پیشنهاد صلح پس از زمینگیر شدن عراق اعلام شد و مانند اغلب پیشنهادهای صلحی که به جمهوری اسلامی ایران داده میشد، بیانگر حقوق جمهوری اسلامی نبودند. پیشنهاد آتشبس بدون عقبنشینی از مناطق اشغالشده توسط عراق و نادیده گرفتن متجاوز از بندهای این اعلام صلحها بودند که ناقض حقوق جمهوری اسلامی و برخلاف خواستهی مردم بود. با این حال در آخرین پیشنهاد صلحی که تا آخر سال 1360 رسیده بود، عراق انعطافاتی از خود بروز داده بود.
عراق پیشنهاد داده بود که نیروهای خود را از ایران خارج کند و غرامتهای ناشی از جنگ را نیز بپردازد، به شرط آنکه ایران حاضر به اعطای امتیازاتی از جمله لغو درخواست خود برای تشکیل هیأتی به منظور تعیین مسئول شروع جنگ باشد که البته ایران خواستار عقبنشینی بیقید و شرط عراق و معرفی او به عنوان آغازگر جنگ بود. به همین دلیل این پیشنهاد صلح را نپذیرفت تا جنگ وارد سال حساس و سرنوشت سال 1361 شود.
ادامه دارد.....
انتهای پیام/