علامه حسنزاده آملی؛ ترجمان مکتب ابن عربی/ منتقدانِ عرفان اسلامی، علامه را "سیبل" کردهاند
علامه عبدصالحِ خدا بود و هر روز که از ارتحالش میگذرد در میان صاحب نَظَران و صاحب بَصَران، مجامع علمی و آحاد مردمِ جهان، معروف و محبوب شده و آن "پرده نشین"، "شهره بازار" خواهد شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام محمدجواد رودگر، عضو هیأت علمی گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و از شاگردان علامه حسنزاده آملی (رض)، در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم نوشت:
علامه حسن زاده "ترجمان" مکتب ابن عربی و نماینده "تمام عیار" آن است. "مخالفان" و "منتقدان" عرفان اسلامی نیز با آگاهی، عمدی و ارادی علامه را سیبل کرده درست و دقیق نشانه گرفتهاند، تا ریشه دانشِ عرفان اسلامی را که ابن عربی در قرن هفتم پایهگذاری کرد و علامه حسن زاده آملی در قرن پانزدهم آن را نمایندگی میکند از صفحه روزگار و صحیفه معرفتِ اسلامی بردارند و در این مسیر راههایی مانند:
الف) ترور فیزیکی و شخصِ علامه در زمان حیات
ب) ترور متافیزیکی و شخصیتِ علامه پس از ارتحال را کلید زدهاند؛
زیرا به جای این که علامه را مثل هر متفکر صاحبِ نظر و نظریه بلکه به مثابه مکتبِ عرفانی در حوزه نظر و عمل در کتبِ علمی و محافل علمی حوزوی و دانشگاهی و در جمع متخصصان ساحتِ حکمت و عرفان، دانش پژوهان و پژوهشگران دانشِ عرفان نظری و دانشِ عرفان عملی، نقدِ علمی کنند در شبکه های مجازی به صورت عوامانه و شعاری زیر تیغِ؛
1- "تهمت" (مانند نسبت کفر و شرک، عدم مشارکت اجتماعی - سیاسی و با مردم بودن)
2- "تحریف" (تحریف نظریات عرفانی علامه در مسئله وحدتِ شخصی وجود، انسان کامل و سیروسلوک)
3- "تقطیع" (مثل تقدیس شیطان و عدم نقل همه نوشتههای علامه در این خصوص و عدم فهمِ دیدگاه او در این زمینه)گزارهها و آموزههای معرفتی – سلوکی
4- ترور"معنایی" (ناقلِ انظارِ عالمان بدون نقد و نظر و نوآوری، نه حاملِ جامعِ انظار و دیدگاههای عالمان اسلامی در عرصههای دانشی گوناگون و در نتیجه ترور شخصیت علمیِ علامه) از رهگذر پیش انگارهها و باورهای خود برده و چهره دلربای این گنجینه و سردارِ علم عرفان وجودی – شهودی و سالارِ سلوک توحیدی را مخدوش و کَدِر نمایند تا جامعه علمی، به ویژه نسل جوانِ تشنه معرفت عرفانی و شیفته معنویت متعالیه را از چشمه زلال معارف آن رحیل محروم سازند، زیرا حضور و ظهورِ علامه که نمادِ سنت عرفان اسلامی در ابعاد گوناگون، جامع علوم قدیم و جدید و دانشمند ذوفنون بود، مانع بزرگی در تحقق منویات آنان بوده و هست.
این است که برخی درصدد انتقام علمی (به دلیل نمایندگی مکتب عرفانِ اصیل اسلامی) و برخی انتقام سیاسی (به دلیل مواضع انقلابی و تعابیر والا درمعرفی شخصیت مقام معظم رهبری) برآمدهاند.
ناگفته نماند که انگیزههای تضاد و تقابل با علامه متفاوت و گاهی متهافت هست، لکن انگیخته تضاد و تقابل یک چیز است و آن به محاق کشیدن اندیشه و اشراقِ علامه و آن گاه در صورت امکان محو آن که به اذن و یاری خدا چنین نخواهد شد، زیرا "مَن کانَ لله، کان الله لَه"(مجلسی، بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 79، ص 197 ؛ روضة المتقین ، محمد تقی مجلسی، ج13 195؛ الوافی، فیض کاشانی، ج 8، ص 784) و مولی علی علیه السلام میفرماید: و قَالَ ع مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْیَاه"(نهج البلاغة صبحی صالح، ص 483) یعنی هرکس میان خود و خدایش را اصلاح کند خداوند میان او و مردم را اصلاح میکند و هر کس امر آخرتش را اصلاح کند خداوند امر دنیایش را اصلاح میکند.
علامه عبدصالحِ خدا بود و هر روز که از ارتحالش میگذرد در میان صاحب نَظَران و صاحب بَصَران، مجامع علمی، آحاد مردمِ جهان معروف و محبوب شده و آن "پرده نشین"، "شهره بازار" خواهد شد که خود در دیوان اشعارش سرود:
خواهی گذرد صیت تو از مغرب و مشرق
میباش یکی بنده گمنام و دگر هیچ
و امام حسن مجتبی(ع) فرمودند: "من عبدالله عبد لله له کلَّ شیء" (مجلسی، بحار الانوار، ج 68، ص184و ری شهری، میزان الحکمة،ج3،ص527). هر کس بنده خدا شد خداوند همه چیز را تحت فرمان و بندگی او قرار میدهد.
انتهای پیام/