دستان ایران در برابر ترکیه و آذربایجان بسته نیست ـ بخش آخر
شواهد میدانی در ترکیه نشاندهنده افول اردوغان است و نظرسنجیها خبر از کاهش محبوبیت آکپارتی میدهد، بنابراین معقول نیست که جمهوری آذربایجان سرنوشت خود را به تبعیت از اهداف اردوغان و آکپارتی گره بزند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، در بخش نخست گزارش، به این اشاره شد که جمهوری اسلامی ایران، تلاش میکند دور از هرگونه غوغا و فضای هیجانی، امور خود را پیش ببرد و نهتنها برای اتصال به ارمنستان، بلکه در مسیر دریای سیاه نیز اهداف خود را دنبال کند و بهموازات آن، با وجود برخی اقدامات و تبلیغات منفی آنکارا و باکو، همچنان از ایدهها و پروژههایی حمایت میکند که در راستای تأمین ثبات و امنیت منطقه و توجه به روابط تجاری و توسعه شبکه ترانزیت باشد.
ایران برای حفظ ثبات منطقه، همواره استفاده از ابزار دیپلماسی را ترجیح داده است و در عین حال، حفظ امنیت مرزهای خود با استفاده از ظرفیت دفاعی مستقل و خودکفا و برگزاری رزمایش و ارتقای سطح آمادگی نیروهای خود را یک اصل مسلم میداند و حساس شدن ترکیه و جمهوری آذربایجان به رزمایش نظامی ایران، با هیچ منطقی منطبق نیست.
در روزها و هفتههای اخیر، شاهد موج نوینی از فعالیتهای مداوم دیپلماتیک ایران بودهایم و علاوه بر دیدار رؤسای جمهور ایران و ارمنستان در دوشنبه، سفر وزیر امور خارجه ارمنستان به تهران و برنامهریزی برای سفر مقامات ایران به روسیه و جمهوری آذربایجان، نشاندهنده عزم جدی ایران برای استفاده از ابزار دیپلماسی است.
همچنین تلاش برای مشارکت در تکمیل جاده تاتو بهعنوان مسیر جایگزین جاده گوریس ـ قاپان، یکی از اهداف مهم و شایان توجه است.
حسن بهشتیپور کارشناس مسائل اوراسیا و قفقاز در مصاحبهای تصویری با خبرگزاری تسنیم معتقد است که اولاً لازم است رسانهها، از ایجاد هرگونه فضای تحریک و تنشزایی پرهیز کنند.
دوم اینکه باید به دیپلماسی بهای بیشتری ادامه داد و حتی در شرایطی که رزمایش نظامی خود را در اوج قدرت و جدیت دنبال میکنیم، وزیر امور خارجه، به ترکیه و دیگر کشورها سفر کند و از گفتگو و مذاکره خودداری نشود. ایران میتواند بر اساس همان ایده آقای اردوغان و چهار چوب 3 بهعلاوه 3 مذاکرات گستردهای را سازماندهی کند. روسیه، ترکیه و جمهوری آذربایجان، با ایران، ارمنستان و گرجستان مذاکره کنند و اجازه داده نشود که اختلافات، در مجرای رسانه و افکار عمومی دنبال شود».
طرح مجدد موضوع قرهسو
یکی دیگر از موضوعات مهمی که بر تحولات اخیر سایه انداخته است و برای ایران، اهمیت حیاتی و استراتژیک دارد، حق دسترسی ایران به قفقاز جنوبی و حفظ مرز ارزشمند ایران و ارمنستان است.
ایران در این خصوص، اهل کنایه و استعاره نیست و بهوضوح به این اشاره کرده است که زیر بار تغییرات ژئوپولیتیک نمیرود و کشوری نیست که با ابزار زور، در برابر عمل انجامشده قرار داده شود.
اگر قرار بر تغییر مرزها باشد، ایران نیز میتواند یک بار دیگر بهشکل جدی، موضوعات تاریخی مرتبط با قرهسو و جغرافیای حساسی که ترکیه را به نخجوان متصل میکند، پیش بکشد، بنابراین، نفع و مصلحت همه همسایگان، حفظ وضع موجود و پرهیز از ماجراجویی و غوغاسالاری است.
آکپارتی و جمهوری آذربایجان
شراکت رجب طیب اردوغان و دولت باغچلی و تشکیل ائتلافی بهنام جمهور، متشکل از حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی، یکی از مهمترین تحولات سیاسی ترکیه در چند سال اخیر بوده است.
این ائتلاف در حالی شکل گرفت که سران هر دو حزب، سالیانی طولانی علیه همدیگر گارد گرفته بودند. اردوغان، باغچلی را وارث اندیشههای راست افراطی و نژادپرستانه میدانست و معتقد بود که او به امنیت و آرامش و انسجام جامعه ترکیه لطمه میزند، در مقابل، باغچلی نیز بر این باور بود که اردوغان با سازش و کوتاه آمدن در برابر تجزیهطلبان پ.ک.ک. عملاً به صف خائنین پیوسته است و حافظ ارزشهای ملت ترک نیست.
اما چند سالی است که این دو حزب، ائتلاف واحدی تشکیل داده و اردوغان و باغچلی، رفیق و ایاغ شدهاند، ثمن معامله چیست؟ تسلیم شدن اردوغان در برابر باورهای ملیگرایانه راست افراطی حزب حرکت ملیگرا.
در نتیجه، گفتمان قومی و نژادی برای حزب حاکم ترکیه و دولت این کشور، تبدیل به یک اولویت حیاتی شده است و بهدنبال آن است که با استفاده از ظرفیتهای نخجوان و جمهوری آذربایجان، خود را به منادی و محافظ گسترهای بهنام «جهان ترک» تبدیل کند.
سؤال اینجاست: آیا پس از پایان اقتدار آکپارتی نیز، در بر همین پاشنه خواهد چرخید؟ خیر، البته که چنین نخواهد بود.
اولاً تمام شواهد میدانی و سیاسی ـ اقتصادی در ترکیه، نشاندهنده افول اردوغان است و نظرسنجیها، خبر از کاهش محبوبیت حزب عدالت و توسعه میدهد. دوم اینکه، ائتلاف مخالفین، بهدنبال برجستهسازی مفاهیم توسعه سیاسی و دموکراسی و اصلاحات گسترده است و در نتیجه، بهخلاف اردوغان، حاضر نخواهد شد با الهام علیاف بهراحتی وارد فاز گلوبلبل شود و از او حمایت کند.
سوم این که در منطق و رویکرد سیاست خارجی مخالفین، اصل موازنه بین شرق و غرب در دستور کار قرار خواهد گرفت و معادله سستبنیادی که در زمان حاضر بین ترکیه، روسیه و جمهوری آذربایجان شکل گرفته است، عمری دراز نخواهد داشت و نکته چهارم این که، عادیسازی روابط با ارمنستان، در دستور کار خواهد بود.
بنابراین معقول نیست که جمهوری آذربایجان، سرنوشت و روابط خود را به اصل تبعیت از خواستههای اردوغان و آکپارتی گره بزند.
در پایان باید یک بار دیگر بر این واقعیت تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران، در ماجرای اخیر، یک بار دیگر بلوغ سیاسی و تاریخی خود را به نمایش گذاشته است و نهتنها در بیانات و اظهارات مقامات کشور، بلکه در رسانهها نیز، هرآنچه مشاهده شد، تصویر واضحی از خویشتنداری، تأمل، صبر استراتژیک و تلاش برای ممانعت از لطمه خوردن ارزشهای تاریخی همسایگی و بها دادن به آداب حُسن همجواری بوده و هست.
اما گروهی از رسانههای وابسته به حزب حاکم در ترکیه، به غوغاسالاری و جنجالسازی پناه برده نهتنها اتهاماتی واهی علیه ایران مطرح کردند، بلکه در عمل، در قامت تفرقهخواهان و تحریککنندگانی ظاهر شدند که در ظاهر، طرفدار جمهوری آذربایجان بودند اما عملاً با اقدامات منفی خود، باکو را نیز تضعیف کردند.
لذا این اقدامات، قطعاً در حافظه تاریخی منطقه میماند و آنچه زوالناپذیر و لایتغیر است، جغرافیای کشورها و همجواری مردمانی است که در این گستره پهناور، فارغ از تمام جداسازیها و تفرقهانگیزیها، همواره طرفدار تعامل، تفاهم، تجارت، همکاری و همیاری بودهاند.
انتهای پیام/+