عصمت رسول اسلام(ص) در کلام استاد اخلاق/ چگونه پیامبر(ص) از کودکی مرتکب خطا نشد؟

عصمت رسول اسلام(ص) در کلام استاد اخلاق/ چگونه پیامبر(ص) از کودکی مرتکب خطا نشد؟

تربیت تدریجی پیامبر(ص) از سوی خداوند باعث شد که ایشان به رتبه پیغمبری برسند. اگر سهو هم باعث می‌شد که کار پیغمبری پیش نرود و دچار مشکل شود، خدا اجازه نمی‌داد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وجود مبارک پیامبر(ص) مایه خیر و رحمت و برکت برای همه مردم جهان در طول قرن ها و در همه جغرافیای جهان است. این‌گونه است که خدای متعال درباره رسول گرامی‌اش در قرآن کریم می‌فرماید: «و ما أرسلناک الا رحمه للعالمین». وقتی خدای متعال درباره آن حضرت چنین می‌فرماید، مشخص است که شناخت شخصیت آن بزرگوار نیاز به تحقیق‌های گسترده علمی دارد تا شاید زاویه‌ای از زوایای شخصیتی ایشان برای ما آشکار شود. در این میان،‌یکی از بهترین روش‌های دستیابی به معرفت نسبت به رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله، مراجعه به سخنان عالمان دینی است.

خبرگزاری تسنیم بخش‌هایی از سخنان آیت الله عزیزالله خوشوقت رحمه‌الله علیه را درباره شخصیت مبارک پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله منتشر می‌کند. این مطالب بخشی از پرسش و پاسخ‌های عمومی آن عالم جلیل‌القدر و استاد بزرگ اخلاق است.

نعمت هدایت

سؤال: آیه «وَ وَجَدَکَ ضَالا فَهَدى‏» که درباره رسول اکرم صل‌الله و علیه و آله و سلم است، یعنی چه؟

جواب: پروردگار متعال «انسان» خلق کرد. انسان، یعنی موجودی که اعضا و جوارحش این چنین است و دارای عقل و اختیار است. اما انسانِ هدایت شده خلق نکرد. انسان گمراه هم خلق نکرد. انسان خلق کرد. بعد که روی دوش انسان تکلیف می‌آید، شروع به قدم برداشتن به طرف سعادت و شقاوت می‌کند.

اگر طبق دستور خدا در زندگی قدم برداشتیم، سعادتمند می‌شویم. اما اگر بر خلاف آن قدم برداشتیم، شقاوتمند و بیچاره می‌شویم. همه‌ی اشخاص همین طورند. حتی انبیا علیهم السلام هم همین‌طورند.

 

 

خدا انسان خلق کرده است. نه حیوان که عقل و اختیار ندارد. اما انبیا علیهم السلام را خود خدا تربیت می‌کند. این‌ها هدایت‌مند می‌شوند و مأمور می‌شوند دیگران را هدایت کنند. دیگران باید به حرف انبیا علیهم السلام گوش بدهند تا آن‌ها هم هدایت شوند. هم آزاد و مختارند. می‌توانند گوش دهند و هدایت شوند و می‌توانند گوش ندهند گمراه و بیچاره شوند.

اگر خدای متعال پیغمبر اکرم صل‌الله و علیه و آله و سلم و همه‌ی انبیا علیهم السلام را هدایت و تربیت نمی‌کرد، آن‌ها مثل دیگران بودند. اما حکمت خدا می‌گوید که چاره‌ای نیست، باید خودِ خدا عده‌ای را تربیت کند. چون اگر نکند، کسی تربیت نمی‌شود. آن‌ها هم باید برای دیگران الگو شوند.

اگر دیگران دنبال انبیا علیهم السلام راه بیفتند، هم دنیایشان آباد می‌شود و هم آخرتشان. پیغمبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم یکی از آن‌ها است. اگر خدا تربیتش نمی‌کرد و به او نعمت الهی نمی‌داد و پیغمبرش نمی‌کرد، مثل دیگران بود. اما خدا به او نعمت هدایت داد و از دیگران جدایش کرد و الگو و پیغمبر امتی شد که نهایت ندارد.

عصمت پیامبر صل‌الله و علیه و آله و سلم

سؤال: عصمت پیامبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم و چهارده معصوم علیه السلام به چه معنا است؟

جواب: یعنی آن‌ها به هیچ وجه با فرمان خدا مخالفت نمی‌کنند. ایمانشان تا این حد بالا است. خدا آن‌ها را طوری ساخته و تربیت کرده که اختیار دارند حتی از ما بیشتر گناه کنند –چون قدرت دارند، علم دارند، همه چیز دارند- اما ایمان در آن حد، باعث می‌شود که هیچ وقت حتی فکر گناه به ذهنشان نمی‌آید.

خدا برای انبیا علیهم السلام کاری می‌کند که در کودکی کاری نکنند که بعداً که پیغمبر می‌شوند و می‌خواهند مردم را دعوت کنند، مردم بگویند: «خودت در کودکی با ما قماربازی می‌کردی و عرق می‌خوردی. حالا می‌گویی نکن؟»

خدا پیامبر صل الله و علیه و آله و سلم را حفظ می‌کند. او را باید حفظ کند و الا فردا از کار می‌افتد و هر چه بگوید، می‌گویند: «دیروز خودت این کار را می‌کردی.» خدا او را حفظ می‌کند. اما از کودکی هنوز پیغمبر نیست و به آن درجه از عصمتی که بعد باید برسد، نرسیده است خدا به تدریج او را تا آن‌جا می‌برد. خودش برای او کلاس‌هایی ترتیب می‌دهد. خودش بلد است چه کارهایی بکند.

تربیت انبیا علیهم السلام با زبان نیست. با عمل و کار است. خدا به موسای کلیم علیه السلام گفت: «برو با آن بنده‌ی خدا ملاقات کن.» این کلاس آن‌ها است. ولی تربیت ما طور دیگری است. ما باید حرف بزنیم. قرآن بخوانیم. روایت بخوانیم. خدا آن‌ها را با این چیزها درست نمی‌کند.

این هم حرف غلطی است که می‌گویند: قرآن اشاراتش مال انبیا است. خدا قرآن را نیاورده که پیغمبران را تربیت کند. پیغمبران آمدند و رفتند. قرآن برای ما است. خدا پیغمبر صل الله و علیه و آله و سلم را هم با قرآن تربیت نکرد، و لو از همه بیشتر خودش عمل و استفاده می‌کرد. اما قبل از نزول که قرآن نبود، خود خدا بلد است. او در بیابان و خیابان، برنامه‌هایی می‌چیند و خلاصه با پیامبر کاری می‌کند که بتواند وحی را دریافت کند.

این مطالب را در کتب اهل سنت هم نقل کرده‌اند. نه این‌که فقط ما نقل کرده باشیم. غرض این است که کاری انجام شده که برای بعد از پیغمبری‌اش هم مفید است. آن‌جا می‌گویند: پیغمبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم چوپان بود و در کوه‌های مکه گوسفند می‌چراند. سنش کم بود و طبیعی است که چوپان‌ها وقتی به هم بر می‌خورند، می‌نشینند، می‌گویند و می‌خندند. ایشان تنها بود. یک چوپان دیگر هم آمد جلو و خلاصه با هم رفیق شدند. آن چوپان گفت: «آنجا دارند بزن و بکوب می‌کنند. بیا ما هم برویم.» در آن زمان هم مثل حالا هر کس چیزی داشت، می‌زد و سرش را گرم می‌کرد. وقتی می‌خواستند بروند، خدا خواب را بر پیامبر صل الله و علیه و آله و سلم مسلط کرد و ایشان خوابید و نتوانست برود. غرض این است که خدا او را تربیت می‌کند.

این تربیت تدریجی باعث شد که ایشان بعداً به رتبه‌ی پیغمبری برسند. اگر سهو هم باعث می‌شد که کار پیغمبری پیش نرود و دچار مشکل شود، خدا اجازه نمی‌داد.

سهو النبی

سؤال:  آیا معصومین علیهم السلام سهواً اشتباه می‌کنند؟

جواب: نخیر. آن‌ها نه عمداً اشتباه می‌کنند و نه سهواً. و الا اگر انسان احتمال سهو می‌داد، هر چه را می‌گفتند، انسان می‌گفت: «شاید سهو کرده‌اند.» آن وقت اعتمال از کلامشان سلب می‌شد. پس این حرف درست نیست.

سؤال:  آیا سهوُالنبی صحیح است؟

جواب: سهو النبی هم صحیح نیست. کسانی که این حرف را زدهاند، خودشان سهو کرده‌اند. نسبت سهو دادن به این‌ها اولی است از نسبت سهو دادن به معصومین علیهم السلام. این‌ها را زیاد دیده‌ایم که سهو کرده‌اند.

اما از معصومین علیهم السلام حتی یک بار هم ندیده‌ایم که سهو کرده باشند. چون اگر سهو کنند، مردم می‌گویند: «نکند این حرف هم سهو است.» پس اعتبار حرف‌هایشان کم می‌شود و مردم نمی‌توانند حرف‌شان را قبول کنند. اگر کسی احتمال بدهد که «نکند این حرف، اشتباه باشد»، انسان نمی‌تواند آن حرف را با قوت بگیرد.

آیه «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ‏ بِقُوهٍ» معنایش چیست؟ این نیست که کتاب، سنگین است، پس محکم بگیر تا نیفتد. بلکه یعنی به محتوایش خوب عمل کن. اگر من احتمال بدهم که کسی حرف‌هایی که می‌زند سهو کرده است، دیگر نمی‌توانم با قوت به آن عمل کنم. لذا این حرف درست نیست.

منتها روح مُحدثی‌گریِ کسانی که به احادیث عقیده دارند، باعث شده این حرف را بگویند. آن‌ها دیده‌اند پاره‌ای از احادیث در این زمینه نقل شده و از طرفی می‌گفتند: «تمام احادیث فلان کتاب، بین من و خدا حجت است.» این منطق از این‌جا نشأت گرفته است. می‌گویند: این هم حدیث است و حجت است.

گاهی این عقیده سرایت کرده و تا جایی قوت پیدا کرده که کتاب را کنار گذاشته‌اند و گفته‌اند: «همان عترت کافی است و ما نمی‌توانیم از کتاب بهره‌ای ببریم». اما این صحیح نیست. پیغمبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم از همان روز اول فرمودند: «إِنی تَارِکٌ فِیکُمُ الثقَلَیْنِ کِتَابَ اللهِ وَ عِتْرَتِی». من بعد از رحلتم دو چیز گرانقدر را بین شما می‌گذارم قرآن کریم و خاندانم.

خدا، پیامبرش را تربیت کرده است

سؤال: آیا جنبه‌ی بشری ایشان برای سهو کردن غالب نمی‌شود؟

جواب: جنبه بشری‌اش را خدا تربیت کرده است. خدا فرموده: «یا أَیهَا الْمُزملُ قُمِ اللیْلَ إِلا قَلِیلًا» بیشتر شب را باید بلند شوی عبادت کنی، مگر مقدار کمی که باید بخوابی. بنابراین آدمی که مخاطب این خطاب است و عملاً هم این کار را کرده و ثابت کرده که خواب در اختیار او است [جنبه بشری‌اش هم فرق دارد].

ما ممکن است بخوابیم و بگوییم دو ساعت دیگر بیدار می‌شویم. بعد بخوابیم و آن طرف آفتاب بیدار شویم. زیرا خواب دست ما نیست. اما ایشان خواب در اختیارشان بود. طریقه‌ی تهجد ایشان مثل ما نبود که همه‌ی تهجدش را یک دفعه شروع کند و تمام کند. ایشان بعد از نصف شب، آب برای مسواک و وضو بالای سرشان بود. بلند می‌شدند و مسواک می‌زدند و وضو می‌گرفتند. دو نماز دورکعتی می‌خواندند و بعد می‌خوابیدند. دوباره به وقت بیدار می‌شدند. باز هم دو نماز دورکعتی می‌خواندند و باز می‌خوابیدند.

خواب دست خودشان بود. دوباره بیدار می‌شدند و سه رکعت آخر را می‌خواندند. بعد هم نافله‌ی صبح و نماز صبح. کسی که وضعش این‌طور است، مثل ما یک دفعه تا آن طرف اذان نمی‌خوابد. او مثل ما نیست که خوابش ببرد. خود پیغمبر اکرم صل الله و علیه و آله و سلم فرمودند: «سَتَکثُرُ عَلَی القَال». به زودی حرف‌هایی به من نسبت می‌دهند. اما نباید باور کنید.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران