نگاهی به پیری| پردهبرداری از چهره واقعی سرمایهداری نظام سلامت
آدمها بخاطر افتخارآفرینی پزشکان و دکترهای آزمایشگاه برای پیدا کردن راه نجات از بیماریها و افزایش عمر و سلامتی، باید بصورت فلهای در جزیرهای وحشتناک یکی بعد از دیگری بمیرند.
خبرگزاری تسنیم-حمید صنیعی: ام نایت شیامالان گویا دغدغه عجیبی برای بیان داستانهای ماورایی اما ملهم از واقعیت و یا حتی حقایق پنهان روزگار معاصر ما دارد. او همواره تلاش کرده که بخش ناگفته و پنهان زندگی و زیست فردی و اجتماعی مردم جهان خصوصاً غرب را از زاویه دیگری روایت و تعریف کند که کمتر سینماگری به آن میپردازد. او از زوایه دید هراس نسبت به آنچه که امروز بر سر انسان در روزگاری به نام تمدن نوین و پیشرفت میگذرد نگاه میکند و با افشاگری هنرمندانه و سینمایی خود شکلی از فیلم را ارائه کرده است که شاید هرکسی شهامت آن را نداشته باشد.
شکل برخوردی که با فیلمهای او در گیشه میشود خود نشان دهنده آن است که گویا نظام سرمایهداری و غرب از این نگاه و بازنمایی چندان دل خوشی ندارد و فیلمهای این کارگردان به معنای واقعی کلمه در گیشه ذبح میشود؛ درحالی که بدون شک فیلمهایی با داستانهای جذاب خصوصاً در ژانر وحشت از فروش خوبی برخوردارند. البته فیلم او با بودجه 18 میلیون دلاری توانست در نهایت 90 میلیون دلار در جهان فروش داشته باشد.
او با فیلمهایی مانند نشانه، روستا، شیطان، اتفاق، شکست ناپذیر و... شناخته شده است و در نهایت "پیری" ضعف و لغزش بشریت را در روزگاری که مدعیات فراوانی برای برتری و قدرت خود در جهان دارد چنان به رخ او میکشد که شرم سراپای او را میگیرد. البته شیامالان این کارگردان هندیالاصل که گویا متأثر از فرهنگ معنوی هندوستان است، قصد دارد تا با بینش خاصی بحران معنویت و هویت را در این دوران ترسیم کند، در فیلم "پیری" رویه جسورانهتری را پیش گرفته است که باید آن را " تصویر بیپرده هنرمندانه با سرمایهداری دانست که انسانها را موش آزمایشگاهی خود میکند ".
روایت و روند قصه "پیری" نسبت به عموم فیلمهای بدنه و مطرح سینمای آمریکا خلاقیت و نبوغ تازهتری دارد؛ شیامالان عموماً در واقعیسازی و باورپذیری ایدههای ماورایی و فانتزی تبحر دارد. به گونهای که نه تنها آن ایده صرفاً در لابلای سکانسها و خلال فیلم نمایش داده شود و به عنوان مثال یک شبح صحبت کند بلکه ایده کلی ماورایی بر پیکره فیلم سایه افکنده اما در عین حال پیام و موضوع اصلی نیست. به عنوان مثال در فیلم "شیطان"، ابلیس در کالبد پیرزنی در آسانسور دمیده شده و جان مردم را میگیرد اما با تمام اینکه این سوژه فانتزی در سراسر فیلم دیده میشود، موضوع اصلی ترس انسان بدون تکیهگاه اصیل در مقابل موجودی مخوف بنام شیطان است.
او در فیلم تازهاش این بار بجای آنکه موضوع و دغدغه رایج خود را با سبک و سیاق همیشگی بکار گیرد، کمی از آن فاصله گرفته و بجای نقد ترس و ضعف انسان معاصر، سراغ سرمایهداری رفته و نظام مافیایی سلامت را به چالش کشیده است. او با داستانی خلاقانه، در کنار موضوع مورد بحث عمر کوتاه و روزگار اندک بشریت را در قالبی تازه به تصویر کشیده است. شخصیتهای فیلم هر کدام به نوعی دارای مشکلاتیاند و حتی زوج اصلی در شرف طلاقاند. اما اتفاقات عجیب جزیره اسرار آمیز فیلم باعث میشود با تسریع شگفتآور عمر و افزایش سن، بسرعت به پیری و کهولت سن برسند و بیارزش بودن دنیا و گذران زندگی را از نزدیک لمس کنند. اینگونه این مخاطبان و تماشاگران فیلم به عنوان جامعه هدف فیلم بواسطه کارکرد فرهنگی و اخلاقی درست و عمیق فیلم میتوانند بار دیگر فلسفه زندگی و زیستن را برای خود مرور کنند.
اما درست تلاقی بازنمایی موضوع فرعی یعنی عمر آدمها با موضوع اصلی یعنی تصویر افشاگرانه از آزمایشگاههای بزرگ مخفی که حاضرند انسانها را در شرایط مهلک قرار داده تا بتوانند راههای افزایش عمر و سلامتی را بدست آورند، جالب است؛ عمر آدمها با رفتار سرمایهداران و دستهای پشت پرده آنان در حال کوتاه شدن است. آدمها بخاطر افتخارآفرینی پزشکان و دکترهای آزمایشگاه برای پیدا کردن راه نجات از بیماریها و افزایش عمر و سلامتی، باید بصورت فلهای در جزیرهای وحشتناک یکی بعد دیگری بمیرند.
پشت نقاب اتوکشیده برخی مفاخر علمی نظام سلامت دنیای امروز خبرهای بدی است که شیامالان قصد داشته تا آنها را به گونهای نمایش دهد که مخاطب خود را مبهوت کند. تماشاگر باتوجه به شناختی که از فیلمهای شیامالان دارد انتظار دارد تا پدیدهای ماورایی که موضوع فیلم است و گره اصلی آن را تشکیل داده توسط موضوعی ماورایی نیز پایان بپذیرد برای همین مدام در حین تماشای اتفاقات عجیب و غیرواقعی فیلم منتظر است تا رخدادی غیرطبیعی بر همه چیز پایان بدهد اما غافلگیر شده و با موضوعی کاملاً مادی و این جهانی روبرو میشود که در واقع سرمنشأ داستان این فیلم عجیب است.
بنظر میرسد که فیلم با پیام و نگاهی که دارد با ایدئولوژی غرب در تضاد است. قدرت و نفوذ بنگاههای بزرگ پزشکی در جهان امروز در تولید دارو، تجهیزات پزشکی، آزمایشگاهها و... موضوعی است که عموماً رسانههای رسمی از بیان حقایق آن پرهیز دارند. هر از گاهی افشاگران با تلاش و بازی با جان خود اخباری را از پشت پرده بیرون کشیده و برای جهان گزارش میکنند. اما شیامالان با زبان هنر و در لایه دوم فیلمش این موضوع را بیان کرده تا اینگونه پیام مهم خود را در بطن فکر مخاطبان قرار دهد.
البته مشکل اصلی و اساسی فیلم شیامالان به بازیگران فیلمهای او بازمیگردد. این کارگردان عموما اصراری برای انتخاب بازیگران مشهور و پولساز ندارد. هم فیلم تازه او و همینطور سریال اخیرش از بازیگران پولساز خالی است. البته کارهای اول او در زمان خودش نسبتاً بازیگران بهتری داشت مانند "مل گیبسون" در "نشانهها" یا "مارک والبرگ" در اتفاق یا بروس ویلیس در شکست ناپذیر نسبتاً در جلب مخاطب موفق بوده است. اما در فیلم تازهاش با وجود اینکه تعداد بازیگران زیاد است اما رفته رفته با حذف آنان مشخصاً صرفهجویی را ملاک تولید قرار داده است. در حالی که با کم کردن بازیگران فرعی و اضافه کردن یک بازیگر پولساز میتوانست شاهد جذب بهتر سینماروهای فیلمش باشد.
در هر حال شیامالان فیلمهایی دارد که نقش و کارکرد عمیقتر، دغدغهمندانهتر و هنرمندانهتری نسبت به فیلمهای روز دنیا که خشونت و جذابیتهای بصری صرف را نمایش میدهند دارد. اما افسوس که نگاه تجاریپسند و در خدمت اهداف نظام سلطه ترجیح میدهد که فیلمهایی مانند آثار او دیده نشود.
انتهای پیام/