نگاهی به نمایش "غلامرضا لبخندی" / نگاه دراماتیک و اجتماعی به پدیده جنایت با روایت غلامرضا خوش‌رو

نگاهی به نمایش "غلامرضا لبخندی" / نگاه دراماتیک و اجتماعی به پدیده جنایت با روایت غلامرضا خوش‌رو

نمایش غلامرضا لبخندی ملودرامی اجتماعی است که به‌دوراز مباحث روان‌شناسانه به روایت داستان خفاش شب پرداخته و در خلال آن گریزی اجتماعی به پدیده جنایت آن دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ؛ نمایش غلامرضا لبخندی کاری است که توسط کهبد تاراج نوشته و کارگردانی می‌شود، این نمایش روایت‌گر داستان خفاش شب و قتل‌های زنجیره‌ای آن است. در ادامه گزارشی توصیفی از این نمایش را می‌خوانید:

تابستان سال 1376، 9 زن توسط مردی که بعدها به خفاش شب مشهور شد به قتل رسیدند. قتل‌هایی زنجیره‌ای که یکی از وحشتناک‌ترین حوادث چند دهه اخیر برای پایتخت‌نشینان بود.

بعد از پایان ماجرای خفاش شب، روشن شدن ابعاد مختلف موضوع و همچنین اعدام غلامرضا خوش‌رو کوران کردیه نظرات مختلفی دررابطه‌با این حوادث مطرح شد. اما اعدام سریع و 21 روزه غلامرضا خوش‌رو باعث شد تا ابعاد مختلف و پشت پرده این اتفاق پنهان بماند.

حال نمایش غلامرضا لبخندی که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته است تلاش دارد تا در ژانر ملودرام اجتماعی و با نگاهی جنایی پرونده قتل‌های 9 گانه توران نظری، عهدیه، الهه همتی نژاد، اعظم ثابت نژاد، منیره قهوه‌چی، پرند پرچمی و قدم‌خیر جهان‌فر بررسی کند.

حوادث نمایش غلامرضا لبخندی به‌اندازه یک نمایش مستند به واقعیت نزدیک نیست اما شکل روایت و خط داستانی شباهت زیادی با اتفاقات اصلی تابستان 76 دارد.

این نمایش از ابتدا تلفیقی از شک، هراس، ترس، دلهره و نگرانی است. پیکان دونیم شده میان صحنه و بازیگرانی که با نور مرده و بی‌روح ابتدایی نمایش حرکت می‌کنند از ابتدا ترس و دلهره را به مخاطب نمایش القا و او را از ابتدا با حادثه‌ای مبهم و جنایی همراه می‌کند.

تینو صالحی به‌عنوان راوی داستان و مأمور پرونده شروع‌کننده نمایش است و تمامی بازیگران به ترتیب با ترکیبی از مونولوگ‌های رو به مخاطب و دیالوگ نمایش را پیش می‌برند.

بهروز پناهنده در نقش خفاش شب از ابتدای نمایش پشت فرمان ماشین نشسته و فقط چند دقیقه پایانی نمایش از ماشین خارج می‌شود. این اتفاق ارتباط بازیگر با مخاطب را کاهش می‌دهد اما پاسخ‌های متعدد پناهنده به مونولوگ‌های دیگر بازیگران نقش او را پررنگ می‌کند.

تمامی بازیگران در طول نمایش پشت پرده مانند حضار در دادگاه نشسته و مرور جنایت‌های خفاش شب را مشاهده می‌کنند. بازیگران نمایش غلامرضا لبخندی مانند نمایش دیگر نوشته کهبد تاراج مانند روحی احضار می‌شوند و علت مرگشان را واگویه می‌کنند.

عده ی دیگری هم نقش بستگان قربانیان غلامرضا خوش‌رو را بازی کرده و از ظلمی بهشان روا داشته شده سخن می‌گویند. اما جدای از تمامی این مباحث نکته‌ای که همواره در زیر متن نمایش وجود دارد اشاره به مقصری جز غلامرضا خوش‌رو برای جنایات اتفاق افتاده است.

رویکرد یکی به نعل و یکی به میخ نمایش در قبال دو مقصر موجود، غلامرضا خوش‌رو و شرایط جامعه به شکلی است که خفاش شب را بیشتر متأثر از جو جامعه می‌داند تا فردی ذاتاً جنایتکار.

زاویه نگاه متفاوت کهبد تاراج به داستان غلامرضا خوش‌رو کوران کردیه قابل‌بحث و تفکر است اما به نظر شکل روایت داستان تلاش دارد تا مخاطب را به نتیجه مظلومیت خفاش شب تابستان 76 رسانده و محاکمه آن را مصلحت‌اندیشانه و سیاست‌مدارانه جلوه دهد.

تلنگر به جامعه به جهت اصلاح شرایط آن و جلوگیری از رویداد مجدد آن اتفاقات قابل‌تحسین است اما شکل بیان آن و منفعل جلوه‌دادن انسان در مقابل شرایط جای بسی تأمل دارد. قطعاً وضعیت نابسامان جامعه تأثیر زیادی در رفتار اجتماعی افراد دارد اما نباید عملکرد و قدرت تصمیم‌گیری افراد را نفی کرد.

فارغ از تمامی این نکات غلامرضا لبخندی پایانی درخشان دارد، آرامش شاهدان اعدام غلامرضا خوش‌رو و دیالوگ پایانی نمایش همراه با موسیقی متن آن پایانی غافل‌گیرکننده و البته سؤال‌برانگیز دارد که تیر پایانی نویسنده برای القاء پیام است.

در کل غلامرضا لبخندی نمایشی قابل‌قبول در بعد ساخت و البته بحث‌برانگیز در بعد محتواست، محتوایی که در زمان رخداد از حساسیت بالایی برخوردار بود و نزدیک شدن به آن ظرافت بالایی را می‌طلبید.

 

 

انتهای پیام/

 

 

 

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران