روایتی از همرزمان دفاع مقدس که حتی پس از شهادت کنار هم آرمیدند + فیلم

روایتی از همرزمان دفاع مقدس که حتی پس از شهادت کنار هم آرمیدند + فیلم

گروه استان‌ها ــ شهید عباس یوسفی اهل روستای قاسم آباد گیلان در راه دفاع از نظام مقدس‌ جمهوری اسلامی همراه با رفیق صمیمی‌اش در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید و هر دو در یک مزار قرار داده شدند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم ازرشت، فرهنگ شهادت، حماسه و ایثاری که در پرتو سال‌های نورانی دفاع مقدس در آفاق این سرزمین مقدس جلوه‌گری کرد چنان تأثیر شگرفی از خود برجای گذاشت که تاریخ تا قرن‌ها شاهد جلوه‌های آن خواهد بود.

همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان، عارفان، دل‌سوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد شد و خوشا آنان‌ که با شهادت رفتند و آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند و خوشا به حال آنان که این گوهرها را در دامن خود پروراندند.

جوانمردان رشید و پاک سرشتی که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه‏ بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند و هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دوران‏‌ها بداند.

سال‌ها از آن سال‌های نورانی می‌گذرد و ایران اسلامی به چنان اقتداری رسیده که دشمن جرأت دست از پا خطا کردن ندارد و حتی بارها شاهد بوده‌ایم که از دلاوران این سرزمین چندین سیلی محکم خورده‌اند اما مثل گرگ زوزه می‌کشند و حاضر نیستند وجبی جلو بیایند.

در ادامه سفرهای شهدایی خود همراه با بانوان بسیج رسانه استان گیلان در منزل شهید "عباس یوسفی" از روستای قاسم‌آباد چابکسر حضور پیدا کردیم و پای صحبت‌های مادری دلسوخته نشستیم که گوهری را در دامن خود پرورانده و در آن برهه حساس عازم جبهه‌های دفاع مقدس کرده است.

مادر شهید دوران دفاع مقدس "عباس یوسفی" در گفت‌وگو با تسنیم درباره خصوصیات اخلاقی فرزندش اظهار داشت: پسرم عباس یوسفی پسر گُل، خوب، اهل نماز و قرآن بود؛ درس می‌خواند و کار می‌کرد.

وی با یادآوری نخستین روزهای اعزام فرزندش به جبهه‌ها بیان کرد: پسرم گفت باید به جبهه بروم گفتم پسر! تو درس داری، بمان درست را بخوان می‌گفت نه! من باید بروم، من عاشق آقا امام حسین‌(ع) و آقا حضرت ابوالفضل عباس(ع) هستم و باید به جبهه بروم.

مادر شهید دوران دفاع مقدس "عباس یوسفی"‌ با بیان اینکه پسرم به من دلداری می‌داد و می‌گفت تو ناراحت نباش مادر! اما من باید بروم افزود: با دوستش شهید علی داوطلب به جبهه اعزام شدند؛ دو سه باری رفت و برگشت اما آخرین باری‌ که رفت دیگر نیامد.

وی گفت: عباس و علی داوطلب بسیار به هم علاقه داشتند حتی در بغل یکدیگر شهید شدند و پیکر آن‌ها در یک روز تشییع و هر دو نفر را داخل یک مزار قرار دادند.

خواهر شهید عباس یوسفی نیز در این گفت‌وگو اظهار داشت: ما در این کوچه 3 شهید داریم و یکی از شهدا زودتر از برادرم به جبهه رفته بود و تک فرزند بود؛ برادرم پس از اینکه خبر شهادت آن جوان را شنید خودش را مدتی در خانه حبس کرده بود و خجالت می‌کشید از خانه خارج شود.

وی تصریح کرد: برادرم پس از شهادت آن جوان به ما سفارش می‌کرد " اسم مرا بلند صدا نزنید نکند مادرش بشنود و ناراحت شود" گفت دیگر نمی‌توانم بمانم و باید به جبهه بروم؛ پدرم از برادرم خواست بماند درسش را بخواند اما برادرم‌ گفت می‌ترسم جنگ تمام شود و نتواسته باشم کاری برای انقلاب و امام انجام دهم اجازه دهید این بار هم بروم.

خواهر شهید عباس یوسفی با بیان اینکه برادرم همراه با شهید علی داوطلب در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیدند تصریح کرد: شهید علی داوطلب پس از اینکه برادرم به شهادت رسید، رفت تا او را به عقب بکشد و او نیز همان‌جا کنار برادرم به شهادت رسید و این دو شهید در یک روز تشییع و در یک مزار قرار داده شدند.

وی با اشاره به خصوصیات اخلاقی برادر ابراز داشت: برادرم بسیار مهربان و خوش‌اخلاق بود و اجازه نمی‌داد در خانه غیبتِ کسی شود و حتی ندیدم عصبانی شود؛ درسش هم بسیار خوب بود و به بچه‌های محل در خانه درس می‌داد.

به گزارش تسنیم، پاسدار شهید عباس یوسفی در سال 1347 در روستای قاسم‌آباد در خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش متولد شد و پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی وارد دبیرستان شهید بهشتی چابکسر شد و در رشته علوم تجربی به ادامه تحصیل پرداخت.

این شهید عزیز در سال آخر دبیرستان و در دومین عزیمت داوطلبانه خود به جبهه‌های نبرد برای دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه، دنیای خاکی را تاب نیاورد و به سوی عرش پر کشید و خود را به جمع یاران سیدالشهدا(ع) رساند.

انتهای پیام/612/س

پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon