مواضع تکراری شورای همکاری در میان تکاپوی بن سلمان برای خروج از انزوا
فضای حاکم بر اجلاس شورای همکاری خلیج فارس حاکی از آن بود که این نشست صرفا برای عربستان اهمیت داشت که اهداف متعددی را در آن دنبال میکند.
به گزارش گروه بین المللل خبرگزاری تسنیم، بحرانهای عمیقی که شورای همکاری خلیج فارس را از زمان تاسیس آن در سال 1981 از کارکرد واقعی خود دور کرده و به شورایی بی اهمیت و ناتوان در حل و فصل مسائل فیمابین و منطقه ای تبدیل کرده است، نمونه کوچکی از ناکارآمدی تشکل بزرگتر عربی به نام «اتحادیه عرب» است که با عضویت 52 کشور عربی خاورمیانه و آفریقا در سال 1945 تشکیل شده است.
اختلاف و بی ثباتی؛ بارزترین شاخص روابط کشورهای حوزه خلیج فارس
گذشته از اختلافاتی که طی سالهای گذشته میان اعضای این شورا درباره مسائل مختلف وجود داشته است؛ از آنجایی که ریاض تلاش کرده شورای همکاری خلیج فارس را تبدیل به ابزاری برای تحمیل خواستههای خود کند، این شورا نتوانسته است اثربخشی خود را در دستیابی به هماهنگی، یکپارچگی و وابستگی متقابل بین کشورهای عضو به اثبات برساند.
درواقع اگر بخواهیم نوع روابط میان کشورهای حوزه خلیج فارس را از دهههای گذشته و از زمان تشکیل این شورا توصیف کنیم، اختلاف، بی ثباتی و عدم توانایی برای رسیدن به یک توافق جمعی از بارزترین ویژگیهایی این روابط است. اختلاف میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه بعد از تحولات موسوم به بهار عربی در سال 2011 به شکل قابل توجهی افزایش یافت. به دلیل اختلاف نظر این کشورها در موضع گیری نسبت به تحولات مذکور، شکاف میان آنها بیشتر شد و به ویژه عربستان سعودی در مسیر واگرایی با بسیاری از این کشورها قرار گرفت.
دومین عامل عمده اختلاف میان این کشورها نوع روابطشان با ایران بوده است واین امر بعد از تحولات مربوط به پروژه هستهای ایران و مسئله برجام، صراحتا خود را نشان داد. کشورهایی مانند کویت و قطر همواره بر نتایج مثبت این توافق تاکید کرده اند؛ درحالی که عربستان از ابتدا نگران به نتیجه رسیدن برجام بود و از خروج «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری سابق ایالات متحده از توافق مذکور، حمایت کرد.
این موضع گیری کشورهای حوزه خلیج فارس در دوره اخیر نیز دیده میشد و عربستان در کنار متحدانش در تلاش برای جلوگیری از بازگشت دولت آمریکا به توافق هسته ای با ایران و آغاز مذاکرات وین بودند. البته این کشورها بعد از اینکه متوجه شدند دولت جدید ایران دست برتر را در این مذاکرات داشته و تلاش برای سنگ اندازی در این مسیر بیهوده است، از موضع خود عقب نشینی کردند.
نشستهای شورای همکاری خلیج فارس و مواضع تکراری
اما روز سه شنبه، دور جدید اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در ریاض برگزار شد. این نشست درحالی برگزار شد که امیر کویت، حاکم امارات و سلطان عمان در آن حضور نداشتند.
اجلاس سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به فاصله کوتاهی از سفر «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی به کشورهای عضو این شورا برگزار شد. بن سلمان که اکنون احساس میکند بیش از هر زمانی به تخت پادشاهی عربستان نزدیک میشود، بعد از یک دوره انزوای 2 ساله تصمیم به رایزنی با پایتختهای مختلف حوزه خلیج فارس کرد و امیدوار بود نشست شورای همکاری خلیج فارس بعد از این سفر او، با شکوه خاصی برگزار شود؛ اما فضای حاکم بر اجلاس مذکور مورد انتظار و رضایت ولیعهد جوان نبود.
از طرف دیگر این نخستین اجلاس شورای همکاری خلیج فارس بعد از آشتی کشورهای عضو این شورا با قطر محسوب میشود و انتظار می رفت طرفهای حاضر، مواضع متفاوت و تاثیرگذاری صادر کنند؛ اما اینگونه نبود و به نظر می رسد اجلاس مذکور بیشتر جنبه تشریفاتی داشت. سران شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه پایانی خود با اعلام مواضعی تکراری گفتند که در این اجلاس در خصوص اصول و سیاستهای توسعه همکاریهای راهبردی و توسعه و یکپارچگی اقتصاد کشورهای خلیجفارس و تحقق آرمانهای شهروندان توافق و بر لزوم تکمیل عناصر وحدت اقتصادی و سیستمهای امنیتی و دفاعی مشترک کشورهای خلیج فارس تاکید شده است.
همانطور که گفته شد شورای همکاری خلیج فارس مانند سایر تشکل های عربی کارآیی تاثیرگذاری در حل چالشهای این کشورها نداشته است و نشست روز گذشته نیز از این امر مستنثنی نبود. همچنین غیبت امیر کویت و پادشاه عمان در اجلاس مذکور نشان داد که این نشست اهمیت چندانی برای اعضا ندارد.
آیا بن سلمان و عربستان از انزوا خارج میشوند؟
اما بسیاری از کارشناسان معتقدند عربستان تنها طرفی است که به این اجلاس اهمیت میدهد و به ویژه شخص بن سلمان بعد از سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس اهداف زیادی را در این اجلاس دنبال میکرد.
طی روزهای اخیر، «مجتهد» افشاگر معروف اسرار آل سعود اعلام کرد که دیوان پادشاهی عربستان در حال آماده سازی برای مراسم پادشاهی بن سلمان است. البته هنوز صحت این ادعاها مشخص نیست و موعد برگزاری مراسم مذکور نیز اعلام نشده است.
با این وجود به نظر می رسد ولیعهد جوان سعودی رسیدن به تاج و تخت پدر در آیندهای نزدیک را قطعی میداند و بر همین اساس شروع به انجام اقداماتی جهت کسب مشروعیت در میان ملت عربستان و همچنین جامعه عربی کرده است.
در سطح داخلی، عربستان اخیرا از کاهش بودجه نظامی خود به بیش از 10 درصد خبر داده و اعلام کرد برخلاف 8 سال گذشته، این کشور در سال 2022 نه تنها کسری بودجه نخواهد داشت بلکه قرار است مازاد بودجه را نیز تجربه کند. سعودیها قصد دارند برای رسیدن به مازاد بودجه قیمت هربشکه نفت را در سال آینده به 80 دلار افزایش دهند و درواقع بودجه جدید عربستان بر همین مبنا بسته شده است.
کارشناسان با اشاره به اینکه در سایه نوسان قیمت نفت و محاسبات غیردقیق سعودیها برای بودجه سال آینده، تحقق چنین چشم اندازی خیلی نزدیک به واقعیت نیست، توضیح میدهند که این تصمیم جدید عربستان در راستای وعدههای اصلاحی بن سلمان است که از یک سو با هدف کاهش فشارهای ناشی از جنگ یمن انجام میشود و هدف دیگر آن جلب افکار عمومی عربستان به سمت بن سلمان بعد از سلسله شکستهای وی در سیاست داخلی و خارجی است.
در سطح خارجی و جامعه عربی نیز، بن سلمان تصمیم گرفته تا خود را به عنوان رهبر رسمی عربستان که شایستگی رهبری بر همه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را دارد معرفی کند. سفر اخیر او به کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در همین راستا صورت گرفت.
عربستان چگونه به نقطه صفر برمیگردد؟
با این وجود بسیاری معتقدند که عربستان و شخص محمد بن سلمان برای خروج از انزوا راه درازی در پیش دارند و لکه ننگ اقدامات سرکوبگرانه بن سلمان و جنایاتی چون قتل وحشتناک «جمال خاشقجی» روزنامه نگار منتقد سعودی و همچنین حبس «محمد بن نایف» ولیعهد سابق عربستان که برخی خبر از مرگ او در زندان میدهند، به این آسانی پاک نمیشود.
علاوه بر آن محمد بن سلمان حتی اگر بر تخت پادشاعی عربستان نیز تکیه بزند، برای ماندن در این منصب نیاز به حمایت آمریکا دارد و در سایه مواضع تندی که دولت جو بایدن در قبال وی پیش گرفته، نگرانیهای بن سلمان درباره احتمال کودتای داخلی ضد او بیشتر میشود.
از طرف دیگر ملک سلمان و پسرش متوجه شدهاند که سیاست تهاجمی عربستان طی چند سال گذشته نه تنها نتیجه نداشته بلکه منجر به تشدید انزوای این کشور و خودنمایی رقبایی همچون امارات در بسیاری از پروندههای منطقه شده است. به همین دلیل محمد بن سلمان در راستای تلاش برای تغییر سیاست خارجی عربستان، به همگرایی با کشورهایی روی آورده که قبلا آنها را دشمن میپنداشت.
همانطور که گفته شد محمد بن سلمان دست کم برای ماندن در منصب پادشاهی عربستان به حمایت آمریکا نیاز دارد؛ اما در عین حال به همبستگی با کشورهای حوزه خلیج فارس نیز نیازمند است که این امر مستلزم تغییر 180 درجهای سیاست خارجی عربستان و عدم مداخله وی در پروندههای منطقه است. در عین حال این رویکرد با خواستههایی که واشنگتن از ریاض در منطقه دارد سازگار نیست و این یعنی بازگشت عربستان به نقطه صفر.
انتهای پیام/