یادداشت| جایگاه معادن افغانستان در منظومۀ تجارت خارجی چین
باوجود احتیاط چین با توجه به شرایط افغانستان، اگر طالبان موفق شود تهدیدات امنیتی را کاهش دهد و تا حدی ثبات اقتصادی را در افغانستان به وجود آورد، شاید برای سرمایهگذاری در این کشور بحرانزده متقاعد شود.
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، مطالعۀ اسناد و شواهد متقن حکایت از آن دارد که از حدود 4000 سال پیش افغانستان بنا به وجود قرابت جغرافیایی و منابع معدنیِ سرشار خدادادی همواره موردعنایت دولتمردان چینی واقعشده است؛ معالوصف، پیدایش فصل نوینی از روابط دوجانبه میان پکن و کابل به دهۀ 50 میلادی بازمیگردد؛ یعنی زمانی که دولت کمونیستی چین خود را حامی کشورهای جهان در رقابت بین دو ابرقدرت اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا میدانست و از این رهگذر بود که روابط دو کشور تا حدود زیادی تعمیق شد.
نکتۀ قابلتأمل آن است که گرچه دو کشور در یکی از صعبالعبورترین مناطق جهان، قریب به 76 کیلومتر با یکدیگر مرز مشترک دارند، ولی بااینحال باید اذعان داشت که متأثر از عوامل و دلایل گوناگونی همچون محدودیتهای داخلی و محذوریتهای خارجی که در افغانستان وجود داشته است سطح روابط دو کشور چنانکه شایسته و بایسته است تعمیق و تعریف نشده است.
اکنون و در شرایطی که نیروهای ائتلافِ تحت هدایت ایالاتمتحده از افغانستان رخت بر بسته و طالبان زمام امور را در این کشور به دست گرفته و بر اریکۀ پادشاهی تکیه زده است، چینیها امیدوار هستند که با تکیهبر عامل منابع معدنی بهعنوان زبان مشترک دو کشور، مدل خاصی از همکاریهای دوجانبه را طراحی و اجرا نمایند تا از این رهگذر موجبات تعمیقِ روابط دوجانبه را در شرایط جدیدِ پدیدار شده فراهم نمایند.
ظرفیتهای معدنی افغانستان و نوع نگاه چین به آنها
واقعیت امر نشان از آن دارد که افغانستان بهعنوان جدول مندلیف جهان یکی از معدود کشورهایی میباشد که منابع معدنی ویژهای را به خود اختصاص است. در همین رابطه سازمان زمینشناسی ایالاتمتحده (USGS) با استناد به بررسیهای کارشناسانهای که صورت داده است ذخایر معدنی این کشور آسیایی را حدود یک تریلیون دلار تخمین است (البته برخی از مقامات افغان ارزش واقعی معادن افغانستان را بین یک تا سه میلیارد دلار نیز برآورد کردهاند).
با استناد به بررسیهای بهعملآمده میتوان چنین اذعان داشت که افغانستان دارای منابع معدنی کمنظیری همچون مس، طلا، نفت، گاز طبیعی، اورانیوم، بوکسیت، زغالسنگ، سنگآهن، عناصر خاکی نادر، لیتیوم، کرومیوم، سرب، روی، سنگهای قیمتی، تالک، سولفور، کبالت، تراورتن، گچ و سنگ مرمر است.
نظر به وجود منابع معدنی سرشار و قرابت جغرافیایی با افغانستان، پکن طی سالیان اخیر توجه ویژهای را نسبت به ظرفیتهای معدنی افغانستان مبذول داشته است.
معادن لیتیوم بهمثابه وجه تمایز افغانستان از سایر کشورهای معدنی دنیا
افغانستان در کنار کشورهای بولیوی، شیلی و استرالیا از جمله معدود کشورهایی میباشد که از معادن و منابع لیتیوم ویژهای برخوردار است. در همین رابطه سازمان فضایی آمریکا (NASA) ضمن آنکه ارزش معادن لیتیوم افغانستان را حدود یک تریلیون دلار تخمین زده است، بیان داشته است که مهمترین معادن لیتیوم افغانستان به طول 850 تا 900 کیلومتر و عرض 150 تا 200 کیلومتر از ولایت هرات آغاز میشود و تا ولایت نورستان ادامه دارد.
شایانذکر است که آژانس بینالمللی انرژی (IEA) پیشبینی کرده است که تقاضای جهانی برای لیتیوم که یک عنصر اساسی برای ساخت باطری خودروهای برقی، گوشیهای هوشمند، پنلهای خورشیدی و مزارع بادی است تا سال 2040 میلادی بیش از 40 برابر خواهد شد. معالوصف، شواهد موجود حاکی از آن است که در ولایتهای نیمروز، هرات و غزنی، ذخایر لیتیوم قابلتوجهی به بزرگی ذخایر کشور بولیوی وجود دارد (در حال حاضر بزرگترین معدن لیتیوم جهان با ظرفیت 21 میلیون تُن در بولیوی وجود دارد) که میتواند در صورت استفادۀ صحیح، بهاندازۀ نفت عربستان سعودی برای افغانستانِ بحرانزده عایدی داشته باشد.
شایانذکر است که باوجود در اختیار داشتن هفت درصد از ذخایر لیتیوم جهان، از دیرباز چین بنا به نیازهای فزایندهای که در راستای تداوم رشد اقتصادی خود احراز کرده است درصدد سرمایهگذاری و استخراج ذخایر بزرگ لیتیوم در کشورهای موسوم به مثلث لیتیوم جهان (آرژانتین، بولیوی و شیلی) و حتی افغانستان برآمده است. بهمنظور دستیابی به اهداف معدنی در افغانستان، پکن دو شرکت معدنیِ «گانفنگ لیتیوم» بهعنوان بزرگترین تولیدکننده لیتیوم در جهان و شرکت «تیانجی لیتیوم» که یکی از بزرگترین معدنچیان لیتیوم در چین است را وارد افغانستان کرده است.
لازم به ذکر است که «گائو سوسو» بهعنوان مسئول «کمیتۀ توسعۀ اقتصادی و بازرگانی عربی ـ چینی» (CASCF) اخیراً اظهار داشته است که علاوه بر شرکتهای مورداشاره، حداقل 20 شرکت دولتی و خصوصی دیگر نیز از سوی چین برای انجام تحقیقات در خصوص معادن لیتیوم افغانستان راهی این کشور شدهاند.
عناصر نادر خاکی بهعنوان یک نادیدنیِ ارزشمند در میان معادن بکر افغانستان
بررسیهای بهعملآمده نشان از آن دارد که حدود 1.4 میلیون تُن عناصر نادر خاکی مانند «لانتانیم»، «سریم» و «نئودیمیم» در افغانستان وجود دارد که از آنها میتوان در ساخت تجهیزات نظامی و محصولات الکترونیکی مصرفی بهره جُست. با عنایت به تحقیقات گستردهای که انجامشده است انتظار میرود که از ذخایر موجود در معدن «خانشین» در شهرستان «رگ» ولایت هلمند 1.1 میلیون تُن عناصر کمیاب استخراج شود. البته باید توجه داشت که چین بهعنوان بزرگ دارندۀ ذخایر مواد معدنی کمیاب در سطح جهان، حدود 37 درصد این ذخایر را به خود اختصاص داده است. در همین رابطه، مجموعه معادن «بایان اوبو» در ناحیه مغولستان چین با 48 میلیون تُن متریک مواد معدنی کمیاب، بزرگترین ذخیرۀ جهان شمرده میشود.
این در حالی است که بیشترین ذخایر فلزات کمیاب در افغانستان در منطقه «خانشین» در ولایت هلمند است که حجم آن حدوداً 1.3 میلیون تُن متریک تخمین زده میشود. با عنایت به اینکه چین از ذخایر گستردهای در این زمینه سود میبرد، بعید است که انرژی خود را صرف استخراج منابع معدنی کمیاب از بستر افغانستان نماید.
معادن سرشار مس بهعنوان یکی دیگر از مزیتهای افغانستان در حوزۀ منابع معدنی
مس یکی دیگر از منابع معدنی است که در افغانستان بهوفور یافت میشود. با استناد به کاوشهای کارشناسانه میتوان چنین اظهار داشت که مجموع ظرفیت منابع مس در این کشور حدود 60 میلیون تُن است.
شایانذکر است که با توجه به نیاز فزایندۀ چین به معادن مس، شرکتهای این کشور حدود 10 سال پیش بهمنظور استخراج یکی از بزرگترین و بِکرترین پهنههای مسِ دنیا که در 40 کیلومتری جنوب شرقی کابل و مشخصاً در ولایت «لوگار» با نام «مس عینک» قرار دارد، دستبهکار شدند و قراردادهایی را نیز منعقد کردند. علاوه بر این، شرکت متالوژی گروه چینی (MCC) و کنسرسیوم (Jiangxi Copper Company Limited) در سال 2008 میلادی با یک قرارداد اجارۀ 30 ساله، مجوزهای لازم برای به استخراج از معادن مس «عینک» بهعنوان دومین ذخایر مس جهان را به دست آوردند. افزون بر این، در سال 2011 میلادی، شرکت ملی نفت چین (CNPC) در یک پیشنهاد 400 میلیون دلاری برای حفاری سه میدان نفتی به مدت 30 سال برنده شد.
بااینحال و به دلایل مختلفی همچون اینکه دولت اشرف غنی تمایلی نداشت که از وامهای چینی با بهره بالا استفاده کند، این اقدامات بینتیجه ماند. بااینحال و سقوط ناگهانی دولت غنی و کنترل طالبان بر تمام افغانستان تمام معادلات تغییر کرده است. چین با یک معمای غامضتر روبهرو شده است.
جمعبندی
با عنایت به واقعیتهای میدانیِ موجود و همچنین مطالبی که بهتفصیل ذکرشان رفت باید اذعان داشت که باوجودآنکه چین از اوت 2021 میلادی توانست ارتباط مستقیمی را با رهبران طالبان برقرار نماید و سرمایهگذاریهای هنگفتی را از طریق بخش خصوصی خود در افغانستان انجام دهد (از بدو تشکیل حکومت موقت در افغانستان تاکنون شرکتهای خصوصی چین مبلغی به ارزش بیش از 62 میلیون دلار در این کشور سرمایهگذاری کردهاند) ولی بااینحال باید اذعان داشت که با در نظر گرفتن شرایط موجود و احتمال بازگشت ایالاتمتحده به صحنۀ بازی سیاسی در افغانستان، و شرایط بغرنج این کشور که هیچ دسترسی به ذخایر ارزی خود در آمریکا ندارد و بانک جهانی تعهدات مالی 13 میلیاردی اختصاصیافته در کنفرانس ژنو 2020 به افغانستان را معلق کرده است، در چنین شرایطی چین تمایل، علاقه و دلیل چندانی برای درگیر کردن خود در مسائل معدنی افغانستان حداقل در کوتاهمدت ندارد.
علاوه بر این مشکل دیگری که وجود دارد آن است که بسیاری از معادن افغانستان در مناطق دورافتاده و صعبالعبور با زیربناهای محدود واقعشدهاند. علاوه بر این موارد، چالشهایی بنیادینی همچون عدم امنیت پایدار، درگیریهای قبیلهای و سیاستهای محلیِ مخرب وجود دارد که بهنوبۀ خود مانع از توسعه منابع معدنی در افغانستان شدهاند. البته شرکتهای چینی طی سالیان اخیر نشان دادهاند که به سرمایهگذاری در پروژههای پُر ریسک اما راهبردی، مانند زیرساختهای استخراج نفت در کشورهایی چون نیجریه و سودان جنوبی دستزدهاند، معالوصف، محیط عملیاتی افغانستان دارای مشکلات پیچیدۀ امنیتی مخصوص به خود است که مقامات سیاسی و سرمایهگذاران چین را بسیار محتاط میسازد.
البته نباید این سناریو را از نظر دور نگاه داشت که اگر طالبان موفق شود تهدیدات امنیتی را کاهش دهد و تا حدی ثبات اقتصادی را در افغانستان به وجود آورد، شاید چین برای سرمایهگذاری در این کشور بحرانزده متقاعد شود (در حال حاضر نشانههای تحقق این وضعیت مطلوب تا حدود زیادی کمرنگ است). شایانذکر است که حتی اگر شرکتهای چینی قصد سرمایهگذاری در افغانستان را داشته باشند، به شیوۀ معمول پروژه کمربند ـ راه، منابع خود را بیش از هر چیز دیگری مصروف زیرساختهای اساسی مانند ساخت شاهراه، پل و راهآهن خواهند کرد.
نویسنده: مهرداد علّه پور کارشناس مسائل شرق آسیا
انتهای پیام/.