گفت‌وگوی شهید "فرشاد مرعشی‌زاده" با مادرش درباره لحظه شهادت

گفت‌وگوی شهید "فرشاد مرعشی‌زاده" با مادرش درباره لحظه شهادت

مادر شهید مرعشی‌زاده می‌گوید: شبی خواب دیدم فرشاد به خانه قدیمی‌مان در شوشتر آمد و با او روبوسی کردم و ذوق زده گفتم: «مادر جان همه فامیل اینجا هستند صبر کن.»

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «روزبه‌روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند.»، این جمله کوتاه برشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در 27 بهمن ماه سال 1393 در خصوص اهمیت نام و یاد شهدا است.

خبرگزاری تسنیم در نظر دارد هر روز خاطره‌ای از سبک زندگی، سیرۀ اخلاقی شهدا و روزهای سخت دفاع مقدس را منتشر کند.

وقتی جنازه فرشاد مرعشی‌زاده پس از 38 روز از منطقه عملیاتی بستان توسط رزمندگان دفاع مقدس به پشت جبهه آورده شد مادرش بر بالینش آمد و با دیدن صحنه اصابت دو گلوله به گلوی فرزندش غصه‌ای جانکاه وجودش را فرا گرفت.

روزها گذشت و او با قاب عکس فرشاد درد دل می‌کرد که «چطور تحمل آوردی، دو گلوله به گلوی تو زخم وارد کرد و شهید شدی.»

یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح خواب دیدم فرشاد به خانه قدیمی‌مان در شوشتر آمد و با او روبوسی کردم و ذوق زده گفتم: مادر جان همه فامیل اینجا هستند صبر کن یاالله بگویم آنها هم تو را ببینند. وقتی برگشتم او نبود؛ با نگرانی و حسرت چندبار دور خودم چرخیدم ولی او نبود.

لحظه‌ای بعد یک دفعه جلویم ظاهر شد. پرسیدم: کجا رفتی؟ گفت: مادر دیدی چطور در یک لحظه غیب شدم که مرا ندیدی؟ هنگام شهادت هم همینطور بود در یک لحظه کوتاه تیر به من خورد و اصلاً رنجی احساس نکردم و شهید شدم. پس از آن خواب دیگر مرهمی بر زخم دل مادر نهاده بودند و او با آرامشی خاص چشم در چشمان قاب گرفته فرشاد می‌دوخت.

منبع: کتاب لحظه‌های آسمانی

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
پاکسان
triboon
گوشتیران
رایتل
مادیران