سوسوی چراغ «فارسی» در هند/ عملیات احیای زبان فارسی در شبهقاره شدنی است؟
مهدی باقرخان، شاعر هندوستانی، معتقد است ایران میتواند با استفاده از ظرفیت زبان فارسی، تبادلات فرهنگی خود در شبهقاره را گسترش دهد و این زبان را در این منطقه احیا کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علیرضا قزوه که پیش از این وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در دهلی نو بود، در یادداشتی نوشته بود که «انگار حکایت شعر فارسی در اینجا(هند)، حکایت خریدن عاج فیل است در این روزها... وقتی فیلی نمانده است و فیلبانی نیست، عاج فیل را از کجا پیدا توان کرد؟». چراغ شعر و زبان فارسی در هند، برخلاف دوران شکوه و جلالش در دوره گورکانیان، امروزه دیگر رمق چندانی ندارد. گویی تنها سوسویی از آن همه درخشش باقی مانده است. با این حال، حضور شاعرانی چون مهدی باقرخان که خود را پاسبان حرم زبان فارسی در شبهقاره میدانند، از «معجزات آخرالزمانی» در این کشور محسوب میشوند.
مهدی باقرخان که زبان فارسی را به واسطه اقوامش یاد گرفته و به آن علاقهمند شده، سال گذشته اولین کتاب خود در حوزه شعر فارسی را منتشر کرد. «شیراز هند»، مجموعهای از سرودههای این شاعر فارسیزبان هندی است که توسط مؤسسه شاعران پارسیزبان منتشر شد و در شانزدهمین دوره جشنواره شعر فجر در بخش «پارسیگویان دیگر ملل» مورد تجلیل قرار گرفت. خبرگزاری تسنیم به همین مناسبت به گفتوگو با این شاعر شیفته زبان فارسی پرداخت. باقرخان در این گفتوگو از چگونگی آشنایی خود با این زبان گفت. او در بخش دیگری از این گفتوگو به دغدغههایش برای توسعه زبان فارسی در هند، فرصتهایی که ایران به واسطه این زبان پیش روی خود دارد و راههای گسترش تبادلات فرهنگی میان ایران و هند اشاره کرد. مشروح گفتوگوی تسنیم با این شاعر را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: کتاب «شیراز هند» با هدف معرفی چهرههای ادبی و جریانهای شعر فارسی در میان فارسیزبانان توسط مؤسسه شاعران پارسیزبان منتشر شد. پس از انتشار این اثر چه بازخوردهایی از جامعه فارسیزبانان دریافت کردید؟
چاپ کتاب «شیراز هند» و دیگر آثاری که با این هدف منتشر شد، بازتاب گستردهای داشت و این امر، برای کسانی که در حوزه شعر و ادب به ویژه در حوزه زبان فارسی کار میکنند، نویدبخش و امیدوارکننده است. برای همه کسانی که فارسیپژوه هستند یا با این زبان در هند سر و کار دارند، انتشار این آثار یک اتفاق بسیار بزرگ محسوب میشود؛ به ویژه اینکه شرایط فعلی وضعیت زبان فارسی در کشور هند چندان مناسب نیست.
*تسنیم: آشنایی شما با زبان فارسی چگونه رقم خورد و از چه زمانی شروع به سرودن شعر به این زبان کردید؟
من از کودکی به واسطه چند تن از اقوام که در حوزه علمیه قم تحصلی میکردند، با زبان فارسی آشنا شدم. آنها وقتی از ایران به هند برمیگشتند، با یکدیگر به زبان فارسی صحبت میکردند. این نقطه عطف آشنایی من با زبان فارسی بود؛ زبانی که از کودکی عاشق آن شده بودم. در همان عالم کودکی، با وجود اینکه با این زبان آشنایی نداشتم و آن را متوجه نمیشدم، اما از کلماتش لذت میبردم و شنیدن آن برایم شیرین بود؛ به همین خاطر از اقواممان خواستم که به من هم فارسی یاد بدهند، آنها نیز جملات معمولی و روزمره را به من یاد دادند. این اولین تجربه آشنایی من با این زبان بود.
علاقه من به زبان، شعر و ادبیات سبب شد که در دانشگاه رشته زبان و ادبیات فارسی را به عنوان رشته اصلی انتخاب کنم. در سال 1999 میلادی وارد دانشگاه شدم و در سال 2003 در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه لکنو فارغالتحصیل شدم. پس از آن، به قصد تحصیل در مقطع دکتری در اواخر سال 2004 به دهلی رفتم. مجبور بودم در چنین شهر پرجمعیت و پرهزینهای، برای امرار معاش هم فکری بکنم و همزمان دنبال ثبتنام دکتری نیز بودم که سراغ دانشگاه جامعه ملیه اسلامیه رفتم. کمکم پای من به خانه فرهنگ ایران هم باز شد و مقالههای دینی فارسی را برای چاپ در مجله «راه اسلام» (اردو) که توسط رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در دهلینو چاپ میشود، به زبان اردو ترجمه میکردم. باید یادآوری کنم که حضور در دوره سه ماه دانشافزایی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه علامه طباطبایی نیز فرصت بسیار مغتنمی برای من برای یادگیری این زبان بود.
در این میان، شعر فارسی برایم جذاب بود. زبان و ادبیات فارسی جهانی پر از ارزشهای اخلاقی و انسانی است. در سال 1997 اولین شعرم را به زبان اردو در مدح امام علی(ع) سرودم. همیشه اعتماد به نفسم به من میگفت که به خواندن شعر فارسی اکتفا کند و وارد حوزه شعر گفتن به این زبان نشو! اما کمکم با آشنایی با دوستانی چون علیرضا قزوه به این سمت نیز حرکت کردم. کتاب «شیراز هند» نیز گزیدهای از این اشعار است که توسط مؤسسه شاعران پارسیزبان منتشر شده است.
*تسنیم: شعر فارسی در هند پس از چند دهه با حضور آقای قزوه رونق دوباره گرفت و با حضور شاعرانی چون شما، دارد به سمت رشد حرکت میکند. اما در مجموع به نظر میرسد که وضعیت زبان فارسی در این کشور چندان مناسب نیست. شما به عنوان کسی که دغدغه این زبان را دارید و در این کشور زندگی میکنید، وضعیت زبان فارسی در هند را چگونه ارزیابی میکنید؟
بله، با این صحبت شما موافقم. وضعیت زبان فارسی- با توجه به آن سابقه درخشان و گنجینهای که میراث این زبان در هند است- شرایط چندان مساعدی در این کشور ندارد و این شرایط، شایسته و بایسته هندوستان نیست. همیشه جا دارد افرادی مانند علیرضا قزوه که روحیه مربیگری، انگیزه خدمت به زبان فارسی و تربیت پتانسیلهای تازه در عرصه زبان و ادب فارسی دارند، وارد میدان کار شوند. باید بتوان با حضور چنین افراد دغدغهمندی جوانان را به سمت یادگیری زبان فارسی تشویق کرد و به آنها انگیزه داد.
یکی از نکات مهم در این مسیر، این است که نوع مواجهه باید به گونهای باشد که فرد احساس نکند که یادگیری زبان فارسی دارد به او تحمیل میشود. فارسیآموز باید به این برداشت برسد که این زبان برخاسته از فرهنگ ماست و اگر دچار ضعف و سستی شود، خود ما اولین کسانی هستیم که باید نسبت به این ضعف پاسخگو باشیم.
زبان فارسی جزو هویت فرهنگی هندوستان است و ما باید از این میراث کهن صیانت کنیم. همه ما نسبت به این زبان وظیفه داریم و باید از آن دفاع کرده و از این شرایط نامناسب خارج کنیم.
*تسنیم: به نظر شما با چه راهکارهایی میتوان به تقویت زبان فارسی در هند پرداخت؟
چند راهکار در این زمینه وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها، به نتایج خوبی دست یافت؛ البته در ابتدا این را ذکر کنم که معتقدم خود ما هندیها، بدون هیچ چشمداشتی به ایران و نهادهای ایرانی، بیشترین مسئولیت را در قبال احیای زبان فارسی در کشور هند داریم؛ این وظیفه به خصوص از جانب افرادی بیشتر احساس میشود که نان این زبان را در دستگاههای دولتی، دانشگاهها و ... میخورند. باید نسبت به این زبان دلسوز باشند تا زبان فارسی همانقدر که هست بماند و در گام بعد، آن را گسترش دهند.
از سوی دیگر، ما نیازمند تغییر در برنامه درسی آموزش زبان فارسی هستیم. علاوه بر یکی دو دانشگاه، عمدتاً برنامه درسی در سراسر کشور خیلی با رویکرد تاریخی و کلاسیک تدوین شده و از ادبیات معاصر چندان خبری نیست. این ظلمی است به زبان فارسی. فارسی، زبانی است که هر سال مطالب و آثاری به ادبیاتش اضافه میشود که باید از آن خبر داشته باشیم. همچنین، گاه متأسفانه با این امر مواجهیم که اصلاً خبری از ادبیات معاصر در دانشگاهها نیست؛ چه برسد به اینکه کتابهای بهروز معرفی شوند.
علاوه بر این، ذکر این نکته مفید فایده است که دورههای کوتاهمدتی که تحت عنوان دورههای دانشافزایی با حضور فارسیآموزان مقطع دکتری زبان فارسی و اساتید تازه استخدامشده در ایران برگزار میشود، باید پررنگتر شود. این دورهها برای خود من نقطه عطفی در حوزه یادگیری زبان فارسی بود، حضور در همین دورههای دانشافزایی که در سال 1385 به مدت سه ماه در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد، منجر به آشنایی بیشتر من با زبان و ادبیات فارسی شد. این دورهها در حال حاضر به مدت یک ماه برگزار میشود. به نظرم خوب است که مدتزمان برگزاری این دورهها- با توجه به هزینههایی که صرف میشود- بیشتر و در سه یا شش ماه برگزار شود. در غیر این صورت، نتیجه مورد نظر حاصل نمیشود.
از سوی دیگر، ما در هند 35-40 دپارتمان آموزش زبان فارسی در دانشگاههای مختلف هند داریم. اگر بشود اساتیدی از ایران حداقل به دپارتمانهای مهم ارسال شوند و به مدت یک سال حضور داشته باشد، فضای این دپارتمانها متحول شده و بسیاری از مشکلات علمی از این طریق حل میشود. این امر را من خود تجربه کردهام.
لازم به یادآوری است که برگزاری کلاسهای آموزش زبان فارسی که از طریق بنیاد سعدی در هند برای عموم باز برپا میشود، از اقدامات خوب در حوزه گسترش زبان فارسی بوده است. افراد متعددی در این سالها به عشق مولانا و حافظ به این مراکز مراجعه کردهاند تا زبان فارسی را بیاموزند. این از جمله تجربههای موفق در حوزه گسترش زبان فارسی است که میتوان آن را توسعه داد.
*تسنیم: چندی پیش دولت هند زبان فارسی را به عنوان یکی از زبانهای کلاسیک این کشور مطرح کرد. آیا برای معرفی و رشد این زبان پس از این اعلام، برنامه خاصی در نظر گرفته شده است؟ ایران چطور میتواند از این فرصت ایجاد شده به بهترین نحو در جهت توسعه زبان فارسی استفاده کند؟
بله؛ در میان اخبار مأیوسکننده متعدد، یکی از خبرهای خوب این بود که پارلمان هند تصویب کرد که زبان فارسی از فهرست زبانهای خارجی خارج و در کنار سانسکریت، به عنوان زبان کلاسیک هند تلقی شود. این گام سازندهای بود، اما فکر میکنم آنطور که بایسته و شایسته است از این ظرفیت و فرصت استفاده نشده است. ما تاکنون اقدام خاصی در این زمینه ندیدهایم. اگر گامهای جدی از هر دو طرف برداشته میشد، میتوانستیم به ثمرات آن امیدوار باشیم.
اقدامات متعددی میتوان انجام داد. به عنوان مثال اگر از سوی انجمن استادان زبان فارسی یا دیگر گروهها برنامههایی در این رابطه پیگیری میشد، اتفاقات خوبی رخ میداد. کاش میشد از این فرصت بهتر استفاده کرد.
*تسنیم: اگر فرهنگ را یک جاده دو طرفه در نظر بگیریم، برای ایران این جاده همواره یک طرفه بوده است؛ به این معنی که همیشه کتابهای مختلفی از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه و در بازار نشر ایران توزیع شدهاند، اما کمتر کتابی از ایران در بازارهای خارجی عرضه میشود. تبادل فرهنگی میان ایران و هند را چطور ارزیابی میکنید؟ شناخت مردم هند از ادبیات ایران تا چه اندازه است؟ و فکر میکنید کدام جنبه از ادبیات ایران برای مردم هند میتواند جاذبه داشته باشد؟
بله؛ همینطور است. در ایران این فرهنگ جا افتاده است که کتاب بگیر، کتاب چاپ کن و تا حدودی کتاب بخوان. این امر خیلی در کشور ما فرهنگسازی نشده است. باید بر خودمان ببالیم که متعلق به زبان و ادبیاتی هستیم که گنجینهای از ارزشهای انسانی، اخلاقی و عرفانی را در خود جای داده است. اگر ایران از این ظرفیت استفاده کند و بتواند این گنجینه را صادر کند- با توجه به نیازهای بشری این زمان- یک ضرورت اساسی را تأمین میکند.
در کلاسهای آموزش زبان فارسی که افراد از ادیان مختلف در آن حضور دارند، متوجه شدم که عده بسیار زیادی به خاطر عشق به مولانا، حافظ و سعدی متمایل به یادگیری زبان فارسی شدند؛ در حالی که تا پیش از آن فقط ترجمه آثار این بزرگان را خواندهاند. ادبیات فارسی این ظرفیت را دارد که جهان را مخاطب خود قرار دهد.
در این زمینه کار نکرده زیاد است؛ با توجه به بافت جامعه هندی- که خودم نیز متعلق به این جامعه هستم- آن مطالبی که با محتوای عرفانی و صوفیگری است، میتواند برای مخاطب این کشور جذاب باشد. اگر بتوانیم این محتوا را از زبان فارسی به هند منتقل کنیم، مطمئین باشید که این محتوا همواره طرفدار داشته و خواهد داشت. اگر به این موضوع بیشتر بپردازیم، حضور زبان فارسی در شبه قاره هند پررنگتر خواهد شد.
انتهای پیام/