ترجمه سند محرمانه مذاکره وزیر جنگ صهیونیستی و طوفانیان دلال خریدهای نظامی شاه


ترجمه سند محرمانه مذاکره وزیر جنگ صهیونیستی و طوفانیان دلال خریدهای نظامی شاه

خبرگزاری تسنیم: متن مذاکرات محرمانه وزرای جنگ رژیم صهیونیستی و دلال خریدهای نظامی محمدرضا پهلوی در سال ۵۵ منتشر شد.

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی تسنیم، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، متن مذاکرات محرمانه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و دلال خریدهای نظامی محمدرضا پهلوی در سال 55 را منتشر کرد.

حسن طوفانیان فرزند میرزا مهدی‌خان خیاط، در 1292 خورشیدی در تهران متولد شد. پس از انجام تحصیلات مقدماتى و متوسطه، در مهرماه 1313 وارد دانشکده افسرى شد و ضمن تحصیل در دانشکده‏ افسرى، مدرسه‏ نظامى دیده‏بانى را نیز طى کرده دانشنامه گرفت و خلبان نظامى شد.

وى از سال 1330 براى طى دوره‏ فرماندهى و ستاد به آمریکا اعزام شد و دوره افسرى رزمى را طى نمود و پس از بازگشت از آمریکا، به فرماندهى آموزشگاه خلبانى منصوب گردید و ضمناً به استادى دانشگاه جنگ برگزیده شد و اصول تاکتیک واحد هوایى را تدریس مى‏نمود.

حسن طوفانیان در مهرماه 1336 به درجه سرتیپى نائل آمد و عضویت کمیسیون دائمى سازمان دفاع نظامى را عهده‏‌دار شد. وی به همین ترتیب مدارج ترقی را پیمود و سرانجام در آبان ماه 1352 به درجه ارتشبدی رسید. شغل اصلى وى در این مقام ریاست اداره کل صنایع نظامى بود. ارتشبد حسن طوفانیان از سال 1342 مسئول خرید اقلام دفاعى ایران شد و تا پایان رژیم پهلوى عهده‏‌دار این سمت پول‏ساز بود و بدون تردید طوفانیان از طریق مستشاران آمریکایى به شاه معرفى شد. اعتماد محمدرضا پهلوى به وى موجب گردید محرم اسرار نظامى شود و نقش مهمى در معاملات اسلحه‏ ایران بازى کند و سرانجام به شهرت جهانى برسد.

او به‌عنوان مسئول خریدهای نظامی ایران در سال‌های 1350 و در دوران رونق اقتصاد نفتی، شهرت جهانی یافت و مطبوعات غرب، گزارش‌های متعددی درباره معاملات تسلیحاتی ایران و کمیسیون‌های طوفانیان درج  کردند؛ از جمله مطبوعات آلمان غربی گزارش دادند که طوفانیان در یک معامله تسلیحاتی با شرکت‌های این کشور، مبلغ 3 میلیون مارک، کمیسیون دریافت کرده است. مبالغ بسیار زیاد حاصل از دلالی خریدهای نظامی مستقیماً به حساب شاه وارد می‌شد و از این رو کسی اجازه سرک کشیدن در این تجارت سودآور را نداشت. وی یکی از چهره‌های مرموز رژیم پهلوی بود که از هیچ مقامی جز شاه دستور نمی‌گرفت و خریدهای نظامی ایران را از خارج به‌عهده داشت که میلیاردها دلار ارزش داشت.


عزر وایزمن نیز هفتمین رئیس رژیم صهیونیستی به شمار می‌رود که سابقه وزارت جنگ اسرائیل از سال 1977 تا 1980 را به‌عهده داشت. وایزمن در سال 1924 متولد و در حیفا بزرگ شد. وی در جنگ 1948 اعراب و اسرائیل به‌عنوان خلبان فعالیت می‌کرد. وی پس از تأسیس رژیم صهیونیستی به نیروی دفاعی این رژیم پیوست و به‌عنوان فرمانده عملیات کار در ستاد کل مشغول به کار شد.

عمده شهرت خود را به‌عنوان یک نظامی نیروی هوایی اسرائیل در دوران جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل کسب کرد. وی در سال‌های بین 1958 تا 1966 به‌عنوان فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی منصوب شد. وی هدایت عملیات‌ هوایی سپیده‌دم و غافلگیرانه به پایگاه‌های هوایی مصر را به‌عهده داشت که ظرف 3 ساعت نیروی هوایی مصر به‌صورت کامل منهدم شد.

وی پس از کناره‌گیری از ارتش وارد سیاست شد. وی پس از ملاقات با انور سادات، رئیس‌جمهور مصر در سال 1977 به یکی از دوستان نزدیک وی بدل شد. وی در سال 1979، به‌عنوان وزیر جنگ اسرائیل نقش مؤثری در عقد پیمان صلح اسرائیل و مصر داشت که توسط مناخیم بگین، نخست وزیر وقت امضا شد. وایزمن در سال 1993 به‌عنوان رئیس رژیم صهیونیستی انتخاب شد و تا سال 2000 در این سمت به فعالیت خود ادامه داد.

ترجمه متن این سند به‌شرح ذیل است:

دیدار وزیر دفاع ، ژنرال وایزمن و ژنرال طوفانیان از ایران
وزارت دفاع – تل‌آویو
دوشنبه، 18 ژوئیه 1977، ساعت 3 بعدازظهر
با حضور: آقای اوری لوبرانی
دکتر سوزمان، مدیرکل
آقای آ. بن‌یوسف
سرهنگ الا تهیلا

ژنرال طوفانیان: سمت جدیدتان را تبریک می‌گویم.
ژنرال وایزمن: متشکرم، دوست من. هفت سال از زمانی که دولت را با پست وزارت حمل و نقل ترک کردم، می‌گذرد و تقریباً هشت سال است که ارتش را نیز ترک کرده‌ام. و باید اعتراف کنم که تغییر چشمگیری از آن زمان تا کنون رخ نداده است. تنها صفرهای بعد از اعداد بیشتر شده، به‌جای میلیون، میلیارد آمده، و صفرهای زیادی به ارقام بزرگ بودجه‌ها اضافه شده است. تنها تغییر قابل توجه همین بوده. بعضی‌ها هم کچل‌تر شده‌اند.
ژنرال طوفانیان: زندگی همین است دیگر.
ژنرال وایزمن: اما امیدوارم وقتی شنیدید که دولت سابق را از کار برکنار کردیم زیاد متعجب نشده باشید.
ژنرال طوفانیان: در اصل ما برخی از اعضای دولت جدید را می‌شناختیم. سالهاست که شما را می‌شناسم؛ دیان را هم سالهاست که می‌شناسم و به همین دلیل فکر می‌کنم آنچه در این منطقه واقعاً به آن نیاز داریم، صلح و ثبات است.
ژنرال وایزمن: می‌دانید، ضمن احترامات لازم به دولت پیشین، من فکر می‌کنم با وجود دولت حاضر، احتمال بیشتری برای موفقیت در این زمینه وجود دارد، زیرا می‌دانیم که چه می‌خواهیم و هر وزیر اجازه ندارد که نظر شخصی خود را داشته باشد. ضمن تمام احترامات لازم به دوستانم در حزب دیگر، تمامی وزیران دولت پیشین، نظر شخصی خودشان را داشتند.
ژنرال طوفانیان: ما نیز در ایران به وحدت فرماندهی معتقدیم و فکر می‌کنیم که یک مار هفت‌سر هیچ‌وقت نمی‌تواند وارد سوراخش شود.
به همین دلیل است که همگی پیرو اعلی‌حضرت هستیم و فرامین ایشان را با حمایت و قدرت تمام اجرا می‌کنیم، زیرا فکر می‌کنیم که ایشان به کشورش اعتقاد دارد و برای مردمش، زندگی و تمدن بهتری می‌خواهد. و ما نمی‌توانیم بدون یک اقتصاد خوب، تمدن داشته باشیم و بدون امنیت و ثبات در کشور، نمی‌توانیم به اقتصاد خوب دست یابیم. به همین دلیل باید در این منطقه از نیروهای بازدارنده استفاده کرد تا امنیت و ثبات در کشور را حفظ کنیم و ما نیز مشغول انجام همین کار هستیم. متأسفانه این کار در منطقه بسیار دشوار است. پاکستان، همسایه ماست. افغانستان همسایه ماست. عراق یکی از همسایگان ماست، ترکیه نیز یکی از همسایگان ماست.

ژنرال وایزمن: همین‌طور روسیه.
ژنرال طوفانیان: بله، روسیه. بنابراین باید بیش از هرچیز به خودمان تکیه کنیم. تجربه به ما نشان داده که نمی‌توانیم به دیگران تکیه کنیم، باید به خودمان تکیه کنیم.
و ما فکر می‌کنیم که ــ در پیام اعلی‌حضرت تأکید شده ــ که به‌طور خاص با شما صحبت کنیم و بگوییم که شما در اینجا و ما در ایران می‌توانیم اثر دفاعی داشته باشیم و می‌توانیم با یکدیگر همکاری کنیم.
البته باید این را به جهان ثابت کنیم ــ باید به جهانیان ثابت کرد که به‌دنبال صلح هستیم و به‌دنبال جنگ نیستیم. آن زمان است که اوضاع سیاسی ما اجازه توسعه همکاری‌های‌مان را خواهد داد. امروز بعدازظهر یک روزنامه گرفتم  و نتایج دیدار امروز آقای بگین از نیویورک را مطالعه کردم، به نظر می‌رسد که شما هم به‌دنبال صلح هستید.

ژنرال وایزمن: البته.
ژنرال طوفانیان: در اصل، اعلی‌حضرت معتقدند که باید درهای مذاکرات را باز بگذارید و بهتر است درباره تمامی موضوعات بحث و مذاکره کنید.
ژنرال وایزمن: بسیار مشتاقم که اعلی‌حضرت را مجدداً ملاقات کنم. یازده سال است که ایشان را ندیده‌ام. به خاطر می‌آورم که آخرین بار در ماه مارس 1966 ایشان را ملاقات کردم. تلاش می‌کنیم به ایشان ثابت کنیم که جنگ، آخرین چیزی است که می‌خواهیم و به آن نیاز داریم. باید به خاطر داشته باشیم که مصر، اردن، سوریه و تمامی کشورهای اطراف ما اکنون بالغ بر 5000 تانک و 1300 هواپیمای جنگی در اختیار دارند. عراق می‌تواند با نیروی کامل، ظرف 48 ساعت حرکت کند. عربستان سعودی در حال خرید اسلحه‌های بیشماری است. لیبی انباری مملو از اسلحه است. و من نمی‌خواهم وارد استراتژی عالی شوم، اما بهتر است نقشه را نگاه کنید و مشاهده کنید که اگر بدون امنیت واقعی، به مرزهای قدیمی بازگردیم، چه اتفاقی برای کشور کوچکی مثل ما خواهد افتاد.
اما این‌جانب گمان می‌کنم که آقای بگین ــ قبل از هرچیز مطمئن هستم که ایشان را به‌خوبی می‌شناسم ــ، مرد عاقلی است. او قطعاً نیازی به جنگ ندارد و نمی‌خواهد جنگ کند. و من فکر می‌کنم مشاهده نخستین تأثیرات اولین ملاقات فرداشب ایشان با رئیس جمهور کارتر بسیار جالب خواهد بود.
من معتقدم یکی از نقاط قدرت اسرائیل برای ایجاد ترس و بازدارندگی این است که از لحاظ اقتصادی، تا اندازه ممکن، مستقل باشد. داشتن اف‌15 و اف‌14 و مقدار زیادی تانک و اسلحه، کافی نیست. ما زرادخانه بسیار بزرگی داریم، از نظر اسلحه، قدرت بسیار بزرگی در اختیار داریم. اما قبل از هرچیز باید اقتصادمان سالم باشد. به همین دلیل است که می‌بینید تدابیر شدیدی اتخاذ می‌کنیم. من بودجه دفاعی را تا میزان 140میلیون دلار که برای ما مبلغ گزافی است، کاهش می‌دهم و این امر موجب وحشت دوست بنده، مدیرکل و رئیس ستاد شده است. ما در تلاشیم اقتصاد را به سطح بهتری برسانیم. موضوع دیگر برای تقویت نیروی دفاعی کشورمان این است که تا آنجا که می‌توانیم از لحاظ صنعتی نیز مستقل باشیم. شما با صنعت ما آشنایی دارید و حتی ممکن است از بعضی جهات، شناختتان از بنده هم بیشتر باشد؛ صنعت هواپیماسازی، صنایع نظامی و تمامی مؤسسات علمی. ما تانک‌های خودمان را می‌سازیم که تانک‌های بسیار خوبی هستند. ما جنگنده کفیر را ساخته‌ایم که البته صد در صد ساخته ما نیست اما فناوری بسیار جالبی داشته و هواپیمای بسیار خوبی است.
و حالا مسئله بزرگ این است که آیا قرار است با یکدیگر متحد شویم و قضایا را با همدیگر حل کنیم یا خیر. می‌خواهم به شما وعده دهم و تأکید کنم که این‌جانب تمام تلاشم را می‌کنم تا تمام کارهایی که به‌اتفاق انجام می‌دهیم، به‌طور کامل مورد بحث قرار بگیرد و تمامی نیازها، فناوری و اقتصادیات هرکاری که انجام می‌دهیم نیز عمیقاً بررسی شود، برایتان یک مثال می‌زنم.
شش قراردادی را که در مرحله عمل است، بررسی کرده‌ام. همچنین به مواردی که در قراردادها قید نشده نیز فکر کردم، مثل جنگنده‌های آتی. آیا ما می‌خواهیم برای ساخت هواپیماهای آتی با یکدیگر همکاری کنیم یا خیر. و من مایلم که شما همیشه بدانید چه‌چیزی برای ما خوب است. شما باید آنچه را برایتان الزامی است، با من درمیان بگذارید. اگر دو موضوع با همدیگر منطبق شوند، بسیار خوب خواهد بود. در غیر این‌صورت، ما خواهیم گفت که می‌خواهیم این موضوع را برای خودمان توسعه دهیم یا نه، و شما هم خواهید گفت که می‌خواهید این را برای خودتان توسعه دهید یا خیر.
برای مثال، در برنامه ما موشک‌های کوتاه‌بردی به‌نام کوبیسم وجود دارد که بیشتر مورد نیاز شماست تا ما، درست است یا خیر؟

دکتر سوزمان: نیاز ما هم هست، این یک نیاز مشترک است.
ژنرال وایزمن: تا 28 کیلومتر؟
دکتر سوزمان: موشک تیزپایی است.
ژنرال وایزمن: که مورد نیاز ایرانی‌هاست؟
دکتر سوزمان: خیر، این یک نیاز ایرانی و اسرائیلی است.
ژنرال طوفانیان: من گمان نمی‌کنم موضوعاتی که به آنها می‌پردازیم یک نیاز انفرادی برای ما یا شما باشد. در تمام مسائلی که به آنها پرداختیم شما برخی برنامه‌های توسعه‌ای داشته یا مواردی را فراهم کرده‌اید. شما به یک مرحله‌ای رسیده‌اید و ما نیز موافقیم که با یکدیگر ادامه دهیم. هیچ‌چیز شخصی وجود ندارد که من گفته باشم من این را می‌خواهم یا آن را. البته به‌استثنای مهمات 120 میلی‌متری.
ژنرال وایزمن: من برایتان یک مثال می‌زنم، من تمام برنامه را بررسی کردم و در مرحله بعدی هارپون؛ که آن را فلاور (Flower) می‌نامیم درحال مذاکره با ارتشمان هستم و مطمئن نیستم که برای آینده‌ای نزدیک به موشک‌های 200کیلومتری نیاز داشته باشیم.
ژنرال طوفانیان: می‌دانید، این یک موشک بسیار پیشرفته است و برای ما کار بسیار سختی است.
ژنرال وایزمن: چرا؟
ژنرال طوفانیان: فلاور یک پروژه بسیار دشوار است. زیرا ما مطلعیم که شما می‌توانید موتور هر موشکی را به آن اضافه کنید اما مهمترین ویژگی موشک‌ها چیزی است که به دست آوردن هدف و شناسایی هدف نام دارد که ویژگی بسیار بسیار مهمی است، زیرا موشک‌های بالستیک قاره‌پیما با هدایت دقیق وجود دارد. اما آنچه برای میدان‌های تاکتیکی مهمتر است، شناسایی و به دست آوردن هدف است. و ما قبلاً هارپون را نه‌تنها برای کشتی‌های‌مان، بلکه برای هواپیماهای‌مان نیز خریداری کرده‌ایم. هارپون خود نیز با یک مشکل مواجه است. آنها به‌دلیل مشکلات فنی، در تحویل هارپون به ما تأخیر کردند.
البته این پیشنهاد شماست. پیشنهاد شماست که به‌دنبال چنین سیستمی هستید. این پیشنهاد برای ما جالب بود. این پیشنهاد برای ما جالب بود. شما به من گفتید که یک موشک بردپیمای مافوق صوت با نوعی سیستم شناسایی و به دست آوردن هدف دارید، این پیشنهاد شما بود.

دکتر سوزمان: ما در حال برنامه ریزی آن هستیم، فعلاً چنین موشکی نداریم.
ژنرال طوفانیان: آنچه ما توافق کردیم این بود که اگر شما مشغول ساخت چنین موشکی هستید، ما نیز با آن موافقیم، این پیشنهاد شما بود، پیشنهاد ما نبود.
ژنرال وایزمن: می‌دانم، البته، این پیشنهاد ما بود. مسئله این است که ما فعلاً در حال برنامه ریزی آن هستیم.
دکتر سوزمان: ما در حال برنامه ریزی طرح اولیه سیستم کلی این سلاح هستیم.
ژنرال وایزمن: پس این مسئله‌ای است که می‌خواهم در چند روز آینده آن را مطرح کنم. زیرا فعلاً در دوره‌ای قرار دارم که باید بودجه‌ها را کاهش دهم و به‌دنبال بررسی احتیاجات ارتش، نیروی دریای و نیروی هوایی هستم. و فعلاً اگر مجبور باشم درمورد اولویت‌ها تصمیم گیری کنم، موشک فلاور 200 کیلومتری، جزو اولویت‌های درجه یک قرار ندارد. مسئله این است که در 5، 6، 7 یا 8 سال آینده که هارپون به یک سلاح کهنه تبدیل شود، ما و شما چه‌کار باید بکنیم. بنابراین من فکر می‌کنم که ما باید درباره پروژه فلاور مذاکره کنیم.
ژنرال طوفانیان: با مذاکره و بررسی این موضوع موافق هستم. البته، به آینده هم فکر می‌کنیم. هیچ کشوری برای دفاع پول کافی در اختیار ندارد، هیچ کشوری.
ژنرال وایزمن: حتی ایران؟
ژنرال طوفانیان: نه ایران و نه ایالات متحده آمریکا. در اصل، ما نمی‌خواهیم... می‌دانید، شما به اقتصاد اشاره کردید. نخستین روزی که به پیمان بغداد پیوستیم، من سرهنگ بودم. نخستین باری بود که به حضور اعلی‌حضرت شرفیاب شدم. فرمانده عالی ارتش نیز با برنامه‌اش نزد اعلی‌حضرت حضور داشتند.
و همین‌طور لشکر زره‌پوش‌های بسیار و غیره و غیره. اعلی‌حضرت به وی، به فرمانده عالی ارتش گفتند: می‌دانید، ورشکستگی از شکست هم بدتر است، تصور اعلی‌حضرت این‌گونه است. بنابراین ما به اقتصاد و دفاع کنار یکدیگر فکر می‌کنیم.

ژنرال وایزمن: ما هم همین‌طور.
ژنرال طوفانیان: و ما نمی‌خواهیم پولمان را هدر بدهیم. ولی اصولاً فکر می‌کنیم که باید رشد کنیم... می‌بینید، این کشور ماست (با اشاره به نقشه)، می‌دانید که واحدهای روسیه اینجا هستند و همین‌طور به‌سمت پایین به‌سوی خلیج فارس می‌روند. پس اگر می‌خواهیم نفت خود را بفروشیم و یک اقتصاد سالم را توسعه دهیم تا زندگی مردممان را بهبود بخشیم، باید بدانیم که اینجا چه خبر است.
ژنرال وایزمن: من کاملاً با شما موافق هستم و ما هم به‌دنبال اقتصادیم. به همین دلیل است که یک صنعت هواپیمایی و یک صنعت نظامی توسعه داده‌ایم.
ژنرال طوفانیان: پس اگر ما درباره چیزی بحث کنیم که برای اقتصاد خوب نباشد، به‌دنبال آن نخواهیم رفت.
ژنرال وایزمن: من پیشنهاد می‌کنم که با وجود افراد خوبی که دکتر سوزمان در اختیار دارد و صنعت هواپیماسازی، مایلم به مسئله فلاور رسیدگی شود. اکنون برای من به‌عنوان وزیر دفاع، پروژه فلاور یک علامت سؤال است، شاید ما باید توسعه آن را با روش متفاوتی ادامه دهیم، زیرا من باید درباره تسهیل آن تصمیم گیری کنم.
ژنرال طوفانیان: اصولاً، در مدیترانه... امیدواریم که صلح را حفظ کنید، اما اگر اتفاقی بیفتد، این نیروی دریایی است که بیشترین اهمیت را دارد، نمی‌دانم، ما باید در این باره بحث کنیم.
ژنرال وایزمن: (خطاب به دکتر سوزمان) شما در این باره بحث خواهید کرد؟ زیرا من آن را مرور کرده‌ام و وزیر خارجه که وزیر سابق دفاع بوده است نیز درباره هواپیماها، موشک‌ها و غیره با شما بحث خواهد کرد. بنابراین قبل از اینکه نزد ایشان بروید، می‌خواهم درباره تردیدهایم درباره این موشک‌ها مطلع شوید و مایلم در این باره بحث کنم. شاید به این نتیجه برسیم که تنها به موشک‌های 150کیلومتری احتیاج داریم. مایلم نیازمندی‌های این موشک را مجدداً مطالعه کنم.
ژنرال طوفانیان: بسیار خوب است، مبتنی بر تاکتیک‌ها و استراتژی و شرایط است.
ژنرال وایزمن: با این وجود من فکر می‌کنم در پنج پروژه دیگر، هیچ مشکلی وجود ندارد و درباره این پروژه هم مشکلی وجود ندارد. من این مسئله را شروع کردم و آنها برخی اوقات ... می‌دانید عادت کردن به یک وزیر جدید، بسیار دشوار است و آنها دارند به آن عادت می‌کنند، اشکالی ندارد.
ژنرال طوفانیان: در اصل من فکر می‌کنم که قبل از هرچیز، شما وزیر جدید نیستید. زمانی که در بازی سیاست شرکت می‌کنید یک چیز است و زمانی که روی صندلی می‌نشینید، یک چیز دیگر است.
ژنرال وایزمن: اما یک چیز را میدانید، هنگامیکه یکی از اعضای نیروی دریایی باشید، همیشه یک عضو نیروی دریایی باقی می مانید، اگر خلبان باشید، همیشه یک خلبانید. پس شاید من از دیدگاه یکی از اعضای نیروی هوایی به پروژه فلاور نگاه میکنم.
ژنرال طوفانیان: من هم یک یونیفرم آبی دارم، اما مسئولیت من تنها یونیفرم آبی نیست. من به تمام سرویسها یکسان نگاه میکنم.
میدانید، در اصل ما باید در منطقه یک امنیت سیاسی داشته باشیم. آنگاه خواهیم توانست همکاریهایمان را توسعه دهیم. این توافق با حکومت پیشین صورت گرفته بود.  با حکومت جدید نیز در ابتدا تردیدهایی وجود داشت زیرا نمیتوانستیم امنیت کشور خود را تهدید کنیم.

ژنرال وایزمن: شما میخواهید بدانید که ما تمام تلاشمان را برای رسیدن به صلح انجام میدهیم. درکتان میکنم.
ژنرال طوفانیان: نه تنها رسیدن به صلح. ما میخواهیم به این اطمینان برسیم که بااینکه شما واقعا از عهده جنگ بر می آیید--- شما میتوانید این کار را انجام دهید، ما مطمئن هستیم که میتوانید این کار را انجام بدهید--- قضاوت جهانیان این است که شما صلح میخواهید. و هیچ شکی وجود ندارد که درصورت وجود صلح، میتوان زندگی بهتری داشت. جهانیان باید قضاوت کنند که چه کسی به جنگ تمایل دارد. شما خواهان جنگ نیستید.
ژنرال وایزمن: من گمان میکنم که فردا شب شما آرامتر و راضی تر خواهید بود. فردا شب با هم شام خواهیم خورد و به رادیو گوش خواهیم داد و قبل از اتمام شام، یا حداکثر صبح چهارشنبه، نخستین تاثیر آن را خواهیم دید. چه زمانی اینجا را ترک میکنید؟
ژنرال طوفانیان: بعدازظهر چهارشنبه .
آقای لوبرانی: بعدازظهر چهارشنبه ، ملاقاتی با ژنرال خواهید داشت.
ژنرال طوفانیان: من نیز شما را به ایران دعوت میکنم  و به اعلیحضرت نیز گزارش خواهم داد. مدتهاست که ایشان را ملاقات نکرده اید.
ژنرال وایزمن: مایلم به آنجا بیایم. هرزمان که به من بگویید، ظرف 24 ساعت یا حتی کمتر آنجا خواهم بود.
آقای لوبرانی: با من این کار را نکنید. ما مدتی زمان برای آماده شدن لازم داریم.
ژنرال وایزمن: من خالصانه فکر میکنم – ما یک کمیته کوچک بودیم که قبل از اینکه نخست وزیر برود، طرحهایی برای ایشان برنامه ریزی و آماده میکردیم، نخست وزیر، دایان و خودم. و آقای بگین جنتلمنی است که با آقای رابین یا شیمون پرز فرق دارد، او نخست وزیر نبود اما در نظریات مربوط به  تفاهم با اعراب یا گلدا مایر بسیار فعال بود. آقای بگین یک آقای متفاوت به شیوه ی خویش است. و من معتقدم، با اطلاع از آنچه که میخواهد فردا به آقای کارتر بگوید – حداقل امیدوارم بدانم، او با نتیجه ای که من نمیدانم چیست، خواهد آمد که این اتفاق ممکن است با هر نخست وزیری اتفاق بیافتد— من مطمئنم، خب نمیتوانم بگویم که مطمئنم، اما احساس میکنم، دلگرم هستم که بین رئیس جمهور و  نخست وزیر ما تفاهماتی حاصل شود.  ارزیابی اینکه این ملاقات به چه سرعت درهای مذاکرات با مصری ها، سوری ها، اردنی ها را باز کند، کار دشواری است.
میدانید، همانطور که من هم میدانم، مصر با سوریه فرق میکند، عراق با عربستان سعودی فرق میکند و الی آخر. و میدانید، همانطور که من هم میدانم، که چه چیزی در کشورهای عرب در حال رخ دادن است. چه چیزی به تحریک عراق دارد در سوریه اتفاق می افتد، مشکلات داخلی مصر، رفتار عجیب و غریب قذافی، منحصربودن روشهای عربستان سعودی و ملک حسین. آنها همگی عرب هستند اما از بسیاری جهات با یکدیگر متفاوتند.
اگر بتوانیم با مصریها یک مذاکره جداگانه داشته باشیم – که فعلا یک تفکر بسیار رویایی است- مطمئنم که میتوانیم مسیری طولانی را با آنها طی کنیم. میتوانم به شما بگویم، و احتمالا فردا این را خواهید شنید که یکی از بخشها در ارائه نظریاتمان این است که از دیدگاه ارضی، مذاکره در باره صحرای سینا  بسیار امکانپذیرتر از بخشهای دیگر است. 
و دلیل آن تنها این نیست که مصری ها خوش مشرب تر هستند و من فکر میکنم مصری ها مثلا از عراقیها انسانهای خوش مشرب تری هستند. من  زمانیکه در نیروی هوایی سلطنتی بودم، به مدت دو سال بصورت گاه به گاه در مصر زندگی کرده ام و اگر  یک چیز باشد که واقعا امیدوارم بتوانم انجام دهم، این است که مثل جوانی هایم به قاهره یا اسکندریه بروم.  در زندگی ام چهار بار با اتومبیل به قاهره رفته و برگشته ام.
بنابراین همه چیز کاملا به موضع کشورهای عربی بستگی دارد. و مجددا یک نگرش متفاوت در مصر، یک نگرش متفاوت در اردن و یک نگرش متفاوت در سوریه وجود دارد. گمان نمیکنم رسیدن به صلح کار ساده ای باشد. فکر میکنم متقاعد کردن دیگران در اینکه ما بدنبال صلح هستیم، کار نسبتا آسانی خواهد بود. مسئله این است که چه نوع ترتیباتی باید صورت بگیرد و چگونه میتوان به صلح دست یافت. فردا به این موضوع بصورت معقولانه تری خواهیم پرداخت. فکر میکنم پس از اینکه آقای بگین، کارتر را ملاقات کند، آقای ونس احتمالا به اینجا خواهد آمد و سپس آقای دایان به واشنگتن میرود. و فکر میکنم که ایشان موفق ترین وزیر خارجه ای خواهد شد که تابحال داشته ایم. و فکر میکنم که این یک حرکت بسیار زیرکانه ای از نخست وزیر ما بوده که دایان را در دولت به کار گرفته است.  زیرا او یک آقای مورد احترام و یک شخصیت شناخته شده است و مهمتر از همه اینکه یک انسان خردمند است. او میتواند یک راهزن یا یک پسربچه باشد، اما یک انسان خردمند است. بنابراین امیدوارم که با نظریات بگین، دایان و بقیه وزرا، --- قصد دارم تا قبل از پایان سال 1977، به واشنگتن و پنتاگون بروم—فکر میکنم که احساسات در هفته های آتی درباره مسئله ای که شما را تحت فشار قرار میدهد بسیار مساعدتر خواهد بود و من این را درک میکنم. ما دیروز با همدیگر صحبت کردیم و بصورت تقریبی برآورد کردیم که در درجه اول و قبل از اینکه با یکدیگر شروع به هواپیما سازی کنیم، میخواهیم بدانیم که در خاورمیانه چه خبر است. بنابراین من درک میکنم. امیدوارم به جهانیان اثبات کنیم که آنچه که ما میخواهیم واقعا صلح و آرامش است. یکی از ژنرالهای برجسته ما یعنی ژنرال شارون، اکنون وزیر کشاورزی است.

ژنرال طوفانیان: بله میدانم.
ژنرال وایزمن: او به جای تیراندازی به دشمن، در حال پرورش سبزیجات است. و این یک پیشرفت بزرگ در راه صلح است.
ژنرال طوفانیان: میدانید، در اصل ما فکر میکنیم صلح، به نفع همه است. ما مشکلات آن را درک میکنیم. ما عرب نیستیم اما عربها را می شناسیم. اخیرا تعدادی عراقی به تهران آمده بودند.  با هم به توافقاتی رسیدیم. اما در اصل، یکدیگر را خیلی خوب می شناسیم و عربها را هم خیلی خوب میشناسیم. در اینصورت، مهمترین مسئله ما، همسایه بزرگمان روسیه است. هدف آنها که غلبه بر تمام این آبهاست، هرگز تغییر نکرده است. ما مجبور به اعمال نوعی نیروی بازدارنده هستیم.
ژنرال وایزمن: فردا از عملیات شلیک موشک دیدن خواهید کرد. متاسفانه من نمیتوانم به شما ملحق شوم. میخواستم، اما قرار است به صحرای سینا بروم، زیرا مصری ها فردا 19جسد را بازمیگردانند. پس با اجازه شما، من عذرخواهی میکنم و آنجا با شما نخواهم بود. اما از آن لذت خواهید برد. این قطعه ای از ماشین آلات بسیار چشمگیر است.  امیدوارم شلیک با موفقیت انجام شود. و من فکر میکنم برای شما هم موضوع مهمی باشد. و فضای شما را کاملا تغییر میدهد. همانطور که میدانید روشهای مختلفی برای بکار انداختن آن در اختیار داریم، ثابت، متحرک و غیره. ما در سال 1962 کار روی آن را شروع کردیم.
ژنرال طوفانیان: هندی ها نیز شروع به انجام چنین کاری کرده اند. از آن اطلاعی دارید؟
ژنرال وایزمن: هندی ها نسبت به ما خیلی محتاط هستند. درست است؟
آقای بن یوسف: بله، اما ما خواهیم فهمید.
ژنرال طوفانیان: هندی ها کاری را با فرانسویها شروع کرده اند.
آقای بن یوسف: ما میدانستیم که فرانسویها با عراقی ها کاری را شروع کرده اند اما درباره هندی ها چیزی نمیدانستیم.
ژنرال طوفانیان: فکر میکنید فرانسویها با عراقیها نیز در این زمینه کاری را شروع خواهند کرد؟
آقای بن یوسف: این یک احتمال است.
دکتر سوزمان: آنها با هرکس که به نفعشان باشد همکاری خواهند کرد.
ژنرال وایزمن: ما اطلاع داریم که قرار است برای ساخت یک رآکتور به آنجا بروند.
ژنرال طوفانیان: اتمی، بله. اما دراصل، خانواده ی موشکهای زمینی که آنها دارند، Plutoon است.
آقای بن یوسف:  این احتمالی است که باید آن را درنظر گرفت.
ژنرال وایزمن: تمام موشکها میتوانند یک کلاهک اتمی داشته باشند. همه موشکها میتوانند یک کلاهک معمولی داشته باشند. آنها میتواند همه نوع کلاهک ویژه ای داشته باشند. کلاهک ما 750کیلوگرم است.
ژنرال طوفانیان: و هندی ها برای ساخت چیزی با کلاهک 600کیلوگرم اقدام کرده اند.
ژنرال وایزمن: کافی است. یک کلاهک معمولی خواهد داشت.
دکتر سوزمان: احتمالا میتواند سلاح های هسته ای نیز حمل کند.
ژنرال وایزمن: بدترین چیزی که میتواند در این منطقه اتفاق بیافتد این است که همه شروع به بازی با سلاح های اتمی کنند – عراقیها، قذافی، و مصریها—و این اتفاق میتوند در کمتر از 10 سال رخ بدهد. فرانسویها همه چیز را به همه کشورها خواهند فروخت.
ژنرال طوفانیان: بله، آنها هرچیزی خواهند فروخت اما در آخر، همه چیز بخوبی پیش نخواهد رفت.
دکتر سوزمان: من اینطور فکر نمیکنم. ممکن است بخوبی پیش برود. در غیراینصورت، بسیار خطرناک خواهد بود.
آقای لوبرانی: ژنرال اهمیت زیادی به تجهیزات فرانسوی نمیدهد.
ژنرال وایزمن: بله، ایشان کاملا درست میگویند. اما تجهیزات آنها را بهبود بخشیدیم. اما شما فردا موشک را خواهید دید.
دکتر سوزمان: همین موشک نیز در اصل یک موشک فرانسوی است.
ژنرال طوفانیان: بله، فکر میکنم فرانسویها همین کار را با شما و پاکستانی ها آغاز کرده اند.
ژنرال وایزمن: ما زمانی شروع کردیم که عبدالناصر، موشک ظفر خود را شلیک کرد.
آقای بن یوسف: آن را شلیک نکرد، بدون اینکه آن را شلیک کند، فقط در ژوئیه 1962 آن را در معرض نمایش گذاشت.
ژنرال وایزمن: و ما ساعت 12 شب، جلسه ای تشکیل دادیم. آن زمان من فرمانده نیروی هوایی بودم، شیمون معاون وزیر دفاع بود و همه ترسیده بودند.
ژنرال طوفانیان: من فکر نمیکنم موشکهای مصری ها تابحال پرواز کرده باشند.
ژنرال وایزمن: نه، اما این کار به ساخت موشکی که قرار است ببینید کمک کرد.
آقای لوبرانی: و اگر بتوانم همین را بگویم، ژنرال به من گفتند که همین اخبار اولیه درباره موشک اسکاد (SKUD) در عراق بود که چراغ خطر را روشن کرد.
ژنرال وایزمن: شما باید یک موشک زمین به زمین داشته باشید. کشوری مثل کشور شما، با اینهمه موشکهای اف چهارده و تعداد بسیار زیادی موشک اف چهار، با مشکلاتی که دچارش هستید، با یک نیروی موشکی خوب و نیروی ماهر و عاقل – ما اکنون آن را در اسرائیل داریم، در خود کشور حدود 7 یا 8 سال است. منظور من همین موشک فعلی است. لوز، جد گابریل بود. نه موشکی که در هفته نامه Aviation Week به آن پرداخته بودند.
ژنرال طوفانیان: در هفته نامه Aviation Week چه نوشته بودند؟
ژنرال وایزمن: زمانیکه این موضوع جدی شود به شما خواهم گفت و خواهم گفت: ژنرال، بیایید با هم به این موضوع بپردازیم. اما اول میخواهم صددرصد از این موضوع مطمئن شوم. هنوز مطمئن نیستم. اما 20سال پیش، ما یک موشک کوچک به نام لوز Luz داشتیم و این موشک، جد گابریل بود. ما آن را بصورت یک موشک زمین به زمین با برد 25کیومتر آغاز کردیم که از یک خودرو فرماندهی شلیک شد. برای شلیک کردن آن به صحرای نقب می رفتیم. یکبار هم بن گوریون را بردیم تا شلیک آن را تماشا کند.
دکترسوزمان: ما برای توسعه ظرفیت موشکی مان، بالغ بر یک میلیارد دلار هزینه کردیم.
ژنرال وایزمن: هوا به هوا، زمین به زمین. ما هیچوقت به سراغ موشکهای زمین به هوا نرفتیم.  یکبار تلاش کردیم تا شفریر را مثل شاپرل توسعه دهیم.
دکتر سوزمان: ما هنوز هم مشغول این نظریه هستیم.
ژنرال وایزمن: الان باید برای یک سخنرانی برای 2000 افسر نیروی هوایی بروم. امروز، روز نیروی هوایی است.
ژنرال طوفانیان: در روزنامه دیدم که فرمانده نیروی هوایی برای آنها سخنرانی خوبی ایراد کرده است.
ژنرال وایزمن: شما ژنرال پلد (Peled) را می شناسید؟
ژنرال طوفانیان: بله.
ژنرال وایزمن: فرداشب هنگام شام او را خواهید دید. میخواهم بدانید که ظرف دو یا سه ماه، فرماندهی خود را عوض میکند و شما فردا فرمانده جدید را نیز ملاقات خواهید کرد.  او در جنگ 1956 همراه با من هواپیماهای اوراگان را هدایت میکرد و سپس در جنگ 1967 فرماندهی اسکادران را بعهده داشت و اکنون یک مهندس هوانوردی است.
بخاطر فردا متاسفم اما دوستان خوب من شما را همراهی خواهند کرد. هرزمان که تصمیم داشتید موضوعات را با همدیگر توسعه بدهیم که هم مورد نیاز شماست هم ما، -- از فردا پس از ملاقات آنچه که من آنها را B و C می نامم، یعنی ملاقات بگین و کارتر، روی این موضوع با دقت و جدیت بیشتر کار خواهیم کرد.

ژنرال طوفانیان: من فکر میکنم ما تنها دو کشور این منطقه هستیم که میتوانیم به یکدیگر تکیه کنیم. زیرا، پاکستان را ببینید. و امروز صبح من در فرودگاه آنکارا پیاده شدم و هنوز هیچ دولتی آنجا بر سر کار نیست. و عراق، میدانیم که چه کار میکنند، انبار و زرادخانه ی روسیه شده اند. دو زرداخانه روسی وجود دارد –قذافی و عراق. و ما عراق را بعنوان زرادخانه روسیه داریم که نه تنها زرادخانه هستند، بلکه دارند پایین می آیند.  میخواهند به خلیج فارس بیایند.
ژنرال وایزمن: مایلم یک میگ 23 یا 25 بدست بیاورم. یازده سال پیش که میگ 21 بدست آوردیم را یادتان می آید؟
ژنرال طوفانیان: سعی کردم آن را از مصر تهیه کنم اما نتوانستم. (صدای خنده)
آقای لوبرانی:  منظورتان 23 است؟
ژنرال طوفانیان: بله، یک میگ 23. آنها میگ 25 را بازگرداندند. هیچ اطلاعاتی درباره میگ 23 بدست نیاوردید؟
ژنرال وایزمن: فکر میکنم اطلاعاتی داریم. میتوانید از ژنرال نیروی هوای، اطلاعاتی درباره میگ 23 بدست بیاورید؟ اگر اطلاعاتی لازم دارید، من را در جریان بگذارید. از ما میخواهید که به موضوع هند بپردازیم؟
ژنرال طوفانیان: این موضوعی است که اعلیحضرت مطرح کرده اند. ایشان اشاره کردند که هندی ها یک موشک زمین به زمین با کلاهک 600کیلوگرمی ساخته اند یا در حال ساخت آن هستند.
آقای لوبرانی: با فرانسوی ها؟
ژنرال طوفانیان: بله با فرانسوی ها. آنها معمولا به ما نیز علاقمندند.
ژنرال وایزمن: خوب است. ژنرال، هرسئوالی داشتید، از این آقایان بپرسید.
( ملاقات در ساعت 3:30 به اتمام رسید).

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار ویژه نامه‌ها
اخبار روز ویژه نامه‌ها
آخرین خبرهای روز
مدیران