افشای تکان‌دهنده تنها بازمانده «برده سور» از جنایت‌ کومله؛ از اعدام معلم‌ها تا هزار کیلومتر پیاده‌روی در سرمای کشنده

افشای تکان‌دهنده تنها بازمانده «برده سور» از جنایت‌ کومله؛ از اعدام معلم‌ها تا هزار کیلومتر پیاده‌روی در سرمای کشنده

نویسنده کتاب «برده سور» معتقد است شعار و عمل گروهک‌ کومله در قبال مردم کردستان متفاوت است. آنها اسرای زندان مرکزی کومله را مجبور می‌کردند هزار کیلومتر در بیراهه‌ها پیاده‌روی کنند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «برده سور» از تازه‌های انتشارات سوره مهر است که توانسته در مدتی که روانه بازار نشر شده، نظر بسیاری از مخاطبان و فعالان حوزه خاطره‌نویسی دفاع مقدس را به خود جلب کند. کتاب، سومین اثر از سه‌گانه خاطرات کیانوش گلزار راغب درباره زندان مرکزی کومله و اسرایی است که در منطقه برده سور در سرمای کشنده ماه‌ها از عمر خود را سپری کردند. گلزار راغب که خود در دوران نوجوانی به عنوان یکی از اسرای این زندان حضور داشته است، این‌بار به سراغ یدالله خدادادمطلق رفته و خاطرات او را ثبت کرده است. 

خدادادمطلق معلمی از استان قم بود که به منظور پر کردن کادر آموزشی کردستان به یکی از روستاهای منطقه اعزام شد. پس از مدتی، او به همراه علی‌محمد بیان که او نیز از قم اعزام شده بود، هدف کمین نیروهای کومله قرار گرفته و اسیر می‌شوند. اما این پایان ماجرای این دو معلم نبود. آنها با پیاده‌روی در زمستان سخت کردستان و مناطق غربی کشور، به زندان برده‌سور منتقل می‌شوند؛ زندانی که فرار از آن امکان‌پذیر نبود. آشنایی این دو معلم با جمع دیگری از معلمانی که به منطقه اعزام شده و در زندان حضور داشتند، سرنوشت آنها را تغییر داد. این گروه با هدایت شهید سرهنگ ابراهیم علی‌اصغرلو با حفر گودالی در زمین زندان، موفق به فرار می‌شوند اما در میانه راه، با نیروهای حزب دموکرات برخورد کرده، عده‌ای از آنها به شهادت می‌رسند و عده‌ای دیگر از جمله راوی کتاب «برده سور» در پیچ و خم حوادث گرفتار می‌شوند. در نهایت از این گروه، تنها یدالله خدادداد مطلق پس از ماه‌ها اسارت و دیدن اعدام مردم بیگناه و معلمانی که برای آموزش به منطقه اعزام شده بودند، طعم شیرین آزادی را می‌چشد.

کتاب «برده سور» به جهت داشتن حوادث متعدد، خواننده را بدون لحظه‌ای درنگ با خود همراه می‌کند. ایجاد حس تعلیق در جای جای کتاب، مخاطب را مجاب می‌کند که همراه این اسیر سرگشته و گاه ناامید، شب و روز را در زندان‌های کومله و دموکرات سر کند. گلزار راغب که پیش‌تر با کتاب‌های «عصرهای کریسکان» و «شنام»، مخاطب را با ناگفته‌هایی از دفاع مقدس آشنا کرده بود، در گفت‌وگویی با تسنیم از چرایی و چگونگی نگارش این کتاب گفت. مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای گلزار کتاب «برده سور» بعد از کتاب‌های «شنام» و «عصرهای کریسکان» سومین اثر از سه‌گانه خاطرات شما معرفی شده است. چطور شد به فکر نوشتن این سوژه از میان موضوعات متنوعی که در دوران اسارت داشتید، افتادید؟ 

ما در مقطعی اسارت سازمان کومله قرار گرفتیم که طیف متنوعی از افراد در دوران اسارت همراه ما بودند. در زندان‌های کومله از تمام اقشار حضور داشتند؛ از ارتشی‌ها و نیروهای سپاه گرفته تا معلمان، جهادگران و حتی افراد محلی کُرد؛ یعنی نوجوانانی که اطلاعیه یا شعاری را علیه گروهک‌ها داده بودند، اسارت گرفته و به زندان‌ها منتقل می‌شدند.

شرایط زندانیانی که در دست گروهک‌هایی مانند کومله بودند نیز بسیار دشوار و طاقت‌فرسا بود. زندانیان مجبور بودند از مریوان تا سنندج، سردشت و ... هزار کیلومتر پیاده‌روی کنند. گاه رفت و برگشت‌های بسیاری در این مسیر داشتند. زندانبانان، زندانیان را از بیراهه‌ها عبور می‌دادند تا به زندان مرکزی کومله در منطقه برده سور که در نزدیکی مرز عراق قرار گرفته بود، منتقل کنند. این زندان در منطقه بکری قرار گرفته بود، راهی به بیرون نداشت، تنها یک راه مالرو بود که زندانیان در هنگام رفت و آمد حتماً با حضور مسلحین، از عقب و جلو  مراقبت می‌شدند. 

هرکدام از زندانیان زندان «برده سور» که مدیریت آن برعهده کومله بود، از شهری آمده بودند. نیروهای نهادی، بسیجی و جهادی که داوطلب به منطقه غرب کشور آمده بودند تا خدمت کنند، نیروهای سپاه و ارتش هم که وظیفه حفظ امنیت منطقه را برعهده داشتند و ... که هر کدام از این افراد در بیراهه‌ها گرفتار کمین نیروهای گروهک‌ها شده و به زندان منتقل می‌شدند. هرکدام از حاضران زندان «برده سور» سرنوشت مشخصی داشت. من توانستم در سه کتاب «شنام»، «عصرهای کریسکان» و «برده سور» قصه برخی از این حاضران را روایت کنم. نوشتن از اسرایی که در زندان‌های گروهک‌های کومله و دموکرات حضور داشتند، جای کار بسیاری دارد. اتفاقاتی که در این زندان‌ها رخ داده است، متعدد است و جای کار دارد.  

خود من هم در زندان برده سور بخشی از ماجرا بودم، حوادث را هم دیده و هم از زبان دیگران شنیده بودم؛ به همین جهت می‌خواستم که این ماجرا را به صورت مستند کار کنم. برای این‌کار نیاز به راوی اصلی ماجرا، آقای یدالله خداداد مطلق داشتم که به هر ترتیب ایشان را پیدا کردم؛ البته پیدا کردنش خیلی سخت بود. هیچ شماره‌ای از ایشان نداشتم و اصلاً در دسترس نبودند تا اینکه از طریق چندین رابط موفق شدم او را پیدا کنم.

کتاب , سوره مهر , ادبیات دفاع مقدس , دفاع مقدس ,

*تسنیم: یکی از ویژگی‌های کتاب «برده سور» که در همان ابتدای امر به ذهن مخاطبی که علاقه‌مند به خاطرات دفاع مقدس است، می‌رسد پرداختن به خاطرات قشری است که عموماً نامی از آنها در میان خاطرات جنگ تحمیلی برده نشده است: معلمان. کتاب ضمن در نظر داشتن رویکرد گروه‌های کومله و دموکرات در قبال اسرا و اقدامات آنها در طول جنگ تحمیلی، بخش قابل توجهی از تمرکز خود را معطوف مظلومیت این قشر در دوران جنگ کرده است. چه تعداد معلم در این زندان‌ها اسیر بوده‌اند و اصلاً چرا به اسارت گرفته شده‌اند؟

بله، همین‌طور است. کتاب «برده سور» به خاطر ارادتی که به قشر معلمان و فرهنگیان داشتم، نوشته شد. آموزش و پرروش در آن سال‌ها مخزنی از نیروهای مؤمن و معتقد به جمهوری اسلامی داشت؛ به همین دلیل ما شاهد هستیم که در طول جنگ تحمیلی چه دانش‌آموزان و چه معلمان در سراسر جبهه‌ها حضور داشتند. 

در زندان برده سور نیز جمعی از معلمانی که از دیگر مناطق به شهرها و روستاهای کردستان آمده بودند، حضور داشتند و توسط کومله به اسارت گرفته شده بودند. این معلم‌ها دارای ایدئولوژی قوی و باسواد بودند و پیوسته با کومله بحث و مجادله داشتند؛ به همین دلیل بیشتر به چشم می‌آمدند؛ البته پاسداران نیز در آن زندان چنین شرایطی داشتند، اما تعدادشان کمتر بود. 

معلم‌هایی که در برده سور به اسارت گرفته شده بودند، اسلحه به دست نگرفته و برای آموزش و کمک به مردم منطقه آمده بودند. این افراد نیروهای خبره‌ای بودند که متأسفانه به جز راوی کتاب «برده سور»، باقی عزیزان به شهادت رسیدند و تک‌تک آنها اعدام شدند. هدفم از نوشتن «برده سور» این بود که پاسداشتی از مقام این معلمان داشته باشم و روایتی از حضور این قشر در دوران دفاع مقدس به ویژه در جبهه غرب و منطقه کردستان ارائه دهم. چون تعداد این معلم‌ها در برده سور زیاد بود، دستم برای پرداختن به سوژه باز بود.  

از معلمان رسمی که در برده سور به اسارت گرفته شده بودند می‌توان به شهیدان صفدر محمدی و کریم غفاری از کرمانشاه، علی‌محمد بیان از قم، علی‌نقی نژاد کریم و محمد بارفروش از استان‌های شمالی کشور و  یداللّه خداداد مطلق از قم که راوی کتاب «برده سور» است و تنها معلمی است که از آن جمع، در قید حیات است. 

*تسنیم: در کتاب مواردی عنوان شده است که گروهک‌های کومله و دموکرات، حتی مردم عادی کُرد را نیز به اسارت می‌گرفتند تا در بخش تبادل اسرا، دست بالا را داشته باشند. این رویه با شعارهای این گروهک‌ها که عموماً خود را حامی خلق کرد معرفی می‌کنند، در تضاد نیست؟

این ظاهر گروهک‌هاست که با چهره‌ای جذاب و به نام حقوق شهروندی و آزادی وارد میدان می‌شوند. شعاری با عنوان «عشق آزاد» دارند که هیچ حریمی را برای انسان قائل نیستند. اما وقتی رویه آنها را مرور می‌کنیم، با تناقض مواجه می‌شویم. در زندان برده سور از نوجوان 12 ساله تا پیرمرد 70 ساله که داشت کشاورزی می‌کرد و به اسارت گرفته شد، حضور داشتند. این افراد تنها برای استفاده غیر انسانی و منافع گروهک‌ها در زمان تبادل اسرا به اسارت گرفته شده بودند. 

*تسنیم: انتشار کتاب‌هایی مانند «برده سور» یا «عصرهای کریسکان» چه بازخوردی در میان جامعه کردزبان داشت؟

کتاب «عصرهای کریسکان» با تقریظی که رهبر معظم انقلاب بر آن نوشته بودند، بازخورد گسترده‌ای در میان مردم کردستان داشت. رونمایی از این تقریظ که در اسفندماه سال 99 برگزار شد، سبب شد تا توجه مردم به سمت این کتاب و کار اصلی و بزرگی که مردم کردستان در دوران جنگ تحمیلی انجام دادند، جلب شود. مردم کردستان در دوران دفاع مقدس در دو جبهه جنگیدند؛ هم با عراق و هم با نیروهای ضد انقلاب مبارزه کردند. در این مدت و با اقبال به سمت کتاب توسط مردم، این فرصت ایجاد شد که ناگفته‌هایی از فداکاری‌های مردم کردستان و آنچه بر آنها در جنگ هشت ساله رفته است، دوباره عنوان شود.

کتاب , سوره مهر , ادبیات دفاع مقدس , دفاع مقدس ,

*تسنیم: آیا پیامی از طرف کومله یا دموکرات هم دریافت کرده‌اید؟

بله، بازتاب زیادی هم در اردوگاه کومله و دموکرات داشته و برنامه‌های متقابلی را سعی کردند ایفا کنند تا نقش کتاب را کمرنگ کنند. دست به دروغ‌پردازی زدند و سعی کردند با فریب، راوی کتاب «عصرهای کریسکان» را فرد دیگری جا بزنند و معرفی کنند؛ در حالی که شخصیت مرحوم سعیدزاده با این تهمت‌ها فاصله داشت. 

*تسنیم: در حین خواندن کتاب «برده سور» برای مخاطبی چون من که دو اثر قبلی را یا مطالعه نکرده یا به تورقی بسنده کرده، به نظر می‌آمد که کتاب از شرح بیشتر حوادث خودداری کرده است؛ در حالی که ظرفیت و قابلیت بسیاری با توجه به شرایط زندان‌ها، فرار زندانیان که یکی از بخش‌های موفق کتاب در ایجاد حس تعلیق بود و ... برای توصیف یا صحنه‌پردازی وجود داشت. چرا رویکرد کتاب اینطور انتخاب شده است و آیا قرار است در چاپ‌های بعدی با ویراست جدیدی منتشر شود؟

بله، عمداً این رویکرد را انتخاب کردم. سعی کردم کتاب «برده سور» بیشتر اتفاق‌محور باشد. اتفاقاتی که در این کتاب ذکر شده، از خود زندان گرفته تا حوادث مربوط به فرار راوی از زندان و ... همگی جذاب است و نیاز به شاخ و برگ اضافه دادن نبود. ضمن اینکه من کتاب «برده سور» را سومین اثر از سه‌گانه «شنام» و «عصرهای کریسکان» می‌دانم. فضاسازی، صحنه‌پردازی، توصیف و ... در دو کتاب قبلی به صورت مبسوط آمده بود؛ به همین دلیل این موارد را در کتاب «برده سور» کمتر کردم تا حقی هم برای مخاطب قائل باشم تا او همراه با کتاب، از ریتم جذاب حوادث لذت ببرد. 

*تسنیم: ساخت سریال «عصرهای کریسکان» به کجا رسید؟

این سریال قرار است با همکاری حوزه هنری تولید شود. یکی دو جلسه با دست اندرکاران سریال برگزار شد و در آنجا اطلاعات لازم را به دوستان دادم. بنا ندارم بیش از این وارد کار دوستان شوم. ساخت این سریال نیز در دست انجام است. 

*تسنیم: شما در مراسم رونمایی از کتاب گفته بودید که مجموعه خاطراتی از گروه‌های کومله و دموکرات در دست دارید که اگر منتشر شود، آنها از شرمساری سرشان را نمی‌توانند بلند کنند. کمی در این‌باره بیشتر توضیح دهید. آیا قرار است این خاطرات موضوع کتاب‌های بعدی شما باشد؟

منظورم حوادث و اتفاقاتی بود که برای اسرای زندان‌هایی مانند برده سور رخ داده بود. طبق قوانین بین‌الملل و ژنو، کشتن اسیر جنگی، جنایت جنگی محسوب می‌شود؛ این در حالی است که در زندان‌هایی مانند برده سور افراد بیگناهی کشته و اعدام شدند.

قرار است در کتاب دیگری که به اتمام رسیده و آماده چاپ است، بخش دیگری از حواثی را که در کل اردوگاه کومله رخ داده، شرح داده‌ام. این کتاب که از زبان یک نفوذی در اردوگاه کومله روایت می‌شود، فساد درونی این گروهک را به نمایش می‌گذارد. 

اتفاقات کتاب جدید در یکی از پاسگاه‌های مرزی در عراق رخ می‌دهد که کار بازرسی را برعهده داشتند. کتاب فضای جدیدی در حوزه خاطره‌نگاری را ارائه می‌دهد، پر از افت و خیز است و حوادث از زبان راوی نقل می‌شود که به مدت هفت سال در کومله نفوذ کرد و حضور داشت. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران