"فرونشست" وخیمترین مرحله بیابانزایی است!
یک کارشناس آب و محیط زیست با بیان اینکه ریشه بیابانزایی را باید در سوءمدیریت آب جستوجو کرد, گفت: "فرونشست" آخرین و وخیمترین مرحله بیابانزایی است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ بیابانزایی یا بیابانی شدن پدیدهای است که بر اثر عملکرد نادرست انسان در طبیعت پدید میآید. بیابانزایی یکی از شیوههای تخریب خاک در مناطق خشک، نیمهخشک و کمرطوبت است که بر اثر عوامل مختلف از جمله تغییر آبوهوا و فعالیتهای انسانی حادث میشود. این پدیده یکششم جمعیت جهان، 70 درصد اراضی خشک که بیش از 6.3 میلیارد هکتار میشود و همچنین یکچهارم مساحت جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است.
کشور ایران در کمربند خشک و نیمهخشک کره زمین قرار گرفته است و بهدلیل تغییرات اقلیمی و افزایش دما، هرساله میانگین دمای زمین افزایش و میزان بارندگیها نیز کاهش مییابد و در چنین شرایطی پوشش گیاهی مناطق مختلف از بین میرود. کنار عوامل طبیعی دخالتهای انسان در طبیعت با فعالیتهایی نظیر برداشت بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی، آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق پسابهای صنعتی, شهری و کشاورزی و..., از عوامل اصلی بیابانزایی در کشور هستند. در رابطه با علل افزایش بیابانزایی در کشور و راهکارهای مهار آن, با حمیدرضا رمضانی, کارشناس آب و محیط زیست گفتوگو کردیم که بخش نخست آن را از نظر میگذرانید.
حمیدرضا رمضانی در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم اظهار کرد: منشأ بیایانزایی در جهان و در کشور ما به آب برمیگردد؛ ما کشوری هستیم که در منطقه خشک و نیمهخشک کره زمین واقع شدهایم و از یک نظام بارشی مطلوب برخوردار نیستیم. بیش از 70 درصد بارش ایران در کمتر از 30 درصد مساحت کشور و کمتر از 30 درصد آن در بیش از 70 درصد کشور میبارد. از طرفی میزان تبخیر رطوبت در ایران نیز بیش از 5برابر میانگین جهانی است و در حالی که متوسط جهانی تبخیر رطوبت سالانه 700 میلیمتر است در کشور ما این مقدار از 2400 تا 5000 میلیمتر است.
وی ادامه داد: زمانی که وضعیت آب در کشور ما به این اندازه ناپایدار است باید سنجیده عمل کنیم و تمام توسعه خود را بر اساس سند چشمانداز و سند آمایش سرزمین پیش ببریم و بهتبع این اسناد است که به توسعه پایدار میرسیم. متأسفانه در کشور ما سند آمایش سرزمین وجود ندارد و افق چشمانداز توسعه (معروف به ایران 1404) نیز که در دولت هشتم مصوب شده و به تأیید مقام معظم رهبری نیز رسیده بود؛ توسط دولتهای بعدی عملی نشد و بهدلیل همین عملکرد دولتها توسعهای ناپایدار و نامتوازن را در کشور شاهد هستیم.
10درصد مادرصنایع کشور در استان اصفهان قرار دارد!
این کارشناس آب توسعه صنعت و کشاورزی را از نمونههای توسعه ناپایدار دانست و بیان کرد: استان اصفهان سالانه کمتر از 100 میلیمتر بارش دارد و در تعریف جهانی بیابان به مناطقی که کمتر از 150 میلیمتر تراز بارش سالانه دارد بیابان اطلاق میشود. در همین استان 10 درصد مادرصنایع کشور مستقر شده است و پایه فولاد و آهن کشور این استان است. بر اساس قانون آب مجازی برای تولید هر یک تن فولاد, 23 هزار لیتر آب مصرف میشود.
رمضانی افزود: بهدلیل اینکه اصفهان به منابع آب پایدار دسترسی ندارد, سراغ حفر چاههای عمیق رفتهایم که قانوناً نباید انجام شود اما در اقتصاد رانتی کشور ما این کار میسر شده است. متأسفانه بسیاری از افراد بهدلیل روابطی که دارند مجوزهای حفر چاه عمیق میگیرند و نتیجه این روابط و عدم رعایت ضابطهها, اوضاع وخیم محیط زیست اصفهان است. در این استان بیش از 500 هزار هکتار کشاورزی ناهمتراز داریم و تا چند سال پیش 26 هزار هکتار در این استان برنجکاری میشد و این در حالی است که برای تولید هر کیلو برنج 3 هزار لیتر آب مصرف میشود.
وی تصریح کرد: سطح ایستایی سفرههای زیرزمینی در این استان به بیش از 350 متر رسیده است. آب سفرههای زیرزمینی را کشیدهایم و زمین را دچار مرگ آبخوان کردهایم و به سطح پوسته زمین رسیدهایم. در این نقطه زمین بهشکل ناگهانی و یا نقطهای دچار شکاف میشود که نمونه آن دشت طاهرآباد در کاشان است که زمین دچار 79 کیلومتر فرونشست طولی شد و یا مانند شهر اصفهان نقطهای عمل میکند و هفتهای 3 یا 4 مورد فرونشست را در این شهر رقم میزند.
این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه آخرین و بدترین مرحله بیابانزایی فرونشست زمین است, اضافه کرد: فرونشست زمین از زلزله, آتشفشان و رانش زمین نیز بدتر است و در دنیا به آن زلزله خاموش یا زلزله پنهان میگویند. متأسفانه مدیریت منابع آب در کشور ما تا پشت سدهایمان و اصطلاحاً سازهمحور است؛ در سال 1397 و 1398 که شاهد وقوع سیل بودیم, مسئولین وقت بیان کردند که "ما دریچه سد دز, شهید عباسپور و کارون یک و دو را باز کردهایم و در حال مهار آب هستیم", در صورتی که این آب بسیار ارزشمند است و باید برای بعد از سد نیز برنامهریزی داشته باشیم.
دولت نهم حکم مرگ دریاچه ارومیه را امضا کرد
رمضانی گفت: سوءمدیریت ما در حوزه آب, قهر طبیعت را بهدنبال داشته است که یکی دیگر از نمونههای این سوءمدیریتها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه است, دریاچه ارومیه در سال 1378, 30 میلیارد مترمکعب داشت و شرایط بسیار مطلوبی داشت اما در زمان حاضر کمتر از یکونیم میلیارد مترمکعب آب داریم. 85 درصد عوامل نابودی دریاچه ارومیه انسانی و حاصل از قصور دولتهای سابق است و کمتر از 15 درصد آن به طبیعت برمیگردد.
وی در رابطه با این قصور توضیح داد: 90 درصد آبی که وارد دریاچه ارومیه میشود از بخش جنوبی آن یعنی استان کردستان, زنجان و جنوب آذربایجان غربی وارد میشود و در دریاچه ارومیه حدود 100 جزیره داریم. محصول بومی حوضه آبریز ارومیه انگور است که این محصول از زمان پهلوی به سیب تبدیل شد و کاشت سیب بهجای انگور در دولتهای پس از انقلاب شدت گرفت، این جایگزینی در حالی است که هر یک عدد سیب 100گرمی 70 لیتر آب مصرف میکند و انگور کمتر از یکسوم این مقدار آببری دارد.
این کارشناس ارشد آب و محیط زیست اظهار کرد: گذشت زمان آببری سیب را نمایان کرد و این حقیقت که استان آذربایجان غربی جزء استانهای پربارش کشور نیست, سبب شد آب باران نیز پاسخگوی کشت گسترده سیب نباشد و مسئولین برای تأمین آب مورد نیاز کشاورزان بهسمت حفر چاه در منطقه بروند. اطراف دریاچه ارومیه بیش از 100 هزار حلقه چاه وجود دارد که البته این آمار با در نظر گرفتن چاههای غیرمجاز بیشتر از این تعداد میشود.
رمضانی ادامه داد: بومیان در استحصال آبها بهقدری پیش رفتند که به شیره زمین رسیدند و این حقیقت نشاندهنده عمق فاجعه در این منطقه است. این مایع سختترین, بیکیفیتترین و پراملاحترین ماده زمین است. استفاده از شیره زمین مثل این است که برای رفع تشنگی افراد به آنها اسید یا سم بدهیم! زمانی که چاهها در منطقهای به شیره زمین رسیدند, آب شور به محدوده آب شیرین تجاوز میکند و کیفیت آب شیرین را از بین میبرد.
وی تصریح کرد: پس از اینکه چاهها نیز پاسخگوی کشت سیب نبودند, مسئولین بهسمت سدسازی در این منطقه رفتند و این سدها بهجای تأمین حقآبه دریاچه بهسمت زمینهای کشاورزی رفت. قصور دیگری که حکم مرگ دریاچه ارومیه را امضا کرد ساخت اتوبان در دریاچه ارومیه بود, دولت نهم 7.5 کیلومتر از بستر دریاچه را در نزدیکی ارومیه و 8 کیلومتر را در سمت تبریز سنگ و خاک ریخت و در این منطقه اتوبان ساخت!
کارشناس آب و محیط زیست توضیح داد: با توجه به وجود جزیرهها در وسط دریاچه, آب نمیتواند در طول و عرض دریاچه دوران داشته باشد و آب در دور این دریاچه در چرخش و گردش است. متأسفانه بهدلیل عدم مطالعه و پایشهای کافی دولت آقای احمدینژاد سنگ و خاک لازم برای ساخت جاده را دقیقاً در محور گردش آب دریاچه ریختند و با این کار مسیر رفتوآمد آب را سد کردند.
رمضانی متذکر شد: با این کار دریاچه ارومیه به دو بخش جنوبی و شمالی تقسیم شد و با توجه به اینکه 90 درصد آب دریاچه از نیمه جنوبی آن میآید, سمت شمال دریاچه بیآب شد. در زمان حاضر دریاچه ارومیه 800 میلیارد مترمکعب نمک دارد که با وجود اینکه رطوبت دریاچه ارومیه از بلند شدن بخش اعظم این نمک جلوگیری کرده است باز هم حدود 50 هزار هکتار از اراضی کشاورزی در استانهای آذربایجان غربی و شرقی, زنجان و کردستان درگیر نمک برخاسته از دریاچه ارومیه شدهاند و بیش از 25 سانتیمتر نمک در این زمینها نشست کرده است. اگر نمک دریاچه ارومیه بهطور کامل بلند شود حدود 20 میلیون نفر آواره خواهند شد.
وی با اشاره به آمار سدسازیها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه اظهار کرد: در این حوضه 52 سد به بهرهبرداری رسیده است, 10 سد در دست ساخت است و 27 سد نیز در حال مطالعه است.
120میلیون هکتار از اراضی مستعد کشور فاقد طرحهای آبخیزداری است
این کارشناس محیط زیست با تأکید به اینکه "ما باید به مبحث آبخیزداری میپرداختیم", گفت: در برنامه ششم توسعه قرار بود که طرح احیای سفرههای زیرزمینی و آبخوانها اجرایی شود اما این طرح شکست خورد. دلیل شکست این طرح این بود که بزرگترین الزام طرح احیا و تعادلبخشی و حتی مدیریت منابع آب, ایجاد و احیای طرحهای بزرگ آبخیزداری است که شوربختانه مدیریت منابع آب در کشور ما مدیریت سازهای و یا احداث سد است در صورتی که قبل از انجام هر عملیات سازهای باید عملیات آبخیزداری در مناطق انجام شود.
رمضانی ادامه داد: در زمان حاضر بیش از 120 میلیون هکتار از اراضی ایران فاقد اجرای طرحهای آبخیزداری است و در مناطقی که فاقد چنین امر مهمی هستند, طرح احیاء و تعادلبخشی منابع آب زیرزمینی با شکست مواجه میشود. متأسفانه در ایران با سرعت سرسامآوری جنگلها تخریب میشوند، اراضی کشاورزی تغییر کاربری داده و تبدیل به ویلا میشوند، در مراتع طرح و پروژههای گردشگری پیادهسازی میشود و هیچ فرهنگسازی در جهت صیانت از طبیعت صورت نمیگیرد و سالانه پروژههای آبخیزداری در حد بسیار ناچیزی در اراضی انجام میشود.
وی اضافه کرد: بر اساس این طرح قرار بود تا پایان برنامه ششم توسعه عملاً کسری مخزن سفرههای آب زیرزمینی صفر شود اما متأسفانه کسری مخزن از عدد 120 میلیارد مترمکعب در آغاز طرح هماکنون به عدد 140 میلیارد مترمکعب رسیده است و از طرفی در اصلاح الگوی کشت مسئولین 100 درصد ناموفق عمل کردند و هنوز کمافیالسابق شاهدیم طرحهای آببر مانند گذشته در تمام استانهای نابرخوردار آبی اجرا میشود و بهدلیل عدم وجود منابع آب پایدار بهسمت حفر چاه عمیق روی میآورند که این بهمعنی شکست 100درصدی این طرح است.
کارشناس آب و محیط زیست با بیان اینکه طی 10 سال اخیر حفر چاههای غیرمجاز در کشور 370 درصد رشد داشته است, گفت: متأسفانه محیط زیست در کشور جایگاهی ندارد و تمام دولتها نگاه کاملاً تزئینی و ویترینی به محیط زیست و آب داشتهاند. نمونهای از این نگاه تزئینی به طبیعت را میتوان در طرحهای جنگلکاری با درخت غیربومی کاج در جنگلهای هیرکانی مشاهده کرد. معدل فرسایش خاک در دنیا 4 تن و در کشور ما این آمار بین 16 تا 20 تن است و این فرسایش خاک ما را بهسمت بیابانی شدن پیش برده است.
پایان بخش نخست
انتهای پیام/+