نسیم وصل همایون شجریان: من زاده ایرانم جز مهر نمیدانم
«دود عود» که نواخته میشود، تصاویر محمدرضا شجریان روی مانیتورها نقش میبندد؛ تماشاگران برمیخیزند، دست میزنند و همایون در سوگ پدر بغض میکند. همایون بعد از دود عود «به نام نامی ایران» را میخواند و این بخشی از نسیم وصل اوست.
خبرگزاری تسنیم ـ یاسر یگانه
غروب پنجشنبه، دوم تیر 1401؛ میدان فاطمی ترافیکِ غیرمعمولی دارد. از همان ابتدای خیابان گمنام، صف عریض و طویلی دیده میشود. هر لحظه به آدمهای حاضر در صف اضافه میشود. همه مشغول صحبت دربارۀ موسیقیاند، یکی از شوق و ذوقش برای آغاز کنسرت میگوید و یکی هم از مصائبِ تهیۀ بلیت، یکی دیگر از علاقهاش به همایون شجریان میگوید و یکی دیگر خیلی جدی میگوید: «ارزشِ ایستادن و انتظار کشیدن را دارد.»
صف سریع پیش میرود و در کمتر از 20 دقیقه به نزدیکی در ورودی تالار میرسیم. پنج نفر مشغول چک بلیتها هستند، دیگر دورۀ پرینت بلیت گذشته و هر کس بلیتش روی گوشی است، بارکد بلیتها خوانده میشود و مهمانها پس از تأیید، وارد میشوند.
پنج نفری که بلیتها را چک میکنند، مراقبان، تیم فیلمبرداری، عکاسان، طراحان صحنه و همۀ کسانی که در تیم اجرایی این کنسرت هستند، برای چندین شب اینجا مشغولند. اجراهای صحنهایِ موسیقی برای افراد مختلف بهصورت مستقیم و غیرمستقیم شغل و درآمد ایجاد میکند، شغلها و درآمدهایی که شاید خیلی دیده نشوند. رانندگان تاکسیهای اینترنتی هم در این شبها کارشان رونق زیادتری دارد. هر شبی که همایون شجریان و گروهش در تالار وزارت کشور روی صحنه میروند، حداقل 3 هزار نفر (اگر اجرا یک سانس باشد) و حداکثر 6 هزار نفر (اگر کنسرت دو سانس در یک شب باشد) خودشان را از نقاط مختلف به وزارت کشور میرسانند و بخش زیادی از این جابهجایی با تاکسیهای اینترنتی انجام میشود.
ساعت شروع کنسرت را 18 و 30 دقیقه اعلام کردهاند، اما ساعت که به 19 نزدیک میشود، تقریباً همۀ مخاطبان وارد سالن و در جای خود مستقر شدهاند. طبق روال همیشگی تبلیغ اسپانسر کنسرت پخش میشود. همه چیزِ روی صحنه سفید است. نوازندگان با لباسهایی کاملاً سفید وارد میشوند. نوازندگانی متشکل از سازهای زهی (ویلن، ویولا و ویلنسل)، کوبهایها، سازهای ایرانی (سنتور، کمانچه، عود و سهتار) و کیبورد، ارکستر را تشکیل میدهند.
مهمترین چهرۀ کنسرت وارد میشود: همایون شجریان بههمراه آرش گوران (رهبر ارکستر) میان تشویق تماشاگران پا روی صحنه میگذارند.
شروع دلگرمکننده با آوازی عاشقانه
آرش گوران با لباسهایی سیاهرنگ رو به ارکستر میایستد، دستور میدهد و ارکستر مینوازد.
همایون خیلی زود آغاز میکند به خواندن:
بگذار سر به سینۀ من
تا که بشنوی آهنگ اشتیاقِ دلی دردمند را...
آوازی در «بیات اصفهان» که سال 1387 آن را در آلبوم «خورشید آرزو» شنیدیم. «خوشید آرزو» حاصل همکاری شجریان با گروه «دستان» بهآهنگسازی سعید فرجپوری بود.
این آواز را خود همایون طراحی کرده بود و در زمان انتشارش هم بهشدت مورد استقبال قرار گرفت. ارکستر فضاسازی میکند، عود تکنوازی میکند و آواز به جای جذابش میرسد:
بیمار خندههای توام بیشتر بخند / خورشید آرزوی منی، گرمتر بتاب
آواز تمام میشود، شروع دلگرمکنندهای رقم خورده است.
تنها نقطه اُفت کنسرت
پس از آواز بلافاصله قطعهای ضربی نواخته میشود، حسین رضایینیا با دف و مشکاتیان با ضرب زورخانه ارکستر را همراهی میکنند.
«زلف بر باد مده» تصنیف بعدی این اجراست، تصنیفی که اواخر سال گذشته و با آهنگسازی سعید فرجپوری منتشر شد، شاید نقطهای که کنسرت افت میکند، همین تصنیف است که حقیقتاً مایهای برای ارائه ندارد، باید از شجریان پرسید که؛ چرا این قطعه را برای چنین اجرایی انتخاب کرده است؟ یا اینکه اصلاً چرا باید چنین تصنیفی را بخواند؟
آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرس
همایون میخواند: آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرس...
«آسمان ابری» خیلی زود کنسرت را از مسیر افت نجات میدهد. کنسرت از آثاری ساده که آهنگسازی چندان قدرتمندی نداشتند به آهنگی ساختۀ رضا صادقی، با شعری از حسین منزوی و غلامرضا طریقی میرسد. تیتراژ سریال «میخواهم زنده بمانم» فضای کنسرت را تغییر میدهد.
در این آهنگ است که ارکستر مهارت خود را به رخ میکشد. ارکستر و صدای دقیقی که حاصل کار آرش گوران است. آرش گوران پیش از این هم تواناییهایش را در ارکستر فیلارمونیک تهران ثابت کرده است.
اعتراضی ناشایست به رهبری ارزشمند
روند رو به اوج ادامه دارد، همایون میخواند: ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو...
شجریان و ارکسترش اثبات میکنند که میتوان آهنگی را در کنسرت اجرا کرد و کیفیتی ارائه داد که مخاطب با آنچه در خانه یا ماشینش شنیده است، تفاوتی احساس نکند. ارکستر بهرهبری آرش گوران صدایی تازه و رو به کمال را به گوش مخاطب میرساند.
درست در لحظهای که بهشدت از صدای ارکستر و آوازهای همایون لذت میبریم، درست در لحظهای که همه چیز عالی است، درست در لحظهای که آرش گوران و ارکسترش دقیقترین صداها را به گوشمان میرساندند؛ یکی از میان تماشاگران فریاد میزد: «اومدیم شجریان رو ببینیم نه رهبر ارکستر را.»
تماشاگر در ردیفهای سمت چپ صحنه نشسته است، گویا رهبر ارکستر که مقابل ارکستر ایستاده، دید او را نسبت به همایون شجریان محدود کرده است، ندیدن شجریان موجب چنین واکنشی از او شده است،
اعتراضی که نشانی از فرهیختگی و حرفهای بودن ندارد و با تذکر و اعتراض چند مخاطب دیگر مواجه میشود، طبیعتاً نمیداند که نقش رهبر ارکستر در چنین اجرایی چقدر مهم است، اما به هر حال این جمله بهسرعت روی چهرۀ همایون اثر منفی میگذارد. همایون سعی میکند واکنشی به این جمله نداشته باشد و با توجه بیشتر به آرش گوران، فضا را مدیریت کند و در این کار موفق عمل میکند.
متانت و ادب دو ویژگی مهم همایون شجریان است که قدرت کنترل هر اتفاقی را به او میدهد. مردمداری و احترام به مخاطب و پرهیز از واکنشهای هیجانی، از ویژگیهای مهم منش همایون است.
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
نوبتی هم که باشد، نوبت ساز و آواز است، سنتور آواز را همراهی میکند، فضای آواز «دشتی» به گوش میرسد، همایون میخواند:
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست / تا اشارات نظر نامهرسان من و توست
شعری از هوشنگ ابتهاج که پیشتر، همایون آن را در پُستی اینستاگرامی خوانده بود، پُستی که بهشدت دست به دست شد و تفاسیر متفاوتی با خود بههمراه داشت. همایون دوربین گوشی را روشن کرده، رو به دوربین نشسته و این آواز را خوانده است. بهنظر میرسد این برای اولین بار بود که همایون شجریان دست به چنین اقدامی زده بود و تا کنون هم دیگر تکرار نشده است. این پُست در صفحۀ همایون شجریان حدود 5 میلیون بار دیده شده است.
فضای این آواز بهشدت آدمی را یاد آواز محمدرضا شجریان در آلبوم «قاصدک» میاندازد:
عشق در دل ماند و یار از دست رفت / دوستان دستی که کار از دست رفت
تسلط همایون شجریان در اجرای تک تک آهنگها و آوازها مثالزدنی است. او محکم و استوار ایستاده است و میخواند، گاهی برخی نُتها را آنچنان راحت میخواند که آدمی باورش میشود که خواندن در آنجا کاری ساده است، اما فقط کافی است تلاشی کوچک داشته باشی تا متوجه دشواری کار شوی، جز این هم از همایون انتظاری نیست، با اختلاف در صدر خوانندگان زمان حاضر موسیقی ایران ایستاده است.
جای خالی آثار ماندگار
آواز به تصنیفی آشنا وصل میشود؛ «اشک مهتاب» تصنیفی بهآهنگسازی حسن یوسفزمانی و با شعری از سیاوش کسرایی. این تصنیف در آواز «دشتی» ساخته شده و سالها پیش آن را محمدرضا شجریان خوانده است.
پس از این تصنیف، خانمی از میان جمعیت فریاد میزند که «چرا رفتی؟ چرا من بیقرارم رو بخون.»، خندۀ تماشاگران و بعدش هم تشویق، فضا را برای اجرای قطعۀ بعدی آماده میکند. بهطور طبیعی مخاطبان این کنسرت، انتظار دارند که شجریان آثار ماندگار و پرطرفدارش را بخواند، همایون سکوت میکند.
بهاحتمال زیاد اجرای آثاری مانند «چرا رفتی»، «با من صنما»، «ایران من» و دیگر آهنگهای پرطرفدار همایون شجریان، امکان اجرایشان در این کنسرت وجود ندارد. ماجرا هم به جدایی همایون از برادران پورناظری برمیگردد. به هر حال آهنگساز این آثار پرطرفدار سهراب و تهمورس پورناظری هستند و احتمالاً بدون رضایت آنها، امکان اجرای این آثار برای همایون شجریان وجود ندارد.
آزاد میرزاپور سهتارش را کوک کرده است و کیبورد هم او را همراهی میکند، همایون میخواند: کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت
این بار ارکستر و سهتار آواز همایون را همراهی میکنند.
آهنگ بعد با ریتمی در فضای موسیقی جَز آغاز میشود، شعر اما از غزلهای سعدی است.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود / وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
سرو چمان
در ادامه تصنیفی را در دستگاه «ماهور» میشنویم.
«سرو چمان» آهنگی معروف که علاقهمندان به موسیقی ایرانی آن را با صدای محمدرضا شجریان در آلبومی با همین نام بهیاد دارند. در دهۀ 80 خورشیدی، همایون کنار پدرش در همین سالن وزارت کشور و با همراهی گروه «آوا» تصنیف «سرو چمان» را خوانده است.
تصنیف «سرو چمان» به قطعهای ضربی وصل میشود. سنتور و کمانچه و بربت و سازهای کوبهای؛ قطعهای ضربی در فضای ناب موسیقی ایرانی مینوازند.
بغض فرورفته همایون
ارکستر مقدمهای مینوازد که این بار هم به گوشمان خیلی آشناست. دستگاه «نوا» و آهنگی از زندهیاد پرویز مشکاتیان. تصاویری از زندهیادان محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان روی صحنه نقش میبندد. عکسها که دیده میشوند، حاضران در تالار وزارت کشور برمیخیزند و ایستاده دست میزنند.
همایون هم عاشقانه برای پدرش زندهیاد محمدرضا شجریان دست میزند، از مردم تشکر میکند و آنها را به نشستن دعوت میکند.
همایون پیش از خواندن بغض کرد. محمدرضا شجریان همچنان با فاصله در قله آواز موسیقی ایرانی ایستاده است و یاد او برای اهالی هنر همیشه زنده است. شاید که نه، حتماً همایون شجریان برای دقایقی جای خالی پدر را احساس کرده که بغض در گلویش نشسته است، همایون اما مرد همین لحظات دشوار است، میخواند:
ای یوسف خوش نام ما / خوش میروی بر بام ما
به نام نامیِ ایران / من زاده ایرانم جز مهر نمیدانم
آخرین قطعه از رپرتوار اصلی این کنسرت «به نام نامی ایران» است. تصاویری روی مانیتورها نقش میبندد. تصاویری از نقاط مختلف ایران عزیزمان؛ از غرب تا شرق، از شمال تا جنوب، از کویر تا جنگلهای سبز، از کوههای زاگرس تا تخت جمشید، از باغ ارم تا سیوسهپل، از سعدیه تا حافظیه، از مسجد امام اصفهان تا نقش رستم، از کاخ گلستان تا نقش جهان، از گنبد سلطانیه تا قلعۀ فلکالافلاک، از دماوند تا زیگورات چغازنبیل و...
و همایون میخواند: من زادۀ ایرانم جز مهر نمیدانم...
بهتر از این نمیشد جمعیتی از ایران را به وحدت و یکپارچگی دعوت کرد، کل ارکستر برمیخیزند و تشویق حاضران بالا میگیرد. کنسرت تمام شده است، تماشاگران اما «مرغ سحر» میخواهند.
ارکستر مقدمهای متفاوت مینوازد و همایون هم «مرغ سحر» را میخواند تا سنت پایانبندیِ کنسرتهای پدر، در اجراهای او نیز پابرجا باشد.
انتهای پیام/+