گفتگوی تسنیم با برنده جایزه علمی مصطفی؛ اختراع دستگاه "CDP" چگونه جان بیماران سرطانی را نجات میدهد؟!
پروفسور عبدالاحد؛ برنده جایزه علمی بزرگ مصطفی (ص) در گفتوگو با تسنیم از فعالیتهای خود خاص در پژوهشکده الکتروتکنیک سرطان میگوید و اینکه دستگاه CDP که به خاطر آن جایزه مصطفی (ص) را دریافت کرده باعث نجات جان ۵۰۰ نفر از بیماران سرطانی کشور شده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ پروفسور "محمد عبدالاحد" اسم پرآوازهای برای ایرانیان در حوزه علم و فناوری است اما شاید هنوز بسیاری از مردم ایران این دانشمند ایرانی را نشناسند.
پروفسور عبدالاحد، جوان دهه شصتی و 40 ساله ایرانی که سالهاست روز و شب خود را وقف علم کرده است و خستگی برایش معنا ندارد؛ جوانی که بعد از اخذ مدارک عالی علمی در حوزه الکترونیک و برق در برخوردی که با استاد خود داشته است، تلنگری برای ورود به حوزه پزشکی و درمان سرطان به وی وارد میشود و به همین خاطر وارد حوزه پزشکی میشود و آنقدر در این حوزه پیشرفت میکند که امروز دکتر عبدالاحد را تحت عنوان "پروفسور محمد عبدالاحد" میشناسند.
عبدالاحد دارای اختراعات بسیار زیادی از آمریکا و دیگر کشورها است و در سال 2019 نیز برنده "جایزه علمی بزرگ مصطفی (ص)" شده است که تقریباً بزرگترین رویداد علمی در کشورهای جهان اسلام است و البته این فقط بخش ناچیزی از افتخارات علمی وی است؛ عبدالاحد نمونه بارز یک دانشمند وطنپرستی است که با تمام رزومه قوی علمی که از خود دارد معتقد است تا پای جان باید برای کشور و میهن خود ایستاد و جنگید.
وی به ندرت با رسانهها مصاحبه داشته و انتظار چند ماهه ما برای مصاحبه با وی گواه این موضوع است؛ برای مصاحبه با وی عازم دانشکده برق دانشگاه تهران شدیم. بعد از ورود به دانشکده با تعدادی از شاگردان و دانشجویانی مواجه شدیم که در کنار دکتر عبدالاحد مشغول کار و فعالیت عملی بودند، جوانهایی با چهره مصمم و اراده های محکم که حکایت از کار و تلاش برای یک هدف بسیار متعالی و بزرگ میداد.
بعد از سلام و احوالپرسی با دانشجویان پروفسور عبدالاحد، به یک اتاق کوچک در انتهای سالن هدایت شدیم و اینجاست که به صورت کامل شوکه میشویم. انتظار ما از دفتر وی یک اتاق عریض و طویل مدیریتیِ بسیار منظم همراه با مسئول دفتر و ... بود اما اینجا هیچ چیزی رسمی نیست! به عنوان مثال در جایی که دقیقاً محل استقرار مسئول دفتر است، دانشجویانی در حال فعالیت هستند که هر کدام از آنها آینده و سرمایههای ارزشمند کشور هستند.
بعضی چیزها در اتاق پروفسور عبدالاحد با ذهنیات و تصورات ما در تضاد بود اما با یک مقدار تامل بیشتر، باید بپذیریم که از فضای کار یک دانشمند علمی انتظاری غیر از این نبود. یک میز شلوغ و تقریباً نامرتب که دستگاهها و تجهیزات الکترونیک هر کدام در قسمتی پراکنده بودند. آن چیزی که در ابتدا به چشم ما آمد، تابلوی حدیث پیامبر اکرم (ص) درباره ولایت امیرالمونین (ع) بود: "ولایة علی بن ابی طالب حصنی،فمن دخل حصنی امن من ناری" که بیمناسبت با این روزها نیست. بر روی کمد و کتابخانههای وی نیز تصاویری از احادیث و نامهای متبرک ائمه معصومین از جمله نام مبارک امام حسین (ع) را مشاهده کردیم.
اما به محض ورود در سمت چپ اتاق، تخته وایتبوردی را مشاهده میکنیم که ناخداگاه شما را به یاد تخته سیاه انیشتین میاندازد! تختهای با یادداشتهای تودرتو و شلوغ! تقریباً هیچ چیزی از آن را متوجه نمیشویم. وقتی از وی سؤال کردیم گفت بسیاری از ایدههای خودم را بر روی این تخته پیاده کردم! در کُنج اتاق نیز پنکه کوچکی قرار داده شده است که در ابتدا فکر کردیم شاید سیستم تهویه آنجا مشکلی داشته یا کولر آبی یا گازی آنها خراب باشد اما...
عبدالاحد میگوید اتاق وی در زمستان سرد و در تابستان گرم است و خود را به هیچ عنوان در حالت relaxation قرار نمیدهد و اساساً هر محقق، دانشجو یا دانشمندی، باید اینگونه باشد.
پروفسور عبدالاحد بسیار محکم، رسا و قاطع صحبت میکند و این نشان از عزم راسخ این دانشمند ایرانی است. از وی درباره سختیهای کار برای سرطانیها پرسیدیم و اینکه آیا از اینکه روز و شب با موضوعی درگیر است که در میان مردم بسیار تلخ و سیاه است، اذیت میشود یا خیر....
در ادامه بخش نخست مصاحبه تسنیم با "پروفسور عبدالاحد" برنده جایزه علمی بزرگ مصطفی (ص) در سال 2019 و عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران و مسئول پژوهشکده الکتروتکنیک سرطان را از نظر میگذرانید:
تسنیم: در ابتدا یک معرفی از خودتان داشته باشید تا وارد بحث شویم؟
من "محمد عبدالاحد" عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران و مسئول پژوهشکده الکتروتکنیک سرطان هستم که نخستین پژوهشکده مشترک دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در حوزه تخصصی است که ما در حوزه الکترونیک سرطان کار میکنیم؛ دغدغه ما تولید واقعی علم و تبدیل این علم به محصولی است که برای بشریت دارای ارزش و خدمت است و با نخستین گروهی نیز که تعارف نداریم، خودمان هستیم!
شاید موفقیتهای ما بیشتر دیده میشود اما در واقع دستاوردهای ما فقط پروژههای موفق شده نیستند بلکه چندین پروژه هم داشتیم که بسیار تلاش کردیم و موفق نشدند اما برای ما بسیار تجربه و سواد به بار آورد اما چون تلاش داریم که اصول خود را به درستی ببندیم و نسبت به دانستهها و نادانستههای خود دید درستی پیدا کنیم، زمانی که موفق شده و به نتیجه برسیم دیگر احتمال اینکه محصولی که به بیرون ارائه میدهیم موفق نشود، بسیار کم است. ورود من به حوزه پزشکی از اوایل دوره دکتری و از پروژهای که استاد من آقای دکتر مهاجرزاده تعریف کرده بودند آغاز شد و در واقع یک استادی از آمریکا (دانشگاه ویرجینیا) به وی گفته بود که در دانشکده مهندسی برق یک تحریکی به سلولهای سرطانی و سالم میدهند و رفتارهای جالبی میبینند.
ما با این فضا کاملاً بیگانه بودیم چراکه دنیای برق یک دنیای متفاوت از پزشکی است و تقریباً دانش ما در این حوزه نزدیک به صفر بود. تصمیم گرفتیم در این حوزه ورود کنیم که به آن اصطلاحاً الکترونیک مواد نرم میگوییم که در ادامه مطالعات بنده شروع شد با هدف اینکه بدانم اصلاً الکترونیک در بیولوژی به چه معناست؟ در اواخر سال 1388 وارد اقیانوسی شدم که آخر آن مشخص نبود!
درطی این 12 سال مجبور شدم مانند یک دانشجو، کتابها و مقالات بیوشیمی، بیولوژی سلولی پاتولوژی و جراحی را (با محوریت سرطان) بخوانم و کارهای پژوهشی متنوعی انجام دهم تا بهتر بفهمم که دانستههایم در حوزه تخصصی خودم چه فصل مشترکی با مفاهیم پزشکی دارد.
بعد از مدتی، پروژه وارد کار تجربی شده و با اساتید حوزه پزشکی ارتباط گستردهای گرفتم و بعد از آغاز پروژهها، مجوزهای کمیته اخلاق وزارت بهداشت را گرفتیم و نتایج موفقی را کسب کردیم. بعد از تقریباً پنج سال کار شبانهروزی به خودمان آمدیم و دیدیم که یک پایمان در سیستم پژوهشی تشخیص و درمان سرطان و یک پای ما در سیستم مهندسی طراحی و ساخت ادوات حسگری و تحریکی نانوالکترونیک و میکروالکترونیک است با کلی پدیده زیبا که دیدهایم و برخی را توانستیم تحلیل کنیم و برخی را هم خیر. زیبایی کار من این است که هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم به خودم میگویم امروز هم قرار است کلی مطلب جدید یاد بگیرم و اگر چیز جدیدی یاد نگیرم آخر شب احساس غبن(خسارت) دارم!
یک نکته بسیار مهم در ساعات کاری ما این است که تا پاسی از شب مشغول به کار و فعالیت هستیم. از نظر من ساعت کار اداری پژوهشی 8 تا 16:30 برای کشوری است که هیچ مشکلی ندارد و برای کشوری مثل ایران که با انواع و اقسام مشکلات درگیر است نباید زیر 12 یا 13 ساعت در روز کار و فعالیت (البته هدفمند و فکر شده) داشته باشد. در واقع اگر ساعت 8 شب ایدهای به ذهن من برسد آن را به فردا موکول نمیکنم.
تسنیم: شما تعداد زیادی ثبت اختراع آمریکا (USA Patent) دارید، رساندن یک ایده به اختراع بینالمللی کار دشواری نیست؟
من حدود 15 پتنت آمریکای گرنتشده و بیش از 20 پتنت آمریکای publish شده دارم؛ دشوار که چه عرض کنم اما لازمه آن این است که کار به صورت اصولی انجام شود. ما در سیستم خود از مطالعات تئوری تا کار سلولی، کار حیوانی و پیشبالینی، کار بالینی و از آنطرف در مباحث مهندسی ساخت مهندسی و طراحی صنعتی را انجام داده و در پیش گرفتیم و در هر برهه یک تیم تخصصی در حوزه مربوط به خودش به ما اضافه شد که این واقعاً عالی بود.
حتی از متخصصانی در حوزه سیاستگذاری، بحثهای تجاریسازی و بازار محصولات دانشبنیان دعوت کردم تا بفهمم که این کاری را که من انجام میدهم وقتی وارد حوزه کلینیک یا بالینی میشود چه مقدار به مردم هزینه اضافه میکند و یا چه مقدار بار از روی دوش مردم برمیدارد.
از بیوشیمی و پلیمر تا زیستشناسی، دامپزشکی و پزشکی با خیلی از همکاران و محققین آن حوزه ارتباط تنگاتنگ دارم و بیشتر این موفقیتها مرهون زحمات آنها است. به علاوه دانشجویانی دارم از مهندس برق در حوزه الکترونیک، مخابرات، قدرت، طراح صنعتی تا پزشکی، دامپزشکی و بیولوژی که همکاری و تلاش آنها فوقالعاده است. نمیدانم اگر اسم ببرم فرصت میشود یا نه چون کسی را نمیخواهم از قلم بیندازم.
بهصورت کلی به غیر از دانشکده مهندسی برق دانشگاه تهران و پژوهشکده الکتروتکنیک سرطان باید از مرکز تحقیقات سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی، مرکز سرطان معتمد جهاد دانشگاهی، پژوهشکده علوم و فناوری پزشکی بیمارستان امام و معاونت پژوهشی (کمیته اخلاق در پژوهش پزشکی) دانشگاه علوم پزشکی تهران و معاونت غذا و داروی وزارت بهداشت (اداره کل تجهیزات پزشکی) و البته در رأس، معاونت علمی ریاست جمهوری و ستاد توسعه نانوفناوری تشکر کنم.
ما با پول بیتالمال رشد کرده و تحصیلات خود را به پایان رساندیم و در دانشگاههای دولتی نیز امکانات زیادی در اختیار ما است در حالی که در دوره تحصیلات خود هزینهای پرداخت نکردیم و امروز نیز بابت کار در دانشگاههای دولتی از بیتالمال حقوق دریافت میکنیم و بعد از آن نیز تحت عنوان پژوهشهای دانشبنیان از طرف معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری گرنت و امکانات دریافت میکنیم پس وظیفه داریم که یک خروجی بهدردبخور تحویل مردم بدهیم.به عنوان مثال من به یک نانوا میگویم وقتی آرد خوب تحویل میگیرید چرا نان خوب تحویل مردم نمیدهید؟! خودم نباید به فکر باشم پژوهش من منجر به کمک به مردم شود؟
در حوزه تخصصی ما دانشمند یا استادی که کار خود را درست انجام نمیدهد مثلاً صرفاً به ارائه مقاله اکتفا کند، دو تا تست تعریف کرده یا صرفاً به کلاس برود، دردی از جامعه دوا نمیکند بلکه باید هدفش این باشد که مرزها را جابهجا کند.
اساتید ما واقعاً توانمند هستند. به ویژه اینکه ما در دانشگاههایی فعالیت میکنیم که به عنوان دانشگاههای برتر شناخته شده هستند و ادعا دارند و از این جهت ما وظیفه سنگینی داریم. در خارج از کشور به خاطر شبکههایی که با دنیا وجود دارد و ارتباط دارند، کارشان راحتتر است اما ما خیلی قادر نیستیم که با شبکههای صنعتی و مهندسی و فناوری دنیا ارتباط فعال با هدف رفع نیاز یا حتی ارائه خدمات داشته باشیم، باید نیازهای خود را به هر روشی رفع کنیم که بهترین کار داشتن ارتباط هم افزا بین خودمان است.
تسنیم: این عدم ارتباط علمی با دنیا چه صدمات احتمالی به ما زده است؟
بخشی از این مسئله واقعاً در اختیار ما نیست یعنی در اختیار جامعه علمی نیست اما در هر صورت شما هر بخشی از فناوری را چه از دنیا و چه از کشور خودتان بگیرید اگر میخواهید از آن فناوری برای ایجاد یک فناوری دیگر استفاده کنید باید یک تسلطی را بر روی آن فناوریها پیدا کنید. اگر بگوییم که افراد جهتگیریهای فکری مختلفی در حوزه علم و فناوری دارند، مثلاً من مهندس برق هستم و میخواهم یک دستگاه اندازهگیری مقاومت الکتریکی بسازم و اصلاً برایم مهم نیست که این مقاومت الکتریکی یک سیم است مقاومت یک دیود است یا مقاومت بافت تومور یک مریض. این دید من را به سمت شکست سوق میدهد.
تسنیم: وارد شدن در حوزهای کاملاً متفاوت از مهندسی برق و نانوالکترونیک سخت نیست؟ منظورم ارتباط بین سرطان و الکترونیک است؟
چرا سخت است اما لازم است و بالاخره باید وارد شد چراکه ایده یا ذهنیتی که میگوید "من کار خودم را انجام میدهم و یک عدهای به عنوان نیروهای بینرشتهای ما را به یکدیگر وصل میکنند" کاملاً غلط است و من از مخالفین سرسخت این تئوری هستم.
از نظر من دانشمند کسی است که در دو حوزه همه چیز را بداند که این بسیار سخت است و بهتر است بگویم که در دو حوزه تلاش کند همه چیز را بداند. اگر من در حوزه بیوالکترونیک کار میکنم یا در حوزه الکترونیکِ سرطان کار میکنم باید الکترونیک و سرطان را در حد یک محقق بشناسم چون به راحتی میتواند یک حرف به صورت اشتباه منتقل شود و من حرف طرف مقابل را متوجه نشوم و بالعکس که این نکته بسیار مهمی است که کار را به نتیجه مطلوب نمیرساند. بالاخره یک طرف باید زیر بار بررسی و فهم فضای مشترک یا از سمت مهندسی یا از سمت پزشکی برود.
دنیا در این حوزه وارد شده است و به خاطر شبکهای که وجود دارد این همادبیاتی بین آنها شروع شده است. اینکه غُر بزنیم که این ادبیات در ایران وجود ندارد و بنابراین باید از ایران برویم اصلاً صحیح نیست پس مردم ایران چه گناهی مرتکب شدهاند! این همه نخبگان علمی، باهوش و مستعد داریم که در المپیادها صاحب مقام میشوند و کلی مقالات علمی چاپ میکنند.
من وقتی به این نتیجه رسیدم که باید از نظر علمی وارد حوزه پزشکی شوم و فهم مطلب و مکانیزم داشته باشم در دوره دکتری مهندسی برق بودم و ذهنم اهمیت موضوع را درک کرده بود. شاید یک کتابی را یک دانشجو در سن 18 سالگی با هدف دادن امتحان مطالعه کند خیلی متفاوت باشد تا کسی که از سر نیاز پژوهشی و برای انجام یک پروژه عملی میخواهد مطالعه کند لذا من مجبور بودم به صورت پایهای وارد بحثها شده و همیشه از نگاه ارتباط مکانیزمهای بیولوژی با تحلیلهای الکتریکی به موضوع نگاه میکردم و به عبارتی به دنبال یک ارتباطی بین فیزیک الکترونیک و بیولوژی سرطان بودم.
بعد از این 12 سال امروز با دید بهتری سراغ استارت یک پروژه تجربی میروم یعنی باید با مطالعه و تستهای اولیه به این نتیجه برسم که از این پروژه محصولی حاصل میشود که به درد مردم بخورد. ما امروز در کشوری نیستیم که انقدری پول داشته باشیم که هر کاری بکنیم چراکه حجم سرمایه ما محدود است امید به ما بسیار زیاد است و وظیفه ما نیز خیلی سنگین است.
تسنیم: درباره این جمله "امید به ما بسیار زیاد است" بیشتر توضیح میفرمایید؟
یعنی مردم ما به نخبگان کشورشان و به محققان کشورشان بسیار دلبستهاند به عنوان مثال در موضوع پزشکی افرادی از جامعه مریض میشوند و کمتر پیش میآید از قشر متمکن جامعه نیز به خاطر بیماری خود به خارج از کشور مراجعه کنند یعنی به پزشکان و استادان پزشکی کشور یک اعتماد خاصی دارند و معتقدند که آنها بسیار قوی و توانمند هستند.
ما توسعه متوازن در کشور نداریم و کشور در شرایط خاصی است مثلاً یک دارو یا توربین خاص، یک قطعه خاص که کشور در آن به مشکل برخورد میکند وقتی متخصصان و محققان کشور فراخوانده میشوند و هوش ذکاوت و توانمندی خود را خرج میکنند، جواب میدهد و این وظیفه ما را سنگین میکند.
البته ما هم دوست داریم که همه چیز سیستماتیک بوده و در جای خودش باشد اما بنابرهردلیلی نیست و ما مشکلات عدیدهای داریم که بسیاری از آن مشکلات، نه ایجادش به من مربوط است و نه فهمش که چرا این اتفاق میافتد به من مربوط است. من محقق حوزهای هستم که از صبح تا شب در اتاق عمل یا آزمایشگاه الکترونیک مشغول پژوهش هستم یا در حال درس خواندن یا در حال تدریس و یا در حال تست دستگاههایی که ساختهایم و خودم را در این زمینهها متمرکز کردهام.
من همیشه به دانشجویانی که تصمیم قطعی خود را به رفتن و خروج از کشور گرفتهاند، میگویم که سعی کنید افراد مفیدی باشید و وقتی که اینطور باشد نمیتوانید برای کشورتان مفید نباشید! تا مثل من به بیمارستانهای دولتی و به اتاق عمل نروید و به اتاق رادیولوژی و پاتولوژی نروید و به عنوان یک محقق و ناظر درد و ضعف و گرههایی که با فناوری امکان حل شدن دارند را نبینید فکرتان را به کار نمیگیرید تا مشکل را حل کنید چراکه برای ما یک ملت هزینه کردند تا به اینجا برسیم!
متأسفانه یک آسیب در حوزه فناوریهای نوین این است که میتوان مدتها یک پروژه را طول داد و هزینه کرد بدون اینکه به نتیجه ملموسی رسید و آخر هم همه نتایج بصورت کاغذ و مقاله بایگانی شود. آخر هم معلوم نیست چه چیزی عایدمان شده است! امکان دارد یک بار و دوبار اتفاق بیفتد چون ذات تحقیق، جستجوی نادانستهها و دادن راهحلهاست اما وقتی مرتب تکرار شد، اینجاست که وجدان آدمها باید بیدار شود که تولید علم و فناوری واقعی نیاز به دانش و سختیهایی دارد ولو اینکه استاد دانشگاه باشید باید شروع کنید مطلب یاد بگیرید، تجربه کنید، مشاهده کنید و فکر کنید تا مفید باشید! لذا ما محققین ممذوجی از پروژههای شکستخورده و پروژههای موفقشده هستم و خوشبختانه پروژههای موفقشده ما را امیدوار به ادامه کار میکنند.
تسنیم: نظر شما درباره مهاجرت افراد متخصص که با کوچکترین بهانهای تصمیم به این کار میگیرند، چیست؟
وقتی دستتان به عنوان یک عضوی از بدن دچار عفونت شد اگر قادر به درمان آن باشید آن را قطع میکنید؟! قطعاً نه! و تا آخرین لحظه تلاش میکنید تا آن را نجات دهید. حالا وطن شما از دست شما کمتر است؟! پس باید تلاش کنید وطن خود را همانند دست خود نجات دهید البته همه موارد هم بهانهتراشی یا شانهخالیکردن از وظیفه نیست. باید حرف برخی از این نخبگان را هم شنید که واقعاً به مشکلاتی بر میخورند که شاید قابل حل باشد اما وقتی به دغدغهشان اهمیت ندهند قطعاً فرد نخبه، خود را مجبور به مهاجرت میبیند.
بنده تا هر زمانی که احساس کنم میتوانم برای وطن و کشورم مفید و خدمتگذار باشم و قادر هستم جوانها را به سمتی ببرم که کارهای خوب انجام بدهند دریغ نخواهم کرد. امام علی علیهالسلام در بخشی از نامه خود به مالک اشتر فرمودند: ...إمّا أخٌ لَكَ فی الدِّینِ، أو نَظیرٌ لَكَ فی الخَلقِ یعنی مردم دو دستهاند: یا برادر دینى تو هستند و یا همنوع تو. دستور دین و دستور وجدان ما خدمت است چه به مسلمان چه غیر مسلمان و ایرانیان نیز از تاریخ کهنی که دارند به عنوان یک مردم متمدن و سلحشور و پاکآیین شناخته میشدند.
تسنیم: برای پیشرفت واقعی در حوزه علم و فناوری به چه گروه یا گروههایی از نیروی انسانی نیاز است؟
ما در کشور نیاز به انسانهای باهوش، فهمیده، بدون شهوت و حُب دیدهشدن داریم که زیرساختسازی کنند که این مسئله بسیار مهمی است. به عنوان مثال دکتر "مجید نیلی" رئیس دانشکده ما که به تازگی دورهشان تمام شده که وی کارهایی را از نظر زیرساختی در این دانشکده انجام داده است که هر موقع با وی برخورد میکنم ناخواسته احترام من را نسبت به خود جلب میکند چون بدون توجه به منفعت خودش، زیرساختهایی را در این دانشکده بنا نهاده است و با ایجاد زحمت برای خود و با گذاشتن وقت خود که میتوانست برای منافع شخصی یا حتی پژوهشی خود استفاده کند البته خود من با وی اختلافنظرهای زیادی داشتیم حتی موقع انتخاب وی، من رأی هم به او ندادم (به خودش هم گفتم) و اساساً اعتقاد دارم سیستم پیشرفته سیستم چالشی است و سیستم بله قربانگو به جایی نمیرسد!
ما انسانهایی را میخواهیم که از سنین دبیرستان باهوش بوده باشند به عنوان مثال کسی که دانشجو میشود حتماً بررسی میکنم که در چه دبیرستانی درس خوانده است نمرههای آن دانشجو چند بوده است، معدل دیپلمش چند بوده و کنکور کجا قبول شده است؟ برخی متأسفانه مدرک را محمل پیشرفت اداری یا مقامی خود قرار میدهند در حالیکه به صورت اصولی درس نخواندهاند و نمیدانند چه ضربهای هم به خودشان هم به علم و هم به کشور میزنند. من خیلی نگران خطرات این قشر هستم و تنها راه نجات تربیت انسانهاست تا عقل و قلبشان به آنها اجازه این کارها را ندهد.
متولیان تربیت در کشور وظیفه دارند همه را تربیت کنند اما افراد باهوش را بیشتر تربیت کنند که این افراد باهوش به جای اینکه منفعتگرا شوند، فداکار شوند. ما نهتنها گاهی اوقات افراد باهوش خود را تربیت نمیکنیم بلکه باعث میشویم افرادی که توانمندی ندارند و از راه درست به هدف خود نمیرسند به سراغ توانمندیهای کاذب میروند به عنوان مثال شخصی که سابقه علمی قوی ندارد در جایی که تخصص لازم است، مسئولیتها را برعهده میگیرد.
حضرت علی (ع) در این مضمون میفرمایند که اگر کسی را در کاری گماردی و میدانی که کسی بهتر از وی در آن کار وجود دارد عذاب آخرت را برای خود خریدهای! اصلاً شیعه، مذهب اخلاق و درستی است؛ مذهب عدالت و راستگویی است؛ ما چند آیه و حدیث درباره اهمیت راستگویی، درستکاری، دروغ نگفتن، ریا نکردن و حق مردم را تضییع نکردن و خلاصه اخلاق اجتماعی داریم؟ خیلی زیاد.
تسنیم: وقتی آقای عبدالاحد با این سرعت در حوزه تخصصی علم رشد و پیشرفت داشته است شاید این سؤال پیش بیاد که هیچ مشکلی سد راه پیشرفت وی نبوده است؟
چه دلیلی دارد که تمام مشکلاتی را که در این مسیر داشتهام، اینجا بازگو کنم! اما این را باید بگویم که من از 15 سالگی جنگیدهام چه شبهای بسیار که تا صبح چشم بر روی هم نگذاشتهام و بر روی موکت یا صندلی خوابم برده است. بچههای دانشجوی من با روحیات من آشنا هستند، اول به خودم سخت میگیرم و بعد به دیگران...
اعتقادم این است یک محقق ارشد یا استاد پژوهشی همیشه صبح جزو نخستین نفراتی باشد که آزمایشگاه میآید و شب نیز جزو آخرین نفراتی که میرود و مسئولیت همه چیز را بپذیرد و مرتب خود را به روز کند. حتماً باید مرتب ایده بدهد و روی ایده عمیقاً مطالعه کند سر تستها باشد و نتایج تجربی را ببیند و تحلیل کند. وای اگر از پروژهای که انجام میشود به ریز اطلاع نداشته باشد!
من دوست دارم اینگونه باشم البته به خیلی از چیزهایی که جزو اهدافم بود، رسیدهام اما اقیانوسی از کارهای انجام نشده وجود دارد که انشاالله به بعدیها انتقال خواهم داد تا این راه ادامه پیدا کند تا آنها کاستیهای من را جبران کرده و نقاط قوت من را بهبود ببخشند.
مشکل همیشه وجود داشته است اما من برای گلایه کردن و معطل این و آن ماندن خیلی وقت ندارم چه بسا که حمایتها و امکانات زیادی نیز در این راه از دانشگاه، معاونت علمی و ستاد نانو برای پیشبرد کار گرفتهایم و شکر که چند فناوری را به دنیا برای نخستین بار در حوزه تشخیص و درمان بر پایه فناوری الکترونیک معرفی کردیم. یک استاد دانشگاه زمانی که پیمانی است سالی 25 روز و وقتی رسمی است سالی 55 روز مرخصی قانونی (به غیر از تعطیلات رسمی) دارد. من الان 9 سال است که هیئت علمی هستم در تمام این 9 سال سرجمع 30 روز به مرخصی نرفتم! راهی برای پیشرفت جز تلاش و توکل نیست.
دوره کرونا که همه جا تعطیل بود تیم ما در بیمارستانهای عفونی مشغول تست دستگاه RDSS مخصوص تست التهابات تنفسی که اختراع کردیم (ظرف سه ماه) که هم پتنت گرنت آمریکا و هم به صورت مقاله شد و بعد نیز در ستاد کرونا ارائه شد و در نهایت رئیس کمیته بیماریهای تنفسی وزارت بهداشت تأییدیه داد که این دستگاه برای تست التهابات تنفسی استفاده شود.
تسنیم: شما جوانترین فردی هستید که یکی از معتبرترین جایزههای علمی بینالمللی (جایزه مصطفی) را از ایران گرفتید. درباره دستگاهی که برای تشخیص نواحی آلوده حین جراحی سرطان ساختید، توضیح بفرمایید؟
بله. لطف خدا بود. ما دستگاه CDP را که به عنوان یک سیستم مکمل در کنار فروزن پاتولوژی، مارجینهای آلوده در حین جراحی سرطان پستان را تشخیص میدهد به عنوان یک سیستم کمک جراح برپایه یک مکانیزم علمی شناخته شده ساختیم که اطلاعات تخصصی آن در حوصله این مصاحبه نیست.
به خاطر آن جایزه مصطفی (ص) را نیز دریافت کردم، الحمدالله تا امروز که من در خدمت شما هستم نزدیک به 500 نفر با این دستگاه نجات پیدا کردند و سندهای آن نیز، به صورت کامل موجود است، مقالات و پتنتهای مربوط به این اختراع نیز موجود است و به کد ملی نیز اسامی بیماران موجود است که اگر این دستگاه نبود ناحیه آلوده در بدن بیمار باقی میماند البته راجع به فنوتایپ سلولهای سرطانی مهاجم به گرههای لنفوای هم با یک فناوری بنام metas chip پدیدهای را نشان دادیم که تابحال دیده نشده بود که این دو در کنار هم منجر به این جایزه شد.
ادامه دارد ...
برگزیده جایزه فناوری مصطفی(ص) رئیس پژوهشکده الکترونیک سرطان شد
انتهای پیام/