روایت شنیدنی از شمسی بیات در کتاب "روزهای دوری" / وقتی حجاب دغدغه رزمندگان بود

روایت شنیدنی از شمسی بیات در کتاب "روزهای دوری" / وقتی حجاب دغدغه رزمندگان بود

بانوی امدادگر زنجانی در دوران دفاع مقدس گفت: هرگز فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای را که یکی از برادران جلوی درِ بیمارستان مناطق کردستان، هدف گلوله قرار گرفت وقتی روح از بدنش خارج می‎شد، من بالای سرش بودم و او می‎گفت: «حجابتون»!

به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، سال‌ها از خروش مردم سلحشور و غیرتمند مشهد و قیام مسجد گوهرشاد گذشت، خروشی که نماد غیرت مرد ایرانی و پاک‌دامنی زن ایران زمین بود، قیامی که در اعتراض به کشف حجاب زنان ایرانی توسط رضا شاه شکل گرفت و خون صدها نفر از مردان و زنان مسلمان، سنگ فرش‌های مسجد گوهرشاد را رنگین کرد.

حال آنکه حجاب فقط مختص دین مبین اسلام نبوده و همه جوامع و ادیان نسبت به آن توجه ویژه دارند، حجاب و عفاف هر دو معانی ارزشمندی دارند که باید در جامعه رعایت شود. این دو مؤلفه مهم از اصل‌های ارزشمندی است که این روزها بیش از قبل مورد هجمه دشمنان اسلام قرار گرفته است؛ ارزشی که رزمندگان دفاع دوران دفاع مقدس برای حفظ آن از جان خود گذشتند و تا خدشه‌‎ای به ناموسشان وارد نشود؛ در واقع مولفه ارزشمندی که حتی رزمندگان هنگام شهادتشان نیز بر آن سفارش و تاکید داشتند و نگران حجاب در جامعه بودند.

شمسی بیات؛ یکی از نخستین بانوان امدادگر زنجانی است که نخستین اعزامش برای مأموریت به منطقه کردستان بوده است، بخشی از خاطرات او در کتاب "روایت روزهای دوری" به قلم زرین دخت کاظمی درباره "حجاب" منتشر شده است.

در بخشی از خاطرات او چنین آمده است: «جنگ کردستان بسیار دشوار بود، حتی از جنگ جنوب هم سخت‎تر بود، گروه ما نخستین گروه از خانم‌‎ها بودند که وارد کردستان شدند، بعد از زنجان، بانوان امدادگر اصفهانی آمدند، زنجانی‎ها اولین گروهی بودند که به جبهه کردستان آمدند و حتی جبهه جنوب، به مرور از تهران و قزوین و شهرهای دیگر هم آمدند.

حجاب شما کوبنده‎تر از خون ماست!

صحنه‎هایی که از لحظات پایانی عمر شهدا دیده‎ام توصیف ناپذیر است، یکبار یکی از برادران جلوی درِ بیمارستان هدف گلوله قرار گرفت، در همان حال که روح از بدنش خارج می‎شد، من بالای سرش بودم، گفت «خواهر حجابتون».

تنها سفارش در آخرین لحظات زندگی یک رزمنده، "حجاب" بود، آن لحظه که برادران به حجاب سفارش می‎کردند حس عجیبی داشتم. "می‎گفتند تا وقتی حجاب دارید دشمن نمی‎تواند کاری کند، حجاب شما کوبنده‎تر از خون ماست".

من همیشه متعجب می‎شدم با خودم می‎گفتم ما که حجاب داریم، زن مسلمان همیشه حجاب دارد مگر می‎شود زن مسلمان حجاب نداشته باشد، البته منظور من فقط چادر نبود بلکه پوشش به صورت کامل اما چادر حجاب برتر است.

آن موقع هرگز فکر نمی‎کردم روزی حجاب کم رنگ شود، با خودم می‎گفتم مگر قرار است چه اتفاقی برای حجاب کامل بیفتد.

در آن لحظات نسلی را می‎دیدم که انقلاب کرده و به تمامی آرمان‎های خود پایبند بودند، فریب تزویر و تهاجم فرهنگی را نمی‎خورند. اما رزمندگان، آینده و نسلی را می‎دیدند که تحت هجوم و فریب تهاجم فرهنگی هستند و نگران خواهرانی بودند که در اثر آموزه‎های غلط تهاجم فرهنگی نسبت به پوشش و عفاف پایبندی کمتری دارند.

آری شهدای ما این چنین آینده‌نگر بودند و من امیدوار هستم جوانان به تعهد خون شهدا اهداف تهاجم فرهنگی و جنگ نرم را نافرجام کنند.

حضور در نخستین راهپیمایی زنان زنجانی علیه رژیم

شمسی بیات همان دختر نوجوانی که در نخستین راهپیمایی بزرگ زنان زنجانی در تابستان سال 57 و همچنین "تصرف سازمان زنان" شرکت داشته، با وجود اینکه در آن سال‎های دفاع مقدس در روستاهای زنجان معلم بوده است اما برای امدادگری داوطلب می‌شود و در مناطق مختلف همراه رزمندگان و مجروحان می‎شود.

بی شک این بانوی روزهای جنگ، امروز نیز در جایگاه استاد دانشگاهی و همسر یک جانباز، الگویی برای نسل‎های آینده به ویژه در عرصه حجاب و عفاف خواهد بود، کسی که می‎گوید: اگر زمان به عقب برگردد و شرایط قبلی تکرار شود دوباره عازم جبهه می‎شوم!

عفاف و حجاب , شهدای دفاع مقدس , خاطرات دفاع مقدس , خاطره‌نگاری دفاع مقدس ,

گزارش از فاطمه حیدری

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار استانها
اخبار روز استانها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
همراه اول
رازی
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
مادیران
triboon