آئین یادبود حبیب صادقی برگزار شد/ نقاشی که قلمش روی زمین نخواهد ماند
آئین یادبود زندهیاد حبیبالله صادقی هنرمند متعهد عرصه هنرهای تجسمی کشور شامگاه گذشته در رواق شهادت حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آئین یادبود زندهیاد حبیبالله صادقی هنرمند و نقاش متعهد عرصه هنرهای تجسمی کشور شامگاه گذشته باحضور مسئولین و چهرههای مختلف فرهنگی و هنری ازجمله: حجتالاسلام محمد قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، محمود سالاری معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عبدالرضا سالاری مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی، محمد مهدی دادمان رئیس حوزه هنری و... در رواق شهادت حوزه هنری برگزار شد.
در این مراسم، سید مسعود شجاعی طباطبایی مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری در سخنانی گفت: زندهیاد صادقی دو ویژگی داشت. خیلی زود غصه دار میشد و ارتباط عجیبی با شهدا داشت. به محض اینکه حرف شهدا به میان میآمد، به شدت متاثر میشد و اشک به چشمانش میآمد.در تابلوی آخرش وقتی بخشی که مربوط به شهدای غواص است را نقاشی میکرد، نمیتوانست جلوی گریهاش را بگیرد.هر وقت نام حضرت عباس(ع) میآمد، نمیتوانست صحبت کند و چشمانش اشکبار میشد. او استادی بیبدیل بود و فکر نمیکنم جای خالیاش پر شود.
کاظم چلیپا هنرمند شناختهشده رشته نقاشی و دوست نزدیک مرحوم صادقی نیز در سخنانی بیان کرد: دوستی من و حبیب به قبل از انقلاب اسلامی بازمیگردد. من، حبیب و حسین خسروجردی از هنرستان با یکدیگر همراه بودیم. سپس با هم به دانشکده هنرهای زیبا آمدیم و پس از آغاز انقلاب شروع به کار کردن درباره انقلاب کردیم.
وی افزود: دغدغههای مذهبی، انسانی و عدالتخواهانه سراپای حبیب را آکنده کرده بود. درون او درگیر مسائل انسانی، مذهبی و هنری بود. حبیب، هنرمندی ولایتمدار بود و عاشق امام حسین(ع) و خاندان پاک عصمت و طهارت بود. البته یک هنرمند را نمیتوان در بیانی کوتاه خلاصه کرد.
چلیپا عنوان کرد: هنگام کار کردن همیشه صدای رادیو را بلند میکرد و نوحه گوش میداد. اگر جایی پرچم امام حسین(ع) بالا بود ، یکی از خادمین صادق خدمت به این راه، حبیب بود.به دیگران انگیزه میداد و در تمام کارهایش دغدغه عالم معنا، معرفت و ملکوت را داشت. همچنین شما میتوانید کش و قوسهای اجتماعی را در کارهایش ببینید. درگیریهای ذهنی و عینی و دغدغههایی که نسبت به جامعه داشت، در کارهایش مشهود است. عموم آثار او حول محور عاشورا و خاندان اهلبیت عصمت و طهارت(ع) بود.
وی یادآور شد: در آخرین اثری که حبیب خلق کرد، کل دغدغه و آرمانهایی که در این چهل سال داشت را به تصویر کشید. او تمام جانش را در این تابلو که حکایت حبیب و انقلاب و سرداران انقلاب اسلامی بود، گذاشت. زندگی این هنرمند باید موشکافی شود؛ چه از نظر زیباییشناسی، چه از نظر موضوع و چه از نظر تکنیک. زیست حبیب باید به عنوان هنرمند انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس که پاسدار پرچم انقلاب بود، مورد موشکافی و تعمق قرار گیرد. قلم او روی زمین نخواهد ماند. حبیب، جان خود را برای کارش گذاشت و صادقانه و بدون کوچکترین کوتاهی بچهها را دور هم جمع کرد و با آنها کار کرد. امیدوارم قدرش را بدانند و صرفا به برگزاری چنین مراسمهایی بسنده نشود. به امید روزی که حبیب بهتر شناخته شود.
در بخش دیگری از این مراسم، محمد مهدی دادمان ضمن اشاره به خصوصیات زندهیاد صادقی گفت: چند ویژگی را در وجود او به راحتی میشد یافت. هرکس که فرصت انس محدودی با آن مرحوم داشت، به این ویژگیها اذعان میکند.نخست اینکه حبیب صادقی همیشه حاضر بود. در هر اتفاق مهمی که برای ایران عزیز و هویت و تاریخ این کشور رخ داد، حضور داشت و به موقع واکنش نشان میداد. البته حضور حبیب حضوری عادی نبود، بلکه بروز جلوه هنر متعهد به حقیقت بود. او راوی هنرمندانه حقیقت بود.
وی افزود: ایران عزیز ما بستر جلوهگری حقایقی بوده است که تا سالهای سال باید به آنها نگریست و تامل و روایتشان کرد. با کارهای حبیب صادقی، تاریخ معاصر این کشور را بهتر درک میکنیم. حبیب صادقی و دوستانش ایستادند و کار کردند تا روایت صحیحی از تاریخ انقلاب به نسلهای بعدی منتقل شود.
دادمان بیان کرد: حبیب صادقی معلمی مهربان بود. با شاگردان و منتقدانش مواجههای ظریف، مهربانانه و پدرانه داشت. شاید باید کار ویژهای برای ثبت خاطرات شاگردان او انجام شود.حبیب، جان ناآرامی داشت. برای آنچه برعهده خود میدید، ناآرام بود. کسانی که به دیدار کار آخر او رفتهاند، اذعان میکنند که او ناآرام بود و تکلیفی را به دوش خود احساس میکرد که باید با تمام وجود آن را انجام میداد. بیراه نیست اگر بگوییم که حبیب جانش را در این راه گذاشت.
حسامالدین سراج نیز در سخنانی اظهار کرد: ما دوستانی مثل ابوالفضل عالی، قیصر امینپور و... داشتیم که همگی رفتند. حبیب هم به این کاروان ملحق شد و ما نیز به زودی به آنها ملحق خواهیم شد.من حبیب را همیشه با لبخند دیدم. همیشه دلش شاد بود و شادی دیگران را میخواست. او واسطه حل اختلاف بین دیگران بود. قلب گرمی داشت و همین باعث میشد که هرکجا برود، جای خود را باز کند و همه دوستش داشته باشند.
عبدالحمید قدیریان هنرمند رشته نقاشی نیز در سخنانی گفت: هیچوقت تصور نداشتم که روزی بیایم و در مراسم حبیب صحبت کنم. در این چند روز خیلیها از صفات حبیب گفتند و من شهادت میدهم که همه درست و زیبا گفتند. ما چقدر حرفهای ناگفته داریم که اگر میشد آنها را بیان کرد، مسیری نورانی گشوده میشد. ما در این سالها کنکاش و تبیین نکردیم. چه هنرمندان انقلاب و چه مسیری که آنها رفتند را مورد تبیین و واکاوی قرار ندادیم. هرچه زودتر به این کار بپردازیم بهتر است، چراکه زود دیر میشود.
وی افزود: طبق دورنمای عظیمی که حضرت امام خمینی(ره) برای ما تببین کرد، هنوز خیلی کار داریم و وقت بسیار تنگ است. مشکلی که ما نسبت به فرهیختگانمان داریم این است که خودشان را در خودشان محصور میکنیم. حبیب جوشش، انگیزه و دغدغه زیادی برای کار داشت. همه آثار حبیب، تبعه فرهنگ حبیب و فرهنگ او تبعه ایمانیات حبیب است. اگر میخواهیم او را تبیین کنیم، سعی کنیم از غایتی که در ذهنش داشت صحبت کنیم. درباره آن ایمانیات نورانی و بزرگی که داشت و اجازه نمیداد آرام بگیرد، صحبت کنیم. هرکس به این غایت برسد، همواره در تب و تاب خواهد بود.
قدیریان ادامه داد: هنرمند، چیزی را که میبیند نقاشی میکند. تا نبیند و نشنود، نمیتواند تولید اثر کند. حبیب بارها آرزو میکرد که انشاا... امام زمان (عج) ظهور کند و شیعه نفسی بکشد. دیروز به خاطر حبیب، تفعلی به قرآن زدم. آیهای از سوره نحل آمد. در این آیه شریفه اشاره شده است که ملائک وقتی با ارواح طیب و پاک مومنین مواجه میشوند، میگویند: «سلام علیکم ادخلوا الجنه».
در بخش دیگری از این نشست، محمد علی رجبی دوانی عضو فرهنگستان هنر پشت تریبون آمد و در سخنانی گفت: الاسماء تنزل من السماء؛ حبیبالله صادقی حبیب خدا و صادق بود. اولین شرط هنر، صداقت است. صداقت یعنی غرض در کار نیاید. به قول مولانا: چون غرض آمد هنر پوشیده شد. برای هنرمند مسلمان، فرشته آینهگردانی میکند. وقتی فرشته آینهگردانی میکند، انسان جلوههای ربانی وجودش را مشاهده میکند.
وی افزود: امروز خدایگانی توهمی هنر غربزده عالم را دربرگرفته است. افرادی مثل حبیب صادقی، مصطفی گودرزی، مرتضی اسدی، کاظم چلیپا و... ابعاد یک وجودند. اینها در کدام آینه نگاه کردند؟ اینها در آینه رحمان نگاه کردند که در دستان فرشته بود. ما واژه هنر قدسی را از پیامبر(ص) و ائمه بزرگوارمان داریم. هنر چیزی جز تجلی حقیقت نیست و سروکار هنر با حقیقت است. حبیب صادقی احراز صدق کرد. کار هنرمند، احراز صدق و آینهسازی است. حبیب خودش را آینه و واسط را حذف کرد. آنچه در وجودش افتاده بود را به منصه ظهور رساند.
رجبی دوانی عنوان کرد: او هرگز به دنبال این نبود که از خود سبک خاصی به جا بگذارد. حبیب صادقی نمونه اعلای هنرمندی صادق بود و از همینرو حبیب خدا شد. صادقی، حبیبالله بود؛ زیرا صادق بود. در حین خلق آخرین اثرش بارها به ما میگفت که کارم تمام شده است اما مدام بازمیگشت و از کار دل نمیکند. او گفته بود که این کار آخرین وصیت تصویری من است، لذا از آن دست نمیکشید. در آخر با همین اثر که به قول خودش میگفت آن را به عشق شهید حاج قاسم سلیمانی کشیده است، رحلت کرد.
در ادامه این آئین، همسر حبیب صادقی پشت تریبون آمد و گفت: حبیب، هنرمندی بود که هرگز از لفظ «من» استفاده نمیکرد؛ همیشه میگفت «ما». او در آخرین لحظات با کلام نورانی یاحسین از دنیا رفت. طول زندگیاش 64 بود، اما عرض زندگیاش بسیار طولانی است و عموم هنرجویان و دانشجویان میتوانند تا سالهای متمادی از میراث او بهره ببرند.
دختر مرحوم صادقی نیز در سخنان کوتاهی اظهار کرد: من خودم را با آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» آرام میکنم. پدرم برای من پادشاه هنر بود و من او را به حضرت مهدی موعود(عج) میسپارم.
اجرای تعزیه از سوی مرشد میرزاعلی و گروه موسیقاش پایانبخش این آیین بود.
همچنین پیش از آغاز مراسم، نمایشگاه منتخب آثار نقاشی هنرمند فقید حبیبالله صادقی در نگارخانه عالی حوزه هنری افتتاح شد. این نمایشگاه شامل 40 اثر نقاشی است که همگی از گنجینه مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری انتخاب شدهاند.
انتهای پیام/