«مستوران» و خطر انحراف از رسالت «اوج»
در شرایطی که ساخت فیلم و سریال اسطورههای شهیدی مانند حاج قاسم سلیمانی، حسن طهرانیمقدم، حسین همدانی و...همچنان به انجام نرسیده، ورود سازمان مهمی مانند اوج به ساخت آثار درجه چندمی مانند مستوران به نوعی دوری از رسالت اصلی این سازمان به شمار میرود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تشکیل سازمان اوج در سال 1390 به عنوان یکی از رویشهای ارزشمند انقلاب اسلامی، در حقیقت پاسخ به یکی از ضروریترین نیازهای انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر بود. نیازی از جنس نیاز صدر انقلاب که باعث تشکیل حوزه هنری شد.
فتنه 88 و جنگ نرمی که دشمن پس از تهاجم و شبیخون فرهنگی دامنه آن را به سایر عرصهها از جمله عرصه سیاست و اقتصاد کشانده بود، همچنین راهاندازی و فعالیت شبکههای فارسیزبان از جمله بیبیسی فارسی و تلاش بیوقفه برای افزایش ضریب نفوذ ماهواره در داخل کشور از یکسو و از سوی دیگر پراکندگی و عدم انسجام و عدم همافزایی نیروهای انقلاب در جبهه فرهنگی و هنری و از همه مهمتر عدم وجود ظرفیتی کارآمد برای تربیت نیروی انسانی و کادرسازی در عرصه فرهنگ و هنر بیش از پیش ضرورت تشکیل چنین نهادی که با رویکردی انقلابی بتواند فریادگر ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و هنر باشد، نشان میداد.
خصوصاً آنکه دستگاههای رسمی و متولی امر فرهنگ و هنر به دلیل مشکلات عدیدهای که با آن روبرو بودند یا نمیخواستند و یا نمیتوانستند چنین باری را بردارند که اگر در طول دو دهه تهاجم فرهنگی دشمن برداشته بودند چنین نیازی در جبهه فرهنگی انقلاب احساس نمیشد.
سازمان اوج همانطور که پیشبینی میشد بنا به ماهیت انقلابی خود خیلی زود اوج گرفت و توانست در مدت کوتاهی دامنه فعالیتهای خود را به بسیاری از عرصههای فرهنگی و هنری بگشاید. تشکیل و راهاندازی ظرفیتهایی همچون خانه طراحان انقلاب اسلامی، مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی، خانه مستند انقلاب اسلامی، خانه فیلم داستانی انقلاب اسلامی، خانه انیمیشن انقلاب اسلامی و خانه سرود انقلاب اسلامی (مرکز مأوا) با بهکارگیری نیروهای جوان، انقلابی و متدیّن، از نشانههای امیدبخش در فعالیتهای این سازمان بود.
اوج همچنین به تولید آثار تجسمی، سینمایی و حتی تلویزیونی پرداخت و با گسترش تولیدات خود در این عرصه برای نمایش تولیدات تلویزیونی خود، طرح تأسیس شبکه افق را در دستور کار قرار داد و آن را در سال 1393 در حالی که تنها سه سال از تأسیس سازمان اوج میگذشت، راهاندازی کرد.
فعالیتهای اوج به شبکه افق محدود نماند و بسیاری از آثار نمایشی آن از شبکههای مختلف دیگر پخش شد و حتی تجربهای موفق در سریالسازی ـ سریال پایتخت 5 ـ را به نمایش گذاشت.
بدین ترتیب نقش جریانساز «اوج» که یک نمونه برجسته آن در طراحی بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» در کوران مذاکرات هستهای با هدف عدم خوشبینی به آمریکا و غربیها مشاهده شد در ساخت سریالها و خصوصاً فیلمهای سینمایی ارزشمند و فاخری همچون «پایتخت 5» و خصوصاً فیلم سینمایی «بادیگارد» که اوج توانسته بود با جذب استاد کاربلد سینما، «ابراهیم حاتمیکیا»، آن را تولید کند، تکرار شد؛ اگر چه انتظار این بود و هست که سازمان اوج در کنار تولیدات فاخر، از موضوع تربیت نیروی متعهد و انقلابی در عرصه هنر غفلت نکرده و مانند یک سازمان صرفاً حرفهای تنها به افراد صاحبنام و حرفهای تکیه نکند.
به میزانی که وجود آثار فاخر در تولیدات اوج برای جبهه انقلاب دلگرمکننده است وجود برخی از آثار ضعیف و بیتناسب با اهداف اولیه تأسیس سازمان و بیگانه با اهداف انقلاب اسلامی موجب نگرانی علاقهمندان به انقلاب اسلامی شدهاست.
چند صباحی است که اوج به آفتِ عادیسازی و سطحیسازی گرفتار شده است. به جز مأوا که هر روز ایدههای جدید، جذاب و فراگیر را دنبال کرده و به مخاطب عرضه میکند تقریباً صدایی از چند خانه اوج مانند خانه طراحان و خانه مستند به مانند گذشته شنیده نمیشود.
سریال «گیلهوا» نمونه دیگری از تولیدات این سازمان است که به دلیل نگاه سطحی در پژوهشهای تاریخی و ضعف در فیلمنامه باعث شد تا مدتی تلویزیون این سریال را نگه دارد و به آن اجازه پخش ندهد یا میان شبکههای سیما دست به دست شود.
نمونه دیگری که باید به آن اشاره کرد و انگیزه چنین تذکر خیرخواهانهای به دستاندرکاران اوج بوده است سریال «مستوران» است. سریالی که با رسالتهای فرهنگی و انقلابی اوج فاصله زیادی دارد و معلوم نیست در حالی که سازمانی مانند اوج نیاز به تولید آثار فاخر در جهت معرفی اسطورههای انقلابی و ملی همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید حسن طهرانیمقدم، شهید همدانی، شهید همت و قهرمانان مذهبی و دینی مثلِ عماریاسر و... را پیش روی خود و جامعه به عیان مشاهده میکند چرا باید وقت و امکانات خود را صرف ساخت سریال ضعیفی همچون «مستوران» کند؟
با نگاه از این زاویه، ساخت «مستوران» و نقل داستانی تخیّلی با حال و هوایی جادویی آن هم در سطحی پایین، فاقد کشش با دیالوگنویسی ابتدایی، روایتی صرفاً استعاری و متأسفانه در بخشهایی کاریکاتوری، ضرورت و اولویت چندم سازمانی مانند اوج باید باشد؟ این جنس آثار اگر الزام یا علاقهای برای ساختنشان در این فرم و در این سطح هم وجود داشته باشد آیا در بستری به غیر از اوج امکان ساخت نداشتند؟
عملکرد و کارنامه اوج سطح توقع از این سازمان را در مرتبهای قرار داده است که در مسیر رشد و تعالی آن ساخت آثاری در تراز «ابن سینا»، «سربداران» و حتی «مختارنامه» را باید توقع کرد و مستوران نه یک توقف بلکه یک واگرد غیرقابل قبول برای اوج و چه بسا یک انحراف از رسالت فرهنگی این سازمان محسوب میشود.
انتهای پیام/؛