«سایه» در هندسه زمان- ۱۳| «تو ای پری کجایی؟»؛ میراث سایه برای گنجینه موسیقی ایرانی
عبدالجبار کاکایی نوشت: پیوستن سایه به اهالی موسیقی و اجرای کمنظیر حسین قوامی بر روی ملودی ماندگار همایون خرم قطعه سرگشته را به گنجینه هنر ایرانی افزود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هوشنگ ابتهاج پس از تحمل یک دوره بیماری، بامداد 19 مرداد در سن 94 سالگی درگذشت. با رفتن سایه آخرین برگ از دفتر پرحادثه غزل معاصر ورق خورد و شعر پارسی واپسین بازمانده سترگ خویش را از دست داد.
«سایه در هندسه زمان» بر آن است که با گشودن پنجرهای به جهان شعری و هنری هوشنگ ابتهاج، پرتوی روشنگر بر برخی زوایای مغفولمانده شعر و هنر او بتاباند و این کار را از رهگذر گفتوگو با کارشناسان و درج و بازتاب وفادارانه آرا و نظریات آنها پی میگیرد.
عبدالجبار کاکایی، شاعر، در دومین یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده، به بررسی تصنیف «تو ای پری کجایی؟» هوشنگ ابتهاج پرداخته است. این یادداشت به این قرار است:
«ه. ا. سایه» را سال 60 شناختم با سرود ایرانش که سرای امیدم بود. دوست داشتن سایه و شاملو توأمان از جهت سیاق شاعرانگی جور در نمیآمد، اما با شعر هر دو روزگاری داشتم.
کمکم از لحن موروثی شعر سنتی که در زبان سایه بود خسته شدم، اما ترانهها و تصنیفهایش برایم تازه ماند، سایه در شعر به اسلوب ترانه نزدیک شد.
شعر ابتهاج بیشتر برایم شنیدنی شد تا خواندنی. در اجرای نحو زبان گاهی آراسته و کلاسیک بود، به شیوه سعدی، حافظ و گاهی خانقاهی و مولانایی. پیوستنش به اهالی موسیقی و اجرای کمنظیر حسین قوامی بر روی ملودی ماندگار همایون خرم که نخستین همکاری آنها بود قطعه سرگشته را به گنجینه هنر ایرانی افزود.
قطعهای که با نام «تو ای پری» میشناسندش، پری تصنیف ابتهاج ریشه در فرهنگ عامه دارد، حتی به دورانهای پیش از اسلام بر میگردد، این پری موجودی مذموم و از تبار جنیان نیست، دیوانه نمیکند، اما از آن بهشت پنهان خبر دارد که تبعیدی آسمانهاست.
همایون خرم هم ملودی را در یک خلسه عارفانه که محو قطرات باران بوده ساخته است وحسین قوامی با عشق برای همسرش خوانده و این گروه بخشی از میراث فرهنگی کشور ما شدند.
اما ابتهاج ترانهساز تنها ساحتی از وجود چند بعدی مردی است که در سایه بارفتاری متعادل در دو نظام سیاسی متفاوت بیحواشی رایج زندگی کرد و پایبند اعتقادات و اصول خویش ماند. ابتهاج در تحول غزل نیز راه میانه را برگزید تا معیاری باشد، برای سنتزدگی نسلی و تجددطلبی نسلی دیگر.
«حافظِ» سایه را که امروز باز کردم این غزل آمد:
آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
از دست منش اختر بد مهر به در برد
آری چه کنم دولت دور قمری بود
انتهای پیام/