کانون پرورش فکری باید کتابمحور باشد/ ادغام، درمان پرعوارض است
شفیعی با اشاره به مشکلات کانون پرورش فکری در دهههای اخیر، واگذاری کتابخانههای آن به نهاد کتابخانهها را درمان پر عوارضی میداند که خود باعث دردهای پیچیدهتری میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پایگاه اطلاعرسانی دولت روز شنبه، 19 شهریورماه، از درخواست بررسی واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانههای عمومی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد. در این خبر اعلام شد که با توجه به ضرورت مبارزه با کمسوادی و ایجاد نهضت کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان کشور و ایجاد همافزایی میان کتابخانههای کانون پرورش فکری و نهاد کتابخانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف کاهش زیاندهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأمین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینهها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانههای عمومی کشور و نیز به منظور افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان این کانون براساس نظامنامه جبران خدمات نهاد کتابخانهها، خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور شده است.
انتشار این خبر واکنشهای بسیاری را در میان اهالی فرهنگ و ادب و فعالان عرصه کودک و نوجوان داشته است. شهرام شفیعی، نویسنده نامآشنای حوزه ادبیات کودک و نوجوان، ادغام کتابخانههای کانون پرورش فکری با نهاد کتابخانههای عمومی را مقدمه نابودی مقدر مراکز کانون خواند و گفت: هر شنونده آگاه و دلسوزی با این ادغام مخالف است؛ به این دلیل که فلسفه پدیداری کانون، نیاز ذاتی این حیطه به استقلال از نهادهای دیگر و اجتناب از توازی بوده است. کانون گرچه سال هاست در انجام دادن رسالت خود دچار بیارادگی، عدم دانش کافی، نشناختن اولویتها، محفلزدگی در مدیریت و غیره شده اما ادغام آن زمینه هرچه غیر متمرکزتر اداره شدن این نهاد فرهنگی مهم را فراهم میکند.
وی ادامه داد: کانون در صورتی موفق خواهد بود که از دیدگاههای مشاوران آزاد یعنی غیر استخدامی و آزاده یعنی شجاع و غیر محافظهکار استفاده کند. متأسفانه در چند دوره اخیر کانون، روند اینگونه نبوده است.
این نویسنده با تأکید بر اینکه مدیریت کانون باید از مسائل فنی نشر، تولید محتوا، مدیریت منابع انسانی، هستههای تولید، اتمسفر هنر، مدیریت کارشناسی آثار، ادیتورینگ، چرخه نشر ، بازاریابی و امر پداگوژیک آگاه باشد و اسیر تبلیغات و سلیقههای نازل نشود، به برخی از ضعفهای موجود در سالهای اخیر اشاره و اضافه کرد: از جمله اموری که در سالهای گذشته رعایت نشده، سرمایهگذاری مناسب در کتابخانههای کانون و مراکز فرهنگی آن است. اینکه بدانیم لازم است چه کتابها و فعالیت هایی در کانون باشند و تصمیمها نسبت درستی با خواست ونیاز بچهها داشته باشد. مدیران کانون اغلب توجه و تمرکزی روی نیازهای حقیقی بچهها ندارند؛ زیرا جهان بچهها را دنبال نمیکنند و اغلب مدیریت کانون را ایستگاهی در جاده مدیریت خود میدانند. کانون گاهی حتی آثار پر طرفدار خود را نمیشناسد یا مورد بیتوجهی و بیمهری قرار میدهد. متأسفانه میبینیم که این آثار چندان مورد توجه مدیران نیستند و در مراکز کانون نیز به ندرت توزیع میشوند. طرحها و اقدامات
سلیقهای و فاقد اصالت در بسیاری از اوقات کانون را از روح یک نهاد کتاب محور دور کرده است. اخیراً با نوعی اسنوبیزم بازیگر سالارانه هم در کانون مواجه شدهایم که نور علی نور است!
وی ادامه داد: وقتی در کتابخانهها، آثار جذاب به دست بچهها نرسد، برگزاری جشنوارهها و مسابقات متعدد بیفایده خواهد بود. خصوصاً جشنها و مسابقات رقیق از لحاظ محتوای خلاق.
به گفته شفیعی؛ در گذشته شورایی در کمیته کتاب فعالیت میکرد که ترکیب بسیار خوبی داشت، اما تاحدود کمی به مصوبات آن عمل میشد. بعدها این کمیته که از سرمایههای کانون بود با طرحی عجیب و غریب تعطیل شد. مهمتر از مصوبات آن شورا مراجعه به کتابداران یا اطلاعات کتابخانههاست تا به این نتیجه برسیم که با چه ترکیب درستی میتوانیم مجموعهای متنوع از مطالب مورد نیاز در رشتههای مختلف را به دست بچهها برسانیم.
شفیعی در پاسخ به این پرسش که در طرح ارشاد برای پیشرفت کتابخانههای کانون گزینههای متعددی مانند همسانسازی حقوق کارکنان، تأمین منابع کتابخانهها و ... در نظر گرفته شده است، چرا با وجود این با ادغام مخالف هستید، گفت: این نوعی درمان پر عوارض است که خود باعث دردهای پیچیدهتری میشود. این درمانی است که خود بعداً تبدیل به مصیبت میشود. کانون ساختار خاص خود را دارد و مبادادکه از نهاد دیگری برای حفظ ظاهر و حیات کاذب کانون کمک بگیریم؛ چرا تشخیص درد و درمانگری با توجه به فرصتهای باقی مانده در خود کانون صورت نگیرد تا کانون بتواند مسیر خود را درست ادامه دهد؟ بیشترِ نهادها و نهادههای مختلف که در سالهای گذشته برای استفاده ی بچهها وجود داشته، به مرور زمان در حال از بین رفتن است و لازم است تعداد مراکزی که فقط به بچهها و نیازهایشان فکر میکنند، روز به روز در ایران افزایش یابد. فعالیتهای کانون در زمینه های کتاب، موسیقی، تجربه، مشاهده، علوم، دین، قرآن ، تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی و غیره باید ترمیم شود و ساختار تصمیمسازیها از حالت محفلی و پدر خواندگی حاکم رهایی یابد.
او ادامه داد: تعجبم همیشه از این است که وقتی مرکزی به خطر میافتد، یک عده تازه از خواب بیدار میشوند. چرا اینان وقتی تمام نهادهای درونی کانون ( از کتاب و تئاتر و موسیقی گرفته تا دین و قرآن و الهیات و فلسفه و پژوهش و ...) مورد بی توجهی قرار گرفتند یا تعریف درستی از آنها پیش چشم قرار نگرفت، به تحرک نیفتادند؟! چرا فقط زمانی که میخواهند کرکره جایی را پایین بکشند، تازه تلنگر کوچکی به ما وارد میشود؟
شفیعی با بیان اینکه کانون در این سالها بسیاری از داشتههای خود را از دست داده است، یادآور شد: کانون تعطیلی نامحسوسی داشته است و الآن دارد به تعطیلی محسوس میرسد. ما از ابتدا باید به تعطیلی نامحسوس آن نیز فکر می کردیم و حساسیت نشان میدادیم. از این منظر این را راه حل خوبی نمیدانم و به نظرم مانند کشتن بیماری است که با تغذیه و ورزش درمان میشود.
این نویسنده تأکید کرد: کانون باید مدیریت و گردش کار مستقل خود را داشته باشد. کانون را به راحتی میتوان به مرز خودکفایی رساند و البته از حمایتهای دولتی نیز باید استفاده شود. بعید است دولتی در ایران وجود داشته باشد که نخواهد از کانون حمایت کند. من اغلب پس از انتصاب مدیران در یک جلسه مورد مشورت قرار گرفته و به تفصیل پیشنهادهایی دادهام اما به تدریج متوجه شدم مدیران ما کار برای بچهها را سرسری میگیرند.
وی در پاسخ به این موضوع که ارشاد در طرح خود بر زیاندهی کانون اشاره کرده و آیا اصلاً میتوان یک نهاد فرهنگی را با این قیاس سنجید یا خیر، گفت: توقع سوددهی از نهادی مانند کانون توقع سنگینی است اما غیر منطقی نیست. دولتها در دنیا از فعالیتهای فرهنگی و آموزشی به بچهها حمایت میکنند اما مدیران آن مراکز هم کار خود را بلدند. ما همیشه در این زمینه دچار افراط و تفریط بوده این. درست است که نباید از کانون توقع سود داشت، اما کانون دست کم برای برای اداره ی قناعت آمیز خود میتواند سودآور باشد.
به گفته این نویسنده؛ انتخاب مدیران شایسته در بخشها، طول عمر منطقی صدارت این مدیران، استقبال از سلیقههای مختلف بیرون از کانون، اجازه ندادن به تشکیل محافل و عرصههای رانت فرهنگی در این نهاد، انتخاب افراد شایسته و دارای سابقه و نگاه نو در شوراهای تصمیمگیری و ... میتواند کانون را برای اداره داخلی خود خودکفا کند یا دست کم این خودگردانی را به حد قابل قبولی برساند. نباید توقع داشته باشیم کانون همیشه ضرر بدهد، آثارش مورد اقبال قرار نگیرد فقط تولید شود و در انبارها خاک بخورد، کانون را غیر فنی اداره کنیم، شناختی از مخاطب و نیازهای او نداشته باشیم، پروسه تولیدمان کُند و غیر حرفهای باشد، زمانبندیها را رعایت نکنیم و آن وقت پرچم اینکه کانون نمی تواند درآمدزا باشد را در دست بگیریم. معتقدم کانون باید برای برآورده کردن بخشی از نیازهای خود درآمدزا باشد و دولت نیز در قالب های تعریفشدهای از این نهاد حمایت کند. ضمناً از دیدگاههای مدیرعامل جدید کانون با خبر شدم و از آن استقبال میکنم.
انتهای پیام/